ناشناس

بسمه تعالی سلام علیکم من مدتی است که بخاطر ازدواج...

بسمه تعالی سلام علیکم من مدتی است که بخاطر ازدواج بسیار غمگین و افسرده شده ام.هر خواستگاری که به خانه مان زنگ می زند،کلی انرژی می گیرد. وقتی موردی پیدا شود که من از آنها خوشم بیاید شرایط پیچ می خورد و آنها در حقیقت نمی پسندند. بعضی موارد بخاطر رفتارهای نامناسب و به دور از عرف مادرم بوده. و خیلی از موارد بخاطر این بوده که مادر پسر نپسندیده!و آنها مانع شده اند. خسته شدم.چه کنم؟ احساس می کنم دیگر هیچ کفوی ندارم. مشکل من دوچندان شده چون خانواده پر دختری هستیم و همین مشکلات برای خواهرهای دیگر هم هست. بدم می آید که همه با خودشان می گویند که سن آنها دیگر دارد بالا می رود. و یک مورد دیگر که فکرش خیلی آزارم می دهد من در محیطی که در دانشگاه بودیم همه کسانی که هم موقعیت بودیم ازدواج کردند.و من احساس خیلی بدی دارم. همه با خودشان می گویند که چرا ازدواج نکرده ام و صریح یا غیر صریح این را می پرسند. خیلی مسائل دیگر یا حاشیه هایی که بخاطرش اذیت می شوم در زندگی من بوده که کسی از آنها خبر ندارد و با کسی درد و دل نکرده ام. می خواهم از این کابوس خلاص شوم. و نشاط به زندگی ام برگردد.
يکشنبه، 6 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

بسمه تعالی سلام علیکم من مدتی است که بخاطر ازدواج...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 24 ساله )

بسمه تعالی
سلام علیکم
من مدتی است که بخاطر ازدواج بسیار غمگین و افسرده شده ام.هر خواستگاری که به خانه مان زنگ می زند،کلی انرژی می گیرد.
وقتی موردی پیدا شود که من از آنها خوشم بیاید شرایط پیچ می خورد و آنها در حقیقت نمی پسندند.
بعضی موارد بخاطر رفتارهای نامناسب و به دور از عرف مادرم بوده.
و خیلی از موارد بخاطر این بوده که مادر پسر نپسندیده!و آنها مانع شده اند.
خسته شدم.چه کنم؟
احساس می کنم دیگر هیچ کفوی ندارم.
مشکل من دوچندان شده چون خانواده پر دختری هستیم و همین مشکلات برای خواهرهای دیگر هم هست.
بدم می آید که همه با خودشان می گویند که سن آنها دیگر دارد بالا می رود.
و یک مورد دیگر که فکرش خیلی آزارم می دهد من در محیطی که در دانشگاه بودیم همه کسانی که هم موقعیت بودیم ازدواج کردند.و من احساس خیلی بدی دارم.
همه با خودشان می گویند که چرا ازدواج نکرده ام و صریح یا غیر صریح این را می پرسند.
خیلی مسائل دیگر یا حاشیه هایی که بخاطرش اذیت می شوم در زندگی من بوده که کسی از آنها خبر ندارد و با کسی درد و دل نکرده ام.
می خواهم از این کابوس خلاص شوم.
و نشاط به زندگی ام برگردد.


مشاور: خانم صفری

اگر منظورتان رفتارهای مادرتان در مقابل پاسخ خواستگاران است می توانید در جوی صمیمی و با زبان طنز این موضوع را با مادرتان درمیان بگذارید و حتی برخی از رفتارهای صحیح و متداول اجتماعی را کاملا محترمانه به مادرتان بیاموزید و در نظر داشته باشید هرچه قدر شما خود را از این موضوع بیشتر ناراحت نشان دهید ، در مقابل این صحبت ها واکنش بیشتری نشان دهید ، در مهمانی ها ، مجالس جشن و شادی و مراسم عزاداری و دعاها خود را مخفی کنید این صحبت ها را بیشتر خواهید شنید ولی اگر بالعکس سعی کنی طراوت و تازگی خود را حفظ کنید روحیه ی با نشاطی داشته باشید و برای ظاهر جسمانی خود اهمیت قائل شوید و رفتارهای پسندیده و مورد قبول جامعه را از خود نشان دهید به گونه ای که حداقل قسمتی از حاشیه ها و کاستی های زندگیتان که آنها را کمبود محسوب می کنید بپوشاند .



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.