ا
با سلام و احترام من دارم رنج میبرم. از هر چیزی رنج...
با سلام و احترام
من دارم رنج میبرم. از هر چیزی رنج میبرم. هیچی شادم نمیکنه. همه چیز ناراحتم میکنه. به تمام معنا از زندگی رنج میبرم. این رنج قبل از شروع عادت ماهانه و یکی دو روز از اون دوران به شدتی صد چندان میرسه. مدتیه دارم ایمی پیرامین و ویتامین ب 6 مصرف میکنم. از اون شدت کمی کاسته شده. اما با کوچکترین تلنگری بر میگرده و غرق ناراحتی میشم.
دارم آلزایمر میگیرم و این داره منو ویران میکنه. با توجه به معاشرینم میدونم اگه شدتش زیادتر بشه که اطرافیان بفهمند خودکشی میکنم.
من حدودا یک سالی هست که عقد کردم. اما هنوز عروسی نه. یه پسری که رابطه ام باهاش نیمه تموم مونده فکرش داره داغونم میکنه. نه اینکه دوسش داشته باشم ها! میدونم از شخصیتش متنفرم. اما به این دلیل که هیچوقت نتونستیم باهم حتی رو در رو صحبت کنیم، برای هم بت شدیم. دلم میخواد یه روز کامل باهاش برم بگردم تا اون ابهت برام بریزه. اما اگه کسی بفهمه زندگیم نابود میشه. به نظرتون این پرونده رو تو ذهنم همینطور ناتموم سرکوب کنم یا برم و خاتمه بدم با این کار؟!
با توجه به افسردگی شدیدم، توانایی مقابله و رفتار ایده آل رو تا حد زیادی از دست دادم. روحم و جسمم هیچ تنشی رو نمیتونه بپذیره. تا کوچکترین تنشی، حتی در حد امتحان کلاسی چنان اضطرابی میگیرم که تو خونه بستری میشم.
چه کنم؟! مذهبی و سنتی رفتار کنم یا روانشناسانه و آزادانه؟!
مشاور: سید حبیب الله احمدی
باسلام. قبل از هرچيز، لازم است كه اين توضيح را بيان كنم كه علم روانشناسي و مذهب و حتي علم روانشناسي و برخي سنت ها و فرهنگ اصيل خودمان، در بسياري از زمينه ها تناقضي باهم ندارند. توضيحاتي كه ارائه كرديد، براي مطرح كردن يك تشخيص روانشناختي، كافي نيست ولي به نظر مي رسد كه دچار اختلال افسردگي شده باشيد. حتي فراموشيها و اضطراب هايي كه به آن اشاره كرديد، همگي مي توانند از علائم همراه با افسردگي باشند. بنابراين در گام اول، لازم است كه توجه داشته باشيد كه پراكندگي نشانه هاي ناراحت كننده ي شما نشان دهنده ي وجود چندين مشكل يا اختلال در شما نيست، بلكه همه ي آن ها به يك مشكل يعني همان افسردگي بازمي گردد. بنابراين اين نگراني كه به آلزايمر يا بيماري لاعلاج يا صعب العلاج ديگري مبتلا شده ايد را كنار بگذاريد. افسردگي اگرچه يك اختلال بسيار ناراحت كننده و توانكاه است اما يك اختلال قابل درمان است. در درجات شديد، درمان دارويي به رواندرماني اولويت دارد. البته اين درمان فقط و فقط بايد تحت نظارت يك روانپزشك مجرب، انجام بگيرد. بنابراين اگر داروهايي را كه درحال مصرف آن هستيد، بدون مشورت روانپزشك مصرف مي كنيد، هرچه زودتر به مصرف آن خاتمه دهيد و در اولين فرصت به روانپزشك مراجعه نماييد. توصيه ي اكيد دارم كه تاهنگامي كه درمانتان تحت نظارت روانپزشك و روانشناس باليني، پيشرفت نكرده است، هيچ تصميم مهمي در زندگيتان نگيريد. زيرا در هنگام تجربه ي افسردگي، هيجانات، به شدت فعال مي شوند و محدوديت هاي جدي براي تفكر منطقي ايجاد مي كنند. بنابراين حتي اگر من در حال حاضر، صددليل هم براي شما بياورم كه ارتباط برقرار كردن مجدد با آن آقا به هيچ وجه به شما كمكي نمي كند، ممكن است قانع نشويد. ولي وقتي كه تحت تأثير درمان دارويي، خلقتان تعديل شود خودتان بهتر از هركسي مي توانيد در مورد مسائل مختلف زندگيتان تصميم بگيريد. فقط در حال حاضر، به طور خلاصه و سربسته همينقدر توضيح مي دهم كه پرونده اي كه به آن اشاره كرديد، ناتمام ماندنش هيچ آسيب و ضرري براي سلامت روانشناختي شما و رابطه با همسرتان نخواهد داشت ولي هراقدامي در جهت كامل كردن يا تمام كردن آن مي تواند فجايع مهمي براي رابطه ي زناشويي حال حاضرتان و سلامت خلقي خودتان داشته باشد.