جعفر

با عرض سلام و تحیت پرسش بنده در مورد حقوق زن در...

با عرض سلام و تحیت پرسش بنده در مورد حقوق زن در اسلام هست که علت اصلی این سوال،خواندن مقاله ای از یکی از کارگردان های زن بود. متن مقاله رو هم میذارم و امیدوارم که وقت بذارید و بخونید. البته سوالم طولانی هست و امیدوارم به خاطر این بی پاسخ نمونه...خواهشا مفصل توضیح بدید یا راهنمایی کنید هرچند دیر..واقعا برای من حیاتی هست.. اما سوال بنده این هست که: دین اسلام چگونه این مسئله رو توجیه میکنه که: 1-واقعا حجاب و حیای زن و دستورات محدود کننده ی اسلام..امثال ممنوع کردن زن از صحبت با نامحرم و روپوشاندن او از نامحرم و در کل حفظ حریم زنانگی خود،مانع پیشرفت او نمیشود؟(اصل منظور بنده مقایسه با جوامع غربی هست کمااینکه در جوامع غربی،در عین حالی که زن،حجاب نداره ولی حقوق اجتماعی او مراعات شده،پیشرفت داشته چه از لحاظ اقتصادی چه از لحاظ اجتماعی و سیاسی و غیره،شاد زندگی میکنه،امنیت او واقعا حفظ شده و موارد دیگه ای که الان در ذهنم نیست..) 2-چطور میشه دستورات اسلام در مورد زن رو محدود نکردن زن دانست در حالی که در جوامع اسلامی و حتی جامعه شیعی ایران،زن به اون آسایش و پیشرفت و "اعتماد به نفس" که زنان در جوامع غربی و غیر اسلامی دارند،نرسیده؟ و درواقع چطور میشه به غیر مسلمان ها و یا مخالفان حجاب اسلامی ثابت کرد که دین اسلام ، باعث پیشرفت زن هست نه مانع آن؟ در حالیکه عملا به این امر دست نیافتیم. در ادامه توضیح بدم که این برداشت بنده از جامعه بوده و اگر اشتباه و یا ناقص هست(که بعید نیست) شما اشکالاتش رو بگید..وهمچنین باید بگم که خودم با نظر خانم میلانی موافق نیستم ولی جوابی از منظر دینی و اسلامی برای این مقاله ندارم! و همین مسئله علت سوالات بنده هست..و البته مطلوب من نقد این مقاله نیست چرا که خودش مسئله ی دیگه ای هست که اگه انجام بشه خیلیم خوبه...چون من تو سایت ها نقدی بر این مقاله ندیدم.. ممنون از لطف شما...منتظر پاسخ هستم .......................... یا علی واینم متن مقاله( خانم تهمینه میلانی-خشونت پنهان): زخمی که نمی بینیم : می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزار و گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد س.ک.س.ی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد. خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد. مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که از پدران پدرانشان بهشان رسیده خشونت، آزار، تحقیر امتداد همان "مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار"هایی است(باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم. خشونت، آزار، تحقیر همان "زن صفت، مثل زن گریه می کردی"هایی است که بچه هایمان از خیلی کودکی یاد می گیرند. خشونت، آزار، تحقیر، پله های بعدی نردبانی هستند که پله ی اولش با فلانی و بیساری معاشرت نکن چون... فلان لباس را نپوش چون...است. چون هایی که اسمشان می شود "عشق". عشق هایی که می شوند ابزار کنترل. که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است. که مرد عاشق زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود. خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است. خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی، جنسی مردی است که مست است. مستی انگار عذر موجهی باشد برای ناموجه ترین رفتارها. می دانید؟ کتک بدترین نوع خشونت علیه زنان نیست. کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند. قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود گاهی هیچ وقت، هیچ وقت، ترمیم نمی شود خشونت دست سنگین پدری است که بر صورت دخترک 9 ساله اش بلند می شود اما هرگز فرود نمی آید. خشونت گردنکشی برادری است که نگاه پسرک معصوم همسایه را کور می کند و خواهر را ناامید می کند از عشق پاک و دیوار به دیوار همسایگی خشونت آروغ زدن های شوهر است به جای دستت درد نکند برای دستپخت عالی یک صبح تا ظهر حبس شدن در آَشپزخانه . خشونت قانون نابرابر حق قیومیت پدربزرگی است که در فقدان پدر ، صاحب بلامنازع نوه ی پسری اش می شود بی اینکه حضور مادر در جایی دیده شده باشد. خشونت حق ارثی است که پس از مرگ پدر به تو داده می شود نیم آن چیزی که برادرت می گیرد و تازه منت بر سرت می گذارند که نان آور خانه ات دیگری است . خشونت خود ما زنانیم که تمامی اینها را می پذیریم بی هیچ اعتراضی و آن کسی را هم که در میانمان به اعتراض بلند می شود با القاب زن فلان و بهمان به سخره می گیریم . خشونت خود خودمانیم و از ماست که بر ماست.
چهارشنبه، 28 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

جعفر

با عرض سلام و تحیت پرسش بنده در مورد حقوق زن در...

جعفر ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

با عرض سلام و تحیت

پرسش بنده در مورد حقوق زن در اسلام هست که علت اصلی این سوال،خواندن مقاله ای از یکی از کارگردان های زن بود.
متن مقاله رو هم میذارم و امیدوارم که وقت بذارید و بخونید.
البته سوالم طولانی هست و امیدوارم به خاطر این بی پاسخ نمونه...خواهشا مفصل توضیح بدید یا راهنمایی کنید هرچند دیر..واقعا برای من حیاتی هست..
اما سوال بنده این هست که:
دین اسلام چگونه این مسئله رو توجیه میکنه که:

1-واقعا حجاب و حیای زن و دستورات محدود کننده ی اسلام..امثال ممنوع کردن زن از صحبت با نامحرم و روپوشاندن او از نامحرم و در کل حفظ حریم زنانگی خود،مانع پیشرفت او نمیشود؟(اصل منظور بنده مقایسه با جوامع غربی هست کمااینکه در جوامع غربی،در عین حالی که زن،حجاب نداره ولی حقوق اجتماعی او مراعات شده،پیشرفت داشته چه از لحاظ اقتصادی چه از لحاظ اجتماعی و سیاسی و غیره،شاد زندگی میکنه،امنیت او واقعا حفظ شده و موارد دیگه ای که الان در ذهنم نیست..)
2-چطور میشه دستورات اسلام در مورد زن رو محدود نکردن زن دانست در حالی که در جوامع اسلامی و حتی جامعه شیعی ایران،زن به اون آسایش و پیشرفت و "اعتماد به نفس" که زنان در جوامع غربی و غیر اسلامی دارند،نرسیده؟
و درواقع چطور میشه به غیر مسلمان ها و یا مخالفان حجاب اسلامی ثابت کرد که دین اسلام ، باعث پیشرفت زن هست نه مانع آن؟ در حالیکه عملا به این امر دست نیافتیم.

در ادامه توضیح بدم که این برداشت بنده از جامعه بوده و اگر اشتباه و یا ناقص هست(که بعید نیست) شما اشکالاتش رو بگید..وهمچنین باید بگم که خودم با نظر خانم میلانی موافق نیستم ولی جوابی از منظر دینی و اسلامی برای این مقاله ندارم! و همین مسئله علت سوالات بنده هست..و البته مطلوب من نقد این مقاله نیست چرا که خودش مسئله ی دیگه ای هست که اگه انجام بشه خیلیم خوبه...چون من تو سایت ها نقدی بر این مقاله ندیدم..

ممنون از لطف شما...منتظر پاسخ هستم .......................... یا علی

واینم متن مقاله( خانم تهمینه میلانی-خشونت پنهان):

زخمی که نمی بینیم :
می دانید؟ خشونت همیشه یک چشم کبود و دندان شکسته و دماغ خونی نیست. خشونت، تحقیر، آزار و گاهی یک نگاه است. نگاه مردی به یقه ی پایین آمده ی لباس زنی وقتی که دولا شده و چایی تعارف می کند. نگاه برادری است به خواهرش وقتی در مهمانی بلند خندیده. نگاهی که ما نمی بیینیم. که نمی دانیم ادامه اش وقتی چشم های ما در مجلس نیستند چیست. ترسی است که ارام آرام در طول زمان بر جان زن نشسته

خشونت بی کلام، بی تماس بدنی، مردی است که در را که باز می کند زن ناگهان مضطرب می شود، غمگین می شود. نمی داند چرا. در حضور مرد انگار کلافه باشد. انگار خودش نباشد. انگار بترسد که خوب نیست. که کم است. که باید لاغرتر باشد چاق تر باشد زیباتر باشد خوشحال تر باشد سنگین تر باشد س.ک.س.ی تر باشد خانه دارتر باشد عاقل تر باشد. خشونت آن چیزی است که زن نیست و فکر میکند باید باشد. خشونت آن نقابی است که زن می زند به صورتش تا خودش نباشد تا برای مرد کافی باشد. مرد می تواند زن را له کند بدون اینکه حتی لمس اش کند. بدون اینکه حتی بخواهد لهش کند. این ارث مردان است که
از پدران پدرانشان بهشان رسیده
خشونت، آزار، تحقیر امتداد همان "مادرش را فلان ها، عمه اش را بیسار"هایی است(باعرض پوزش) که به شوخی و جدی به هم و به دیگران می گوییم. خشونت، آزار، تحقیر همان "زن صفت، مثل زن گریه می کردی"هایی است که بچه هایمان از خیلی کودکی یاد می گیرند.

خشونت، آزار، تحقیر، پله های بعدی نردبانی هستند که پله ی اولش با فلانی و بیساری معاشرت نکن چون... فلان لباس را نپوش چون...است. چون هایی که اسمشان می شود "عشق". عشق هایی که می شوند ابزار کنترل. که منتهی می شوند به زنانی بی اعتماد به نفس، بی قدرت، غمگین، تحقیر شده، ترسان، وابسته، تهدید به ترک شده و شاید کتک خورده که فکر می کنند همه ی زخم هایشان از عشق است. که مرد عاشق زخم می زند و زخم بالاخره خوب می شود.

خشونت زنی است که زیر نفس های آغشته به بوی الکل مردش تظاهر به لذت می کند و فکر می کند قاعده ی بازی همین است. خشونت توجیه آزار روحی، کلامی، جسمی، جنسی مردی است که مست است. مستی انگار عذر موجهی باشد برای ناموجه ترین رفتارها.

می دانید؟ کتک بدترین نوع خشونت علیه زنان نیست. کبودی و زخم و شکستگی خوب می شوند. قدرت و شادابی و باور به خویشی که از زن در طول ماهها و سالها گرفته می شود گاهی هیچ وقت، هیچ وقت، ترمیم نمی شود

خشونت دست سنگین پدری است که بر صورت دخترک 9 ساله اش بلند می شود اما هرگز فرود نمی آید.
خشونت گردنکشی برادری است که نگاه پسرک معصوم همسایه را کور می کند و خواهر را ناامید می کند از عشق پاک و دیوار به دیوار همسایگی
خشونت آروغ زدن های شوهر است به جای دستت درد نکند برای دستپخت عالی یک صبح تا ظهر حبس شدن در آَشپزخانه .
خشونت قانون نابرابر حق قیومیت پدربزرگی است که در فقدان پدر ، صاحب بلامنازع نوه ی پسری اش می شود بی اینکه حضور مادر در جایی دیده شده باشد. خشونت حق ارثی است که پس از مرگ پدر به تو داده می شود نیم آن چیزی که برادرت می گیرد و تازه منت بر سرت می گذارند که نان آور خانه ات دیگری است . خشونت خود ما زنانیم که تمامی اینها را می پذیریم بی هیچ اعتراضی و آن کسی را هم که در میانمان به اعتراض بلند می شود با القاب زن فلان و بهمان به سخره می گیریم . خشونت خود خودمانیم
و از ماست که بر ماست.


مشاور: حجت الاسلام منتظمی

کاریر محترم:به نکات زیر توجه کنید: دو سوال شما اصلا ربطی به متن مقاله خانم تهمينه ميلاني نداره زیرا: 1-عنوان مقاله و متن مقاله خانم تهمينه ميلاني به طور کلی( نه جزئی) یک عنوان اجتماعی وبرخورد خانوادگی(خشونت پنهان) را بیان می کند که اسلام هم این نوع رفتارها را منع کرده و شدیدا هر نوع بی حرمتی به زن را محکوم می کند. 2-خانم تهمينه ميلاني ودیگران در سایه اسلام و آزادی زن در کشور شیعی امروز قلم به دست گرفته وفریاد از یعضی بی اخلاقی ها می زند و این نشان از ابن دارد که زن می تواند از زن دفاع کند می تواند آزادانه فیلم بسازد وبنویسد و حرفش را بزند. 3-همه حرف های خانم میلانی در ابن مقاله صحیح نبوده و همه ی آنچه ایشان به آن اشاره می کند خشونت نیست خانم تهمينه ميلاني کا رشناس کدام مکتب خانه دینی است که به خود اجازه می دهد که حقایق قرآن و مسلمات فقه جعفری را زیر سوال ببرد و آن را خشونت بنامد مثل این جملات ( خشونت قانون نابرابر حق قيوميت پدربزرگي است که در فقدان پدر ، صاحب بلامنازع نوه ي پسري اش مي شود بي اينکه حضور مادر در جايي ديده شده باشد. خشونت حق ارثي است که پس از مرگ پدر به تو داده مي شود نيم آن چيزي که برادرت مي گيرد و تازه منت بر سرت مي گذارند که نان آور خانه ات ديگري است) جواب اجمالی خانم میلانی ابن است که( کجای قیومییت در اینجا خشونت است )یا ( و از طرفی تقسیم ارث در قرآن آمده ، آیا شما به سخن خدا و قران و صاحب قران و اسلام انگ خشونت می زنید با مشکل جای دیگر است) 4- مقاله خانم میلانی کلیت ندارد واین برداشت های ایشان است ازجامعه همانطور که شما و هر کس دیگری می توانید برداشت های مختلفی از جامعه امروز داشته باشید. 5- نقد مقاله خانم میلانی فرصت زبادی می خواهد که این وقت ازعهده ابن موسسه خارج است. اما مقدمه ایی برای جواب به سوالات شما: آنچه سوال کردید ، غالبا به جهت عدم شناخت از شخصیت واقعی جایگاه زن در اسلام و حتی شناخت غلط از موقعیت زن در جامعه غرب است . بسیاری از زنان در جامعه غربی از موقعیت خود که به شعار آزادی زن و تساوی حقوق ، به صورت ابزار و کالایی برای سود و منفعت بیشتر سرمایه داران مورد استفاده قرار گیرند ، ناراحت اند . جالب است بدانیم که بیشتر آمار تازه مسلمانان را در جهان غرب ، زنان تشکیل می دهند که زنان تحصیل کرده در این میان بیشترین آمار را دارند. آن چه در مورد مسائل زنانی که درغرب مطرح می شود و برخی نیز شیفته آن شده اند دو چیز است: یکی آزادی زن‌ و دیگری«تساوی» او با مرد است‌ و همه‌ مسائل‌ دیگر فرع‌ این‌ دو مسأله‌ است». شعار تساوی زن و مرد در ابتدا برای احقاق حقوق ابتدایی بود. حقوقی مانند استقلال اقتصادی ، حق رأی و مالکیت که سالیان دراز در جامعه اسلامی این حقوق به رسمیت شناخته شده بود ، اما کم کم مسئله تساوی حقوق به تمام موارد جریان یافت. در همه‌ نهضتهای‌ اجتماعی‌ غرب‌ از قرن‌ هفدهم‌ تا قرن‌ حاضر محور اصلی‌ دو چیز بود: «آزادی» و «تساوی» و نظر به‌ اینکه‌ نهضت‌ حقوق‌ زن‌ در غرب‌ دنباله‌ سایر نهضتها بود و به علاوه‌ تاریخ‌ حقوق‌ زن‌ در اروپا از نظر آزادیها و برابریها فوق‌العاده‌ مرارت‌ بار بود، در این‌ مورد نیز چنین‌ بود. پیشگامان‌ آن‌ نهضت، آزادی‌ و تساوی‌ را از حقوقی‌ می‌دانستند که‌ طبیعت‌ برای‌ انسان‌ قرار داده‌ و کسی‌ حق‌ ندارد آنها را از دیگری‌ و حتی‌ از خودش‌ سلب‌ کند و مرد و زن‌ را نیز در تمام‌ حقوق، صددرصد مشابه‌ یکدیگر می‌پنداشتند. حال‌ آنکه‌ «نظام‌ حقوق‌ خانوادگی»، قانون‌ و منطق‌ خاص‌ خود را دارد و صرفاً‌ یک‌ اجتماع‌ طبیعی‌ نیست‌ بلکه‌ به‌ دلیل‌ تفاوتهایی‌ که‌ طبیعت‌ در زن‌ و مرد ایجاد کرده‌ و آفرینش‌ آنها را «نامشابه» قرار داده، خانواده‌ نیز با بقیه‌ اجتماعات‌ تفاوت‌هائی‌ دارد و یک‌ اجتماع‌ «طبیعی‌ - قراردادی» است. وقتی‌ طبیعت، خلقت‌ زن‌ و مرد را دوگانه‌ و غیرمشابه‌ قرار داده‌ است، آیا حقوق‌ طبیعی‌ زن‌ و مرد می‌تواند صددرصد مشابه‌ باشد؟ یا آنکه‌ حقوق‌ زن‌ و مرد در مواردی، دو جنسی‌ است‌ و جنسیت‌ در برخی‌ حقوق‌ اثر می‌گذارد؟ علیرغم‌ پیشرفتهایی‌ که‌ علم‌ در این‌ زمینه‌ داشته‌ و تفاوتهای‌ طبیعی‌ و فطری‌ میان‌ مرد و زن‌ را بیش‌ از دوران‌ گذشته، شناخته‌ است، اما در نهضتهای‌ فمینیستی‌ غرب‌ از ضرورت‌ آزادی‌ و تساوی‌ زن‌ که‌ اصل‌ فطری‌ و طبیعی‌ می‌باشد، تشابه‌ و همانندی‌ مرد و زن‌ را که‌ خلاف‌ قانون‌ طبیعت‌ و فطرت‌ است، نتیجه‌ گرفته‌اند:«در این‌ نهضتها توجه‌ نشد که‌ مسائل‌ دیگری‌ هم‌ غیر از تساوی‌ و آزادی‌ هست‌ و تساوی‌ و آزادی، شرط‌ لازم‌اند نه‌ شرط‌ کافی. تساوی‌ حقوق، یک‌ مطلب‌ است‌ و تشابه‌ حقوق، مطلب‌ دیگر. برابری‌ حقوق‌ زن‌ و مرد از نظر ارزشهای‌ مادی‌ و معنوی، یک‌ چیز است‌ و همانندی‌ و همشکلی‌ و همسانی، چیز دیگر. در این‌ نهضت‌ عمداً‌ یا سهواً‌ «تساوی» به‌ جای‌ «تشابه» به‌ کار رفت‌ و «برابری» با «همانندی»، یکی‌ شمرده‌ شد، «کیفیت» تحت‌الشعاع‌ «کمیت» قرار گرفت‌ و انسان‌ بودن‌ زن، موجب‌ فراموشی‌ «زن» بودن‌ وی‌ گردید».. این‌ نگرش‌ سطحی‌ موجب‌ شد برخی‌ مشکلات‌ زن‌ حل‌ شود اما مشکلات‌ جدیدی‌ پدید آمد:«بدبختیهای‌ قدیم‌ غالباً‌ معلول‌ این‌ جهت‌ بود که‌ انسان‌ بودن‌ «زن» به‌ فراموشی‌ سپرده‌ شده‌ بود و بدبختیهای‌ جدید، از آن‌ است‌ که‌ عمداً‌ یا سهواً‌ زن‌ بودن‌ «زن» و موقعیت‌ طبیعی‌ و فطری‌اش، رسالتش، مدارش، تقاضاهای‌ غریزی‌اش، استعدادهای‌ ویژه‌اش‌ به‌ فراموشی‌ سپرده‌ شده‌ است». اگر جامعه‌ و هر یک‌ از زن‌ و مرد بخواهند سعادتمند باشند باید در مسیر طبیعی‌ و فطری‌ خود حرکت‌ کنند و بدانند که‌ هر تلاشی‌ برخلاف‌ طبیعت، محکوم‌ به‌ شکست‌ می‌باشد:«شرط‌ اصلی‌ سعادت‌ هر یک‌ از زن‌ و مرد و در حقیقت‌ جامعه‌ بشری، این‌ است‌ که‌ دو جنس، هر یک‌ در مدار خویش‌ حرکت‌ کنند. آزادی‌ و برابری، آنگاه‌ سود می‌بخشد که‌ هیچ‌ کدام‌ از مدار طبیعی‌ و مسیر فطری‌ خویش‌ خارج‌ نگردند. آنچه‌ در آن‌ جامعه‌ ناراحتی‌ آفریده‌ است، قیام‌ بر ضد‌ فرمان‌ طبیعت‌ است‌ نه‌ چیز دیگر». در واقع از نظر اسلام زن و مرد ، دو موجودی هستند که با توجه به تفاوت هایی که دارند ، مکمل یکدیگر و پوشاننده نیازها و نقص های هم هستند. بر اساس این تعریف زن و مرد به یکدیگر نیاز داشته و مهر و محبت و جذب میان آن دو برقرار می شود . در این حال سعی در بر پایی نظام خانواده و حفظ بنیان و استحکام آن دارند. اما هنگامی که این دو جنس کاملا یکسان هم پنداشته شود ، با صرف نظر که خلاف طبیعت آفرینش ، دیگر نیاز واقعی و حقیقی بین این دو نخواهد بود و هر کدام می تواند مستقل از هم یا حتی رقیب یکدیگر باشند که هر کدام سعی بر دریافت حق بیشتر برای خود باشد. نمونه های از حقوق زن در غرب 9- در آمریکا، به دلیل فراوانی آمار طلاق، این روزها مسأله ی مهمی گریبان‌گیر جامعه شده و آن مسأله ی «پدر‌خواندگی» است. زنان پس از طلاق و با داشتن فرزند (و یا همراه با فرزند نامشروع خود)، با مرد دیگری ازدواج می‌کنند. این مرد یا همان پدر‌خوانده، فرزند همسر خود را مورد آزار جسمی یا روحی و یا حتی جنسی قرار می‌دهد و لذا این بچه‌ها از خانه «فراری» می‌شوند به سوی جامعه ی بی‌رحم خارج از منزل سرازیر می‌‌گردند 10- دفاع از حقوق زنان در آمریكا شبیه به یك شوخی تلخ است.در حالی‌كه تعداد زیادی از جنایتكاران به دلیل ضعف دستگاه قضائی محاكمه نمی‌شوند، تعداد زیادی از افراد بی‌گناه سال‌ها عمر خود را پشت میله‌های زندان به‌سر می‌برند در كشوری كه ادعای دفاع از حقوق بشر را دارد.نیمی از قربانیان تجاوز به عنف در آمریكا زیر 18 سال هستند.از هر 16 متجاوز به عنف در آمریكا فقط یك نفر دستگیر شده و 15 نفر از آنها آزادانه به زندگی خود ادامه می‌دهند.در سال 2009 بیش از 880 هزار و 97 زن در آمریكا مورد تجاوز قرار گرفتند و فقط 15 درصد از این زنان به پلیس شكایت كرده‌ و مابقی به‌دلیل ترس از مورد اتهام قرار گرفتن خود به پلیس شكایت نكرده‌اند.در ایالت كارولینای شمالی كمیته‌‌ای به منظور رسیدگی به وضعیت زندانیان بی‌گناه توسط عده‌ای از افراد تأسیس شده است كه وجود زندانیان بی‌گناه نشان‌‌دهنده ضعف نظام قضائی آمریكاست.از هر6 زن در انگلستان حداقل یك نفر خشونت جنسی را تجربه كرده و هر 3 روز یك زن به دلیل انواع خشونت در این كشور كشته می‌شود و در آمریكا هر 31 دقیقه یك قتل و هر 8/5 دقیقه یك تجاوز به عنف واقع می‌شود.در ایالات متحده آمریكا از هر 10 كودك متولد شده در سال 2007 حداقل 4 نفر از ازدواج‌های غیر‌مشروع به دنیا آمده‌اند و متأسفانه همین آمار در سوئد به 55 درصد و در ایسلند به رقم به 66 درصد می‌رسد.همچنین در آمریکا هر 8/5 دقیقه یك تجاوز به عنف واقع می‌شود كه (این آمار 13 برابر بیشتر از آمار انگلستان و 20 برابر بالاتر از حوادث ژاپن است)‌، متاسفانه یك پنجم كودكان آمریكایی تا قبل از رسیدن به سن 18 سالگی مورد سوء‌استفاده جنسی قرار گرفته و یك سوم دختران نوجوان آمریكایی مبتلا به بیماریی‌های مقاربتی و جنسی هستند. جواب کلی به هر دوسوال: 1- بد‌حجابی و بی‌ عفتی در همه مكاتب بشری امری مذموم و طرد شده است.مثلا زنان یونانی در دوره های گذشته صورت ها و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. 2- حجاب نیز یکی از ضروریات دین مبین اسلام است. برخی از سوره ها و آیات مربوط به حجاب عبارتند از: 1. سوره نور، آیات 30، 31، 33 و 60; 2. سوره احزاب،، آیات 35، 53، 55، و 59. از نظر شرع اسلام زن باید بدن و موی خود را از مرد نامحرم بپوشاند; ولی پوشاندن صورت و دست ها از مچ به پایین واجب نیست. 3- امام على عليه‏السلام :صِيانَهُ المَرأةِ أنعَمُ لِحالِها وَأدوَمُ لِجَمالها .صيانت زن او را شادابتر و زيبايى‏اش را پايدارتر مى‏كند . غرر الحكم : 5820-منتخب ميزان الحكمة : 130 4- شهید استاد مطهری می فرماید: (آنچه موجب فلج کردن نیروی زن و حبس استعدادهای اوست حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت‏های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی است و در اسلام چنین چیزی وجود ندارد. اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه میگوید حق تحصیل علم و دانش ندارد بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند، اسلام هرگز نمی خواهد زن بی کار و بی عار بنشیند و جوری عاطل و باطل درآید، پوشانیدن بدن به استثناء صورت و کفین مانع هیچگونه فعالیت فرهنگی و اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت‏ جوییهای شهوانی است.).حیا و عفاف و ستر و پوشش، تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گران بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. 5- حضرت امام خمینی (ره) ، در، سخنان نافذشان درباره زنان آنان را به حیات طیبه اسلامی فراخواند و استعدادهایشان را شکوفا ساخت. ایشان با تأکید بر حفظ کیان خانواده و اولویت دادن به پرورش فرزندان شایسته، زنان را به حضوری فعال، سالم و بهنجار در عرصه های علمی، اجتماعی و سیاسی فراخواند 6- حضور بانوان و مفاخر علمی و زنان تحصیل کرده کشور همچون خانم وحیددستجردی(وزیر سابق بهداشت و درمان) با حجاب و عفاف اسلامی در مجامع گوناگون بیانگر اهمیت مقوله حجاب و نقش آن در موفقیت روز افزون زنان است. 7- با توجه به این شبهه، که ( حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعیست )پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست. البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد. 8- یکی از تفاوت های قراردادی و اجتماعی زن و مرد،حجاب به معنای اصطلاحی و عرفی آن است که اسلام حضور اجتماعی زن را نسبت به مرد با پوشش بیشتری مقید کرده است. نکته ظریف این که حجاب هرگز به معنای محدودیت زن نیست؛ فلسفه اصلی حکم حجاب، ورود به عرصه اجتماع است و این همان آزاد کردن زن است نه حصر و محدود کردن او، در این صورت است که نگاه مرد به زن دیگر نگاه جنسیتی نخواهد بود و لذا حجاب یعنی تغییر نگاه مرد به زن، برای ورود زن به عرصه فعالیت های اجتماعی با پوشش مناسب و غیر تحریک کننده. 9-اسلام عزیز اینقدر که به زن اهمیت داده به مرد اهمیت نداده در قرآن کتاب آسمانی سوره ای به نام نساء ( زنان)داریم ولی به نام مردان سوره ای نازل نشده وسوره کوثر یه خاطر وجود فاطمه زهراء(س) نازل شده تا مقام و عظمت جایگاه منزلت زن را مشخص کند. * لطفا برای آگاهی بیشتر به منابع ذیل مراجعه کنید: 1) کتاب نقد ، حقوق زن ، شماره 12 و 36 1) نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری؛ 2) زن در اسلام و جاهلیت، یحیی نوری 3) شخصیت و حقوق زن در اسلام، مجموعه مقالات برگزیده ششمین جشنواره پژوهشی شیخ طوسی 4) جهان در عصر بعثت، هاشمی رفسنجانی و شهید باهنر 5) تاریخ سیاسی اسلام، دکتر حسن ابراهیم حسنی، ترجمه ابوالقاسم پاینده 6) تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج11 7) تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبون 8) زن در ایران باستان،‌هدایت الله علوی 9) زنان هنجا مشی، ماریا برانسیوس، ترجمه هایده مشایخ 10) شخصیت زن از دیدگاه قرآن،‌هادی دوست محمدی 11) زن در قرآن مجید، فاطمه استاد ملک 12) زن از منظر اسلام، فریده مصطفوی (خمینی) و فاطمه جعفری 13) شخصیت و حقوق زن در اسلام، مهدی مهریزی 14) منزلت زن، واحد خواهران دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 15) مسایل زنان بین سنت‌های کهن و جدید، محمد غزالی، ترجمه مجید احمدی من الله توفیق



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.