یاسمین
با سلام می خواستم بدونم آیا همه ی امامزاده های ایران واقعیت دارن؟؟؟ چون شنیدم تا قبل از امام رضا(ع)...
با سلام
می خواستم بدونم آیا همه ی امامزاده های ایران واقعیت دارن؟؟؟
چون شنیدم تا قبل از امام رضا(ع) هیچکدوم به ایران نیومده بودن پس چرا اینهمه امامزاده هست؟؟؟
جالب اینجاست که هر جایی که میری اسم امام زادش به زبون همون محل نام داره مثلا اسم ترکی یا غیره داره...
اگه جوابمو کامل بدین خیلییییییی ممنون میشم چون واسم خیلی مهمه.
با تشکر فراوان
مشاور: salamat salamat
خواهر گرامی در زیر به علت مهاجرت امامزادگان به ایران اشاره میشود امیدواریم بتوانید جواب سوال خود را دریافت کنید : عمده عواملى که مى توان بعنوان دلیل هجرت آل علی(ع) به ایران برشمرد عبارتند از: 1ـ هنگامیکه نور اسلام از افق جزیره العرب توسط آخرین پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی(ص) درخشید، نخستین کسى که از ایران با تحمل زحمات و مشقات طاقت فرسائى توانست به اسلام روى آورد، سلمان فارسی بودند که از شیعیان و محبین خالص علی(ع) محسوب مى شوند، تا جائیکه ایشان بنا بفرمایش رسول اکرم(ص) سلمان منا اهل البیت مى شوند، بعد از ایشان ایرانیان مقیم یمن هم ایمان آوردند و پس از فتح ایران بدست مسلمانان و شکست پادشاه ایران "یزدگرد" هنگامیکه خواستند دختران وى را در مدینه بمعرض فروش قرار دهند، حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) مانع گردیدند و فرمودند: دختران ملوک فروخته نمى شوند، لذا یکى از آن زنان را بنام "شهربانو" به ازدواج فرزندشان امام حسین(ع) درآوردند و از این بانو على بن الحسین امام سجاد (ع) تولد یافتند و باعث گردیدند که ایرانیان علاقه شایانى نسبت به خاندان اهل بیت(ع) پیدا کنند. از اینروست که جای جای کشور اسلامى ایران از نور معنویت ابناء ائمه هدی(ع) روشن گردید. چرا که استقبال ایرانیان از امامزادگان(ع) و فشار دو دولت بنى امیه و بنى عباس باعث گشت که به این منطقه هجرت نمایند. عامل دیگر، بستوه آمدن ایرانیان از ظلمهای بنى امیه و بنى عباس بود که بعد از واقعه کربلا به اوج خود رسید تا جائیکه در قیام مختار ایرانیان در آن شرکت داشتند و بنا بنوشته دینوری در سپاه مختار که به فرماندهى ابراهیم مالک اشتر به جنگ ابن زیاد مى رفتند یک کلمه زبان عربى شنیده نمی شد. لذا مى بینیم عمر بن الحباب به ابراهیم مالک اشتر مى گوید: "لقد اشتد غمى منذ دخلت عسکرک و ذلک انى لم اسمع فیه کلاما عربیا حتى انتهیت الیک و انما معک هؤلاء الاعاجم. یعنی: از وقتیکه وارد لشگرگاه شما شدم، سخت اندوهناک گردیدم، زیرا تا زمانیکه نزد شما بودم یک سخن عربى بگوشم نخورد زیرا همراهان شما غیر عرب هستند. پس معلوم گشت که دلیل اول هجرت سادات و اولاد علی(ع)، احترام ایرانیان نسبت به ذریه پاک رسول الله(ص) بوده است. 2ـ همانطوریکه اشاره شد، با ضعیف گشتن دولت عباسى در اطراف و اکناف ممالک اسلامی گروههائى بپا خواسته و تشکیل دولت مستقلى دادند از آنجمله در مازندران و گیلان دولت آل بویه وجود داشت، و چون علویان نیز با خلفاء عباسى در حال مبارزه بودند به این نواحى مهاجرت نموده و اهالى این مناطق مقدمشان را گرامى میداشتند. البته علویان غیر از مازندران و دیلم بنواحى دیگر میرفتند از آن جمله مى توان به قم و نواحى آن ذکر نمود زیرا همانطوریکه روشن شد، قم براى آل علی(ع) محل أمن و در زبان ائمه(ع) آشیانه آل محمد(ص) و پناهگاه ایشان معرفى شده بود و از طرفى قم از لحاظ موقعیت جغرافیائى آن زمان در محل دور دستى واقع بود که دست کمتر کسى به آنجا می رسید لذا اکثر سادات به آنجا پناه مى آوردند تا جائیکه وجود 444 امامزاده شریف را در این شهر مقدس برشمرده اند. لذا شاعر مى فرماید: هستند چهارصد و چهل و چار از شرف مدفون به امر حق همه چون در در این صدف اولاد مرتضى علــــى آن شاه لو کشف فرقى مدان میان قــــم و کعبــــه و نجـــــــــف 3ـ هنگامیکه حضرت رضا(ع) بخراسان تشریف فرما شدند، نامه اى براى بستگان خویش بمدینه فرستادند، وقتیکه نامه بدست امامزادگان رسید همگى بیاد حضرت رضا(ع) متأثر شده و گریه کردند، آنگاه امامزاده هادى(ع) پیشنهاد کردند که همه بستگان ائمه اطهار(ع) کنار مزار رسول خدا(ص) رفته و سلام کنند جواب سلام هرکس را که رسول خدا(ص) دادند او بزرگ آنان باشد و به سرپرستی ایشان رهسپار خراسان شوند. این پیشنهاد، عملى شد، در میان امامزادگان(ع) جواب سلام امامزاده ابراهیم(ع) داده شد، از اینرو تمام امامزادگان با جناب ابراهیم(ع) بیعت کردند و مدینه را بقصد خراسان ترک گفتند، وقتیکه در مسیر خویش به شهریار رسیدند از طرف مأمورین و عمال مأمون، جریان آمدن امامزادگان(ع) بسیار به مأمون گزارش شد، مأمون براى حفظ تاج و تخت خود و ترس از شورش این سادات، حضرت رضا(ع) را شهید کرد و دستور قتل بستگان آن حضرت را صادر نمود، و در نامه هاى متعدد، عمال خود را به لشکرکشى و جنگ با امامزادگان(ع) فرمان داد تا سرانجام جنگ سختى میان طرفین درگرفت، عده زیادى از سادات عظام شهید و مابقی هم به اطراف و اکناف متفرق گشتند. اما نظیر خبر فوق، این روایت است که نقل شده، چون خبر ولایتعهدى حضرت رضا(ع) به مدینه رسید، احمد بن موسى بن جعفر(ع) برادر امام رضا(ع) معروف به شاه چراغ با هفتصد تن از برادران و برادرزادگان و جماعت کثیرى از دوستان از مدینه حرکت نمودند، چون بدو فرسخى شیراز رسیدند، خبر شهادت امام رضا(ع) به آن نواحی رسید و مأمون نیز از حرکت امامزادگان(ع) اطلاع یافت، بجمیع حکام و عمال قلمرو خود نوشت که در هرکجا از آل ابوتراب(ع) بیابند بقتل برسانند. فتلغ خان، حاکم شیراز چون از ورود میرسید احمد(ع) با اطرافیان ایشان بدو فرسخى شیراز مطلع شد بسوى ایشان لشگر کشید... پس از چند نوبت زد و خورد، گروه بسیارى از همراهان میرسید احمد(ع) را با خود آن حضرت در شهر شیراز شهید کردند و بقیه سادات هم متفرق شدند تا سرانجام هر یک از ایشان را سپاه قتلغ در محلى شهید نمودند. از مجموع گفتار تاریخى گذشته چنین استفاده مى شود که امامزادگان بسیاری، گروه گروه، در زمان بنى امیه و بنى عباس، خصوصا در ایام ولایتعهدى امام رضا(ع) به ایران آمدند، اما در خصوص ایشان چون مردم در سابق در مقام ضبط اسامى و نسب دقیق آن بزرگواران نبوده اند و از طرفى هم از ترس دشمنان جرئت اظهار این مطالب را نداشتند و در سابق رسم هم نبوده که سنگ لوحى روى قبر بگذارند لذا اسم و محل دفن غالب آن بزرگواران برما مخفى مانده است.