علی اصغر
با سلام راه های خوسازی را بیان نمایید
با سلام
راه های خوسازی را بیان نمایید
مشاور: sayed mojtaba navab
با عرض سلام و آرزوی احساس سبک بالی پس از ماه نور وقرآن و شهرالله خدمت کاربر گرامی! لطفا به چند پاسخ زیر دقت فرمایید: خودسازي و تزكيه نفس از مسائل مهمي است كه با عزم و ارادهاي استوار و تلاش و كوششي پيگير و مستمر انجام پذير است. در اين مسير دو كوشش به طور موازي و همزمان بايد انجام پذيرد: الف) جهاد علمي: در اين راستا انسان بايد آگاهي و معارف خويش را با مطالعات ديني در بعد عقايد، اخلاق، احكام و دستورات الهي افزون سازد، تا با بصيرت و شناخت و آگاهي در راه خداوند قدم نهد و در صراط مستقيم گام بردارد. چه بدون آن انسان دچار قشريگري، درويشمآبي و صوفي مسلكي خواهد شد. ب) جهاد عملي: در اين زمينه انسان بايد: 1- در وهله اول بكوشد واجبات الهي را بدون اندك كم و كاست انجام دهد و از محرمات و معاصي با تمام وجود چشم پوشد. 2- در مرتبه دوم به مستحبات و نوافل بپردازد و از مكروهات دوري گزيند. 3- در مرتبه سوم تمامي اوصاف رذيله را از خويش دور سازد و خود را به زيور اخلاق حسنه وملكات فاضله بيارايد. 4- در مرحله چهارم بايد از آنچه او را از خدا دور ميدارد - هر چند مباح باشد. دوري گزيند و سراپاي وجود خويش و همه اعمال خود را الهي كند. حتيخواب و خوراك و لباس خويش را براي خدا وطبق آنچه او ميپسندد انجام دهد. براي انجام اين امور اولين چيزي كه سالك نياز دارد تنبه و بيداري وتوجه و مراقبت دائمي نسبت به خود و افعال و احوال خويش و از همه مهمتر حضور قلب و توجه به معبود در نماز است. 5- حتما افكار خود را كنترل كنيد و حتي از فكر گناه و يا آمال و آرزوهايي كه انسان را از خدا دور مي كند پرهيز نماييد. 6- سنگ بزرگ نشانه نزدن است. لذا در برنامه ريزي خود براي خودسازي از كم شروع كنيد و اندك اندك برنامه را سنگين تر نماييد. توصيه ميشود كتابهاي ذيل را مطالعه و از آنها استفاده كنيد: 1ـ معاد شهيد آيت الله دستغيب 2ـ چهل حديث امام خميني (ره) 3ـ آداب الصلاة امام خميني (ره) 4ـ نقطههاي آغاز در اخلاق اسلامي مهدوي كني 5ـ هزار و يك نكته حسنزاده آملي پيامبر اكرم(ص) فرمود: من اَخلَص للّه اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمة من قلبه الي لسانه . مقصود از اين سخن آن است كه اگر كسي در چهل روز تمام رفتار و فعاليتها وانديشههايش را براي رضاي خدا و در راستاي خشنودي او انجام دهد و نه تنها هيچ گناهي انجام ندهد، بلكه هيچ سخني و كاري بدون قصد قربت نداشته باشد، پاداشي كه خداوند به او عنايت ميكند آن است كه پردهها و حجابها را از مقابل ديده و گوش او بر خواهد داشت تا حقايق عالم را بشنود و ببيند، و هنگامي كه حقايق عالم و حكمتهاي خلقت را شناخت، قلب او آيينه حكمت الهي ميشود و آن حكمت همچون آب زلال كوثر بر زبان او جاري شده و ديگران را از عطش معنوي نجات خواهد داد. پردهها و حجابها همان گناهان و معصيتهايي است كه موجب زنگاربستن صفحه دل گشته و نيز تعلقات و عشقهاي دنيوي اعم از خورد و خواب و شهوت و مال و ثروت و شهرت است كه ذهن انسان را از توجه به خداوند باز ميدارد. به قول امام امت (ره) گاهي انسانِ مؤمن از اين حجابها عبور ميكند، اما پس از حجابهاي ظلماني و اشتغال به عبادت و علوم الهيّه سرگرم همان اشتغالات شده و حجت نوريه مانع رسيدن او به حق ميشوند. در اين سؤال به سه نكته اشاره فرمودهايد: الف) براي پيدا كردن معلم اخلاق تشنگي و سوز لازم است. آب كمجو تشنگي آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست تو به هر حالي كه باشي مي طلب آب مي جو دائما اي خشك لب كان لب خشكت گواهي ميدهد كو به آخر بر سر منبع رسد اگر در منطقهاي كه هستيد كسي يافت ميشود در صدد جستوجو برآييد و اگر اين امكان نيست احيانا با مسافرت به شهري ديگر به محضرشان بشتابيد و اگر مقدور نشد از طريق مكاتبه اشاره كنيد. در ضمن اين كه ميتوانيد از طريق همين نامههاي دانشجويي در زمينههايمختلف اخلاق سؤال طرح نموده و رهنمود بگيريد. ب ) شايسته است استاد اخلاق از ابعاد فراواني برخوردار باشد كه با اختصار به برخي از آنها اشاره ميشود: اول: نكات مربوط به شخص اوست نظير: 1- برخوردار از آراستگي ظاهر باشد؛ 2- خودساخته و مهذب باشد؛ 3- وقار و ادب در وجودش نمودار باشد؛ 4- زهد و ساده زيستي را رعايت نمايد؛ 5- بهره كافي از حكمت و معارف داشته باشد. دوم: نكات مربوط به محتواي سخن اوست نظير: 1- آموزنده و مفيد باشد؛ 2- در انتخاب و گزينش خوشذوق باشد؛ 3- نظم و تناسب در كلام را رعايت كند؛ 4- عباراتش بليغ و رسا باشد؛ 5- تعبيراتش خوش آهنگ، نرم و دلنشين باشد؛ 6- استوار و توجيهپذير باشد؛ 7- در مجموع جذّاب و گيرا باشد؛ 8- و در نهايت در انسان انگيزش ايجاد كند. در صورتي كه دسترسي مستقيم به چنين استاداني نداريد، از آثار مكتوب بزرگان بهرهمند شويد. آدمي، موجودي داراي عقل و فكر است و بدينوسيله بايستي راه حق را بشناسد و به آن ملتزم گردد. در اين مسير، گروهي از مردم صرفا مقلداند؛ يعني آن كه در عقايد خود چون و چندي ندارند و به راحتي مسلكي را بر ميگزينند؛ حال حق باشد يا باطل! گروهي ديگر اهلفكر و تحقيقاند. اين گروه نيز برخي با پيگيريِ راه دستيابي به حقيقت، به آن واصل ميگردند و گروهي نيز به دلايل مختلف، سرگردان و متحيّر در راه ميمانند؛ حال يا به منكري غير قابل هدايت تبديل ميشوند و يا آن كه دستوپايي زده و راهي براي خويش پيداميكنند. مسلما ارزش اين گروه (اهل فكر)، با گروه اول برابر نيست. البته انحراف اينان نيز با آنان قابل مقايسه نيست. در مسير دستيابي به حقيقت و واقعيت، بايد چند نكته را مد نظر قرار داد: الف) ايمان و معرفت، متاع كمبهايي نيست كه بتوان آن را به هر قيمتي به دست آورد؛ بلكه متاعي است كه قيمت آن، تمام هستي و موجوديت آدمي است. بنابراين نبايد تصور كرد كه بدون زحمت، اين گوهر گرانبها صيد ميگردد و به طور اتفاقي به دستميآيد. امام هشتم(ع) فرمود: خيري در ميان مردم، كمتر از يقين توزيع نشده است{M، (بحارالانوار 7 ج 2، ص 51). امام صادق(ع) نيز فرمود: خداوند آسايش ودلخوشي را در يقين و رضا قرار داده است و غم و اندوه را در شك و غضب{M، (همان، ج 2، ص 57). حال چگونه بايد اين متاع را به چنگ آورد و از دغدغهها رهايي يافت؟ مسلم است كه نياز به تلاش علمي و فكري منظم و روشمند دارد تا فرد بتواند براي خود جهاني معنادار بسازد و در آن به «حيات طيّبه» دسترسي پيدا كند. در اين مسير، رهزنان بسياراند و داعيههافراوان. از نخستين روزهاي تاريخ بشر، اين دغدغهها وجود داشته و دارد؛ ولي بايد ديد در اين وادي پر حيرت، كه به فرموده قرآن: همانند سرابي است در بيابان كه تشنه، آن را آب ميپندارد، ولي وقتي بهآن ميرسد چيزي نيست{M چه بايد كرد؟ در دنيايي كه هر روز ندايي از گوشهاي به گوش ميرسد و آدمي را به سوي خويش دعوت ميكند، چگونه بايد راه را از چاه شناخت؟ روشن است كه در اين عرصه هر چه تلاش صورت گيرد كم است و اين تلاش بهايي است كه هر كس بايستي براي كسب معرفتبپردازد. براي اين منظور، بايد گام به گام به تحكيم مباني عقيدتي پرداخت و آن را استحكام بخشيد تا دستگاه فكري و سازمان آن، از ارتعاشات در امان بماند و دچار آسيب و صدمه نگردد. اولين نقطه اين حركت، تفكر درباره «هستي جهان و هستي انسان» است. انسان كيست و جهان چيست؟ آيا حقيقت است يا خيال؟ اگر حقيقت است خالقي دارد يا نه؟ اگر دارد او چه صفات و خصوصياتي بايد داشته باشد؟ اگر آفريدگار جهان، خدايي عالم و حكيم است، چهفلسفهاي در كار او نهفته است؟ آيا جهان باطل و پوچ است يا هدفمند و با شعور؟ موقعيت انسان در اين عرصه چيست؟ گرايشهاي بشر چه ميباشد؟ گرايش عظيم بشر به سوي موجودي مقتدر (خدا) به چه جهت است؟ سلسله پيامبران - كه جملگي مدعي پيامآوري از خدا هستند- چه گفتهاند؟ محتواي تعاليم آنان چيست؟ و... اين عرصهها نيازمند تفكر، تعمق، مطالعه و نتيجهگيري است و مسلما راهي وجود دارد كه آدمي، از تحيّر و سرگرداني نجات يابد و انديشه او ثبت گردد؛ چنان كه قرآن فرموده است: خداوند مؤمنان را با گفتاري (عقيده) ثابت،در دنيا تثبيت خواهد كرد{M. برادر عزيز! هيچ راه روشني جز راه پيامبران وجود ندارد و همه مدعيان اين راه، طفلي بيش نيستند كه با يافتن چند لفظ، هم خود را به بيراهه ميافكنند و هم ديگران را به تباهي ميكشانند. جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون نديدند حقيقت ره افسانه زدند توصيه ديگر ما مطالعه يك دوره كامل كتابهاي شهيد مطهري است. همچنين به مطالعه كتابهاي علامه حسنزادهآملي (مانند «معرفت نفس» و «نامهها و برنامهها» و نيز كتابهاي علامه جعفري مانند: «مولوي و جهانبينيها»، «شرح نهج البلاغه» و «شرح مثنوي» و...)بپردازيد. خلاصه آن كه برقرار كردن ارتباط با بزرگان انديشه، از بهترين راههاي كسب معرفت و سير در آن است. اولا: شك و ترديدهايي كه براي شما حاصل ميشود صرفا يك سري خلجانات ذهني است كه همراه با آن اعتقادات خود را حفظ ميكنيد. ثانيا: چنان نيست كه هميشه شك و ترديد مضر و گمراه كننده باشد بلكه گاه ميتواند پلي به سوي يقين و راه صعود به مراتب بالاتر باشد. البته اين در صورتي است كه انسان به سرعت از اين مرحله بگذرد و در آن توقف نكند. چه درنگ در آن زيانبار است. بنابراينهمواره بايد بكوشيد در شكها و ترديدهاي خود نمانيد و يكي پس از ديگري از آنها خارج شويد. ثالثا: اموري كه بدانها اشاره كرديد به نظر ميرسد بيش از همه چيز يك حالت روحي باشد كه نوعا معلول تلقين است و با عزم قاطع ميتوان بر آن فائق آمد. اموري كه براي درمان مسائل ذكر شده در نامه جناب عالي ميتواند مفيد باشد از اين قراراست: 1- بي اعتنايي به شك و ترديدها. 2ـ مطالعه دراسرار شگرف خلقت و زيباييهاي نظام آفرينش. 3- مطالعه پيرامون الطاف و رحمتهاي الهي بر بندگان. 4- بخشي از اوقات خود را براي پرداختن به تفريحات سالم اختصاص دهيد و در حد امكان به كوهپيمايي بپردازيد و در اين دانشگاه بزرگ خلقت آثار توحيد و ربوبيت الهي را بالعيان لمس كنيد. 5ـ در صورت امكان با افراد صاحبدل و پارسا نشست و برخاست نماييد. 6- سعي كنيد در عبادات خود كيفيت و توجه و حال داشتن را جايگزين كميت كنيد. بايد در نظر داشت كه امكان وجود عوامل تشكيكزا در اركان اعتقادي و بنيانهاي معنوي زياد است ازاينرو بايد آنقدر خود را از نظر بينش و ايمان قوي كنيم كه تحت تأثير القائات و شبهات قرار نگيريم. بلكه با منطقي استوار با انديشههاي نادرست به چالش و مقابلهبرخيزيم. در اين صورت هيچ گاه حق و باطل بر ما مشتبه نميشود و اما اكنون توصيه ميشود: 1- با مطالعه كتب قوي؛ مانند نوشتجات استاد شهيد مطهري و... به استحكام و ژرف سازي آگاهيهاي ديني بپردازيد. 2- در زمينه روحيات ارزشمند معنوي طبق برنامهاي منظم به خودسازي بپردازيد. حتيالامكان سعي كنيد هر روز مقداري قرآن بخوانيد و انس با قرآن را فراموش نكنيد. ذكر و ياد خدا و توجه به راههاي ارتباطي با خدا از جمله نماز شب، دعاهاي ايام هفته، دعاي كميل و... در اينزمينه بسيار مؤثر است. نخست بايد در صفات منفي و مثبت و خوب و بد خود، دقيق شود و هريك از آنها را بشناسد و به نشانهها و آثار خصلتهاي خوب و يا بد خود پي ببرد. او در اين مسير بايد به خويشتن با ديده بيطرفي بنگرد چون اگر با خوشبيني به سراغ خودشناسي برود موفق نميشود. زيرا محبت و عشق به خويشتن و حبّ ذات انسان را كور و كر ميسازد و مانع از ديدن حقايق ميگردد. در درجه دوم اگر در خود صفات خوبي همانند گرايش مذهبي، سخاوت، ايثار، نوعدوستي و يتيم نوازي يافت، آنها رإ؛ ّّ تقويت نمايد، به آنها عمق بخشد و قلمرو آنها را گسترش دهد و اگر تعدادي از صفات ناپسند همانند حسادت، خسيس بودن، سخن چين بودن، فحّاش و بد دهن بودن را در خود مشاهده كرد، آنها را ترك گويد و به معالجه و درمان آنها بپردازد. بهترين راه خودشناسي، شكستن سدّ غرور و كبر و نخوت است. افرادي كه خود را شخصي شايسته و لايق و بدون عيب و نقص ميدانند، در خودشناسي و خودسازي ره به جايي نميبرند و از چاه خودبيني نميرهند ولي افرادي كه به خود سوءظن دارند، هر روز زواياي اخلاقي خود را ميكاوند تا نقطه ضعف خود را بيابند و آن را برطرف نمايند. چنين كساني گام نخست خودشناسي را برداشتهاند و راه را هموار كردهاند و به هدايتشان بايد اميدوار شد. در اين رابطه يعني در شناختن خود، مطالعه كتابهاي »انسانشناسي نظري« و »انسانشناسي عملي« از آقاي شهريار بهاري توصيه ميشود و نيز كتاب »انسان در قرآن«؛ مرتضي مطهري فراموش نشود. اما راههاي خودسازي: در خودسازي بايد شاهراههايي را پيمود تا به قلههاي رفيع سعادت صعود نمود. از جمله: 1- در شناخت خدا و صفات جلال و جمال او و اثبات يگانگي او بايد بيشتر مطالعه نمود. در آيات آفاقي و انفسي و شگفتيهاي جهان آفرينش و آسمان و زمين و شب و روز و ماه و خورشيد و رمز و راز اين عالم، بيش از پيش بايد انديشيد و تفكر كرد. با نظر به ارزش و اهميت توحيد، يعني خداشناسي است كه قرآن بيش از هر موضوع، آن را مطرح كرده و 1400 آيه به آن اختصاص داده است. اگر كسي در شناخت كامل و جامع خدا كوتاهي كند به يقين در مراحل بعدي خودسازي ناتوان خواهد بود. 2- حاضر و ناظر دانستن خداوند در همهجا و در همه كارها. انسان نبايد در هيچ شرايطي حتي در خلوتترين مكانها خود را تنها ببيند، چرا كه خداوند همواره همراه او و ناظر به كردار و گفتار او است. افزون بر آن، دو فرشته »رقيب« و »عتيد« پيوسته در كنار انساناند و گفتهها، شنيدهها، خطورات ذهني و خاطرهها و حركات و سكنات و رفتار و گفتار او را لحظه به لحظه كنترل ميكنند. شخصي كه اين ويژگي در او پيدا شده باشد يعني خود را تحت كنترل خدا و فرشتهها بداند، كمتر گناه ميكند. چون خود را هيچ وقت غايب از ديد و منظر خدا و فرشتهها نميداند. 3- باور قطعي و يقيني به جهان آخرت و ايمان به قبر و قيامت، حساب و كتاب و برزخ و دوزخ و پاداش و مجازات. وقتي كه انساني به يقين دريافت كه هيچ عملي از او هر چند به مقدار ذرّه بسيار كوچك، بدون محاسبه نخواهد ماند، چنين كسي در صدد انجام كار خلاف بر نميآيد و از خودسازي لحظهاي غفلت نميورزد. در قرآن كريم بيش از 1200 آيه مربوط به معاد است. به عنوان مثال در آيه ذيل هشدار ميدهد كه تمام اعمال انسان در پيشگاه خدا ثبت شده و در روز قيامت مورد مشاهده او قرار ميگيرد. (فَمَن يعمل مثقال ذرّةٍ خَيراً يَره و مَن يَعمل مثقالَ ذَرَّةٍ شرّاً يَره) (زلزال) به همين جهت، عارفان نامدار و انسانهاي نمونه و حق مدار پيوسته به ياد مرگ و برزخ و عذاب و عقاب و بهشت و جهنم بودند. علامه طباطبايي(ره) مفسر بزرگ قرآن، با خط زيبايي اين جمله را نوشته و در گوشه كتابخانهاش، در منظر ديد خود نصب كرده بود كه: »ما ابد در پيش داريم«. او پيوسته آن جمله را ميديد و به ياد مراحل عظيم و عقبههاي سخت قيامت ميافتاد. 4- انجام تكاليف ديني و ارزش دادن به آنها؛ همانند نماز، روزه، حج، خمس و... 5- رعايت حقوق ديگران به ويژه پدر و مادر و استاد و برادران و خواهران ديني. 6- ترك گناه و تصميم بر انجام كارهاي مثبت و خداپسند. 7- به قدر ضرورت حرف زدن و به قدر ضرورت تغذيه نمودن. يعني صحبتهاي زياد و مازاد بر نياز و ضرورت و نيز تغذيه زياد به طور طبيعي مانع از خودسازي و تزكيه نفس ميشوند. 8- در راه خودسازي براي خود الگو و اسوه ثابت برگزيند و از تكروي بپرهيزد كه به گمراهي ميانجامد. به ويژه به فتاواي مرجع تقليد بها بدهد و فتواهاي آنان را توجيه و تحريف ننمايد. همچنين كتابها و دستورالعملهاي عارفان بلند پايه شيعه را مورد مطالعه و توجه قرار دهد. كُتبي نظير رساله لقاءالله، ترجمه المراقبات و ترجمه اسرارالصلوة از آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي و معراج السعادة، تأليف احمد نراقي و كيفر گناه اثر رسولي محلاتي را مطالعه كند. و اما درباره ديگر سازي كه در آخر سؤال آمده است، بايد گفت در واقع همان معيارهاي خودسازي را بايد به ديگران القا كرد و آنان را تحت نظر گرفت كه بر طبق توصيههاي انجام شده عمل كنند وگرنه ممكن است گمراه شوند. با توسل به قرآن و اهل بیت ع و توکل به خدا و تامل و تفکر و تعقل پیش بروید تا موفق باشید......... ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند شوید. از کمک به همنوعان خود مخصوصا مردم مظلوم سومالی و دعا برای حق خواهان عالم مخصوصا مردم بحرین غفلت نورزید. موفق ، موید و پیروز و سربلند باشید!