با سلام - مدت 5 سال است که فارغ التحصیل شدم و در این سالها متاسفانه با توجه به تلاش فراوان نه در شرایط...
با سلام - مدت 5 سال است که فارغ التحصیل شدم و در این سالها متاسفانه با توجه به تلاش فراوان نه در شرایط ازدواج برام ÷یش امده نه در کنکور ارشد قبول شدم و نه شغلی مناسب ÷یدا کردم . با متوسل شدن به خدا و ... تلاش های زیاد امیدوار بودم اما دیگه نه فکرم کار میکنه نه راه تلاش پیدا می کنم ازتون میخوام کمکم کنید چون دیگه این ماجراها و به هدف نرسیدن ها برام ایجاد افسردگی کرده - رفتارم بسیار پرخاشگرانه شده و حوصله کسی هم ندارم.ممنون میشم راهنمایی کنید ( با مشاورهای زیادی هم صحبت کردم)
مشاور: salamat n
باسلام. مطمئناً شرايطي كه توصيف كرديد بسيار ناكام كننده و ناخوشايند است. طبيعي است كه شرايط فعلي زندگيتان در شما احساس دلسردي و نااميدي ايجاد كرده باشد. شما الان در شرايط فعلي دو انتخاب داريد: 1- سختي اين شرايط را تحمل كنيد اما اميدتان را (هرچند اندك) از دست ندهيد و همچنان براي بهبود اوضاع فعلي زندگيتان تلاش كنيد. انتظار نداشته باشيد كه به طور يكباره همه ي شرايط عوض شود و سعي كنيد حتي براي يك پيشرفت و يك گام كوچك رو به جلو هم براي تلاشتان ارزش قائل شويد. مطئناً چنين صحبتي در كلام بسيار آسان است و شعار دادن در مورد چنين حالتي خيلي راحت است اما اگر بتوانيد تلاش و زحمت خودتان را همچنان ادامه دهيد مطمئن باشيد كه با توكل به خدا بلاخره به نتيجه خواهيد رسيد هرچند باتأخير و مشقت بسيار. 2- و اما انتخاب دومي كه در اين برهه از زندگيتان مي توانيد داشته باشيد اين است كه به افكار نااميد كننده و افسرده كننده اي كه به طور طبيعي در اين شرايط به سراغتان مي آيد دامن بزنيد؛ افكاري كه اگر به آن ها ميدان بدهيد خيلي زود شما را به اختلالات مزمني همچون افسردگي مي كشاند و همين توان و انرژي فعلي شما رو هم از شما مي گيرد.