م

سلام. از شما خواهش می کنم جوابم رو بدین و منو راهنمایی...

سلام. از شما خواهش می کنم جوابم رو بدین و منو راهنمایی کنید. من دچار وسواس هستم. از دوره راهنمایی تا حدودی این مشکل رو داشتم و علایمی بودند که نشون می داد من دچار وسواس هستم البته وسواس از نظر پاک و نجس بودن و حساس بودن رو این مسایل. اما باهاش کنار میومدم و خیلی اذیتم نمی کرد و این مساله ادامه پیدا کرد تا زمانی که من رفتم دانشگاه و اونجا بود که به اوج مشکل من رسید و این مشکل روز به روز داره بیشتر میشه.البته من یک بار عجله داشتم و با دستم که نجس بود به دستگیره در دست زدم که نمی دونم چرا بعد از اون مدت وقتی دستم رو به دستگیره در زدم به جاهای دیگه هم دست زدم. حالا همه چیز برای من حکم نجاست داره و مساله جایی اذیتم می کنه که وقتی با همون مکان ها که الان تقریبا همه جای خونه هست در تماس باشم یه چیزی عین خوره تو ذهنم عذابم میده و سر درد شدیدی می گیرم روان پزشک رفتم خوب نشدم البته فقط یک ماه داروهاشو مصرف کردم چونکه واقعا دوست ندارم با مصرف این داروها دچار عوارض جانبی بشم اما حالا این مساله رو جسمم تاثیر بدی گذاشته.مثلا همون افکار وقتی سراغم میان یکهو دچار اضطراب شدید و بدی میشم و قلبم درد می گیره. تیر می کشه و من واقعا می ترسم مثلا فکر می کنم حق الناس گردنم هست دیگه ذهنم داغون میشه و همش به اون فکر می کنم. توی گفتگوهای روزمره ام هم اذیت میشم. اینکه یک جا یه حرفی میزنم و فکر می کنم این حرف غیبت بوده و حق الناسه و گناهه و البته گاهی هم شاید واقعا غیبت باشه اما بعدش حالم بد میشه و ذهنم شدیدا درگیر میشه. من قبول دارم تا حد زیادی دچار وسواس و شک تو رفتارام هستم اما نمی دونم چطور از دست این مساله نجس و پاکی رها بشم. مثلا بعضی جاها شاید واقعا خسته میشم و دیگه واقعا مساله پاکی رو رعایت نمی کنم و نجس میشم شاید به این خاطر که از این موضوع خسته شدم و حتی حاضر نیستم سراغ اون دستگیره در برم و پاکش کنم.همش ناراحتم که با دست نجسم به قرآن دست زدم و گناه کردم. با خودم میگم اینا حق الله خدا می بخشه تا خودموآروم کنم اما باز اروم نمیشم. همش می ترسم بمیرم و بدترین اتفاقات تو اون دنیا برام بیفته و عذاب بشم. شبا خوابم نمی بره و قلبم درد می گیره و اونقدر می ترسم که حالم بد میشه. توروخدا من چی کار کنم؟ آیا سراغ روان پزشک و دارو برم و آیا میشه با طب سنتی و گیاهان دارویی استفاده کنم تا خوب بشم؟ من واقعا بمیرم اتفاقای بدی برام میفته؟بیشتر از حق الناس می ترسم دیگه همش تو هر گفتگوهم حس می کنم حرفی زدم که حق الناس بوده .کلن خودمم احساس می کنم رفتارم طبیعی نیست کمکم کنید
يکشنبه، 15 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

م

سلام. از شما خواهش می کنم جوابم رو بدین و منو راهنمایی...

م ( تحصیلات : لیسانس ، 24 ساله )

سلام. از شما خواهش می کنم جوابم رو بدین و منو راهنمایی کنید.
من دچار وسواس هستم. از دوره راهنمایی تا حدودی این مشکل رو داشتم و علایمی بودند که نشون می داد من دچار وسواس هستم البته وسواس از نظر پاک و نجس بودن و حساس بودن رو این مسایل. اما باهاش کنار میومدم و خیلی اذیتم نمی کرد و این مساله ادامه پیدا کرد تا زمانی که من رفتم دانشگاه و اونجا بود که به اوج مشکل من رسید و این مشکل روز به روز داره بیشتر میشه.البته من یک بار عجله داشتم و با دستم که نجس بود به دستگیره در دست زدم که نمی دونم چرا بعد از اون مدت وقتی دستم رو به دستگیره در زدم به جاهای دیگه هم دست زدم. حالا همه چیز برای من حکم نجاست داره و مساله جایی اذیتم می کنه که وقتی با همون مکان ها که الان تقریبا همه جای خونه هست در تماس باشم یه چیزی عین خوره تو ذهنم عذابم میده و سر درد شدیدی می گیرم روان پزشک رفتم خوب نشدم البته فقط یک ماه داروهاشو مصرف کردم چونکه واقعا دوست ندارم با مصرف این داروها دچار عوارض جانبی بشم اما حالا این مساله رو جسمم تاثیر بدی گذاشته.مثلا همون افکار وقتی سراغم میان یکهو دچار اضطراب شدید و بدی میشم و قلبم درد می گیره. تیر می کشه و من واقعا می ترسم
مثلا فکر می کنم حق الناس گردنم هست دیگه ذهنم داغون میشه و همش به اون فکر می کنم. توی گفتگوهای روزمره ام هم اذیت میشم. اینکه یک جا یه حرفی میزنم و فکر می کنم این حرف غیبت بوده و حق الناسه و گناهه و البته گاهی هم شاید واقعا غیبت باشه اما بعدش حالم بد میشه و ذهنم شدیدا درگیر میشه. من قبول دارم تا حد زیادی دچار وسواس و شک تو رفتارام هستم اما نمی دونم چطور از دست این مساله نجس و پاکی رها بشم. مثلا بعضی جاها شاید واقعا خسته میشم و دیگه واقعا مساله پاکی رو رعایت نمی کنم و نجس میشم شاید به این خاطر که از این موضوع خسته شدم و حتی حاضر نیستم سراغ اون دستگیره در برم و پاکش کنم.همش ناراحتم که با دست نجسم به قرآن دست زدم و گناه کردم. با خودم میگم اینا حق الله خدا می بخشه تا خودموآروم کنم اما باز اروم نمیشم. همش می ترسم بمیرم و بدترین اتفاقات تو اون دنیا برام بیفته و عذاب بشم. شبا خوابم نمی بره و قلبم درد می گیره و اونقدر می ترسم که حالم بد میشه. توروخدا من چی کار کنم؟ آیا سراغ روان پزشک و دارو برم و آیا میشه با طب سنتی و گیاهان دارویی استفاده کنم تا خوب بشم؟ من واقعا بمیرم اتفاقای بدی برام میفته؟بیشتر از حق الناس می ترسم دیگه همش تو هر گفتگوهم حس می کنم حرفی زدم که حق الناس بوده .کلن خودمم احساس می کنم رفتارم طبیعی نیست
کمکم کنید


مشاور: سید حبیب الله احمدی

باسلام. علائمی که از آن صحبت کردید، به وسواس شما مربوط است. یکی از شکل های رایج وسواس مخصوصاً در کشور ما که یک کشور مذهبی محسوب می شود، محتوای مذهبی همچون پاکی و نجاست یا حق الناس و غیبت و ... است. اقدام شما برای مراجعه به روانپزشک، اقدام بسیار مناسبی بوده است، زیرا وسواس هایی که به این میزان از شدت می رسند و سابقه ی چندین ساله دارند، معمولاً در درجه ی اول، باید در معرض درمان دارویی قرار بگیرند. اگر همان درمان دارویی خود را قطع نکرده بودید و دقیقاً مطابق نظر روانپزشک به مصرف آن ادامه می دادید، به احتمال زیاد تاالان نشانه های بهبودی را در خودتان احساس می کردید. هنگامی که وسواس به این میزان از شدت می رسد، فقط یک اختلال رفتاری محسوب نمی شود، بلکه عوامل زیست شناختی در آن، نقش بسیار مهمی ایفا می کنند. یعنی همانطور که در یک بیماری طبی مثل تیروئید، تنظیمات مربوط به بعضی از قسمت های بدن، به هم می ریزد و لازم است که با مصرف بلندمدت دارو‌ این تنظیمات، مجدداً به حالت اول برگردد، در مورد وسواس شدید و طولانی مدت هم وضع به همین منوال است. یعنی در بدن شما هم بعضی از تنظیمات بیوشیمایی به هم خورده است که مصرف بلندمدت دارویی برای حل آن و در نتیجه، بهبود نشانه های وسواس شما نیاز است. معمولاً درمان دارویی موفق وسواس، بیش از یک سال به طول می انجامد. البته به شما حق می دهم که از عوارض داروها نگران باشید، اما به این نکته توجه داشته باشید که عوارض این داروها هرچقدر هم که بد باشد، بدتر از تداوم و تشدید شرایطی که در حال حاضر تجربه می کنید نخواهد بود. در ضمن، داروهای روانپزشکی معمولاً حداقل تا سه هفته ی نخست پس از شروع مصرف، تأثیری از خود نشان نمی دهند و عوارض قابل ملاحظه ای به جا می گذارند. اما با تداوم مصرف در ماه های بعدی شاهد تأثیر این داروها در کم کردن اضطراب ها و آشفتگی های ذهنی مربوط به وسواستان خواهید بود. به علاوه، احتمال زیادی وجود دارد که با ادامه ی مصرف دارو و تمهیداتی که توسط روانپزشک، اندیشیده می شود، از عوارض اولیه ی این داروها کاسته شود. این را در نظر داشته باشید که مصرف بلندمدت این داروها برای بهبود شما اجتناب ناپذیر است. درست مثل بیماران مبتلا به فشار خون یا بیماران مبتلا به تیروئید که مصرف داروی مرتبط با بیماری، به یکی از اجزاء زندگی روزمره ی آن ها تبدیل می شود، مصرف داروی شما هم باید برای چندین ماه، به صورت یک الگوی مستمر درآید تا بتواند تنظیمات بیوشیمایی بدن شما را در طولانی مدت، به شرایط نرمال برگرداند. به علاوه پس از اینکه دارودرمانی، طی چندین ماه توانست از شدت وسواس های شما بکاهد، می توانید با مراجعه به یک روانشناس بالینی، برای درمان قطعی وسواس خود اقدام کنید. منتها تأکید می کنم که روان درمانی، هنگامی تأثیر پایداری خواهد داشت که چندین ماه به طور مستمر، تحت نظر یک روانپزشک، دارودرمانی را انجام داده باشید. در چنین حالتی پس از اتمام دوره ی روان درمانی، تحت نظر روانشناس بالینی، احتمال زیادی وجود دارد که بتوانید داروهای خود را نیز به تدریج با مشورت روانپزشک، قطع کنید.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.