ناشناس
سلام حقیقتش من بیش از دو سال است که دچار افسردگی شدم...
سلام
حقیقتش من بیش از دو سال است که دچار افسردگی شدم تنها بیماری که میشه بهش گفت افسردگی هست ولی بدون هیچ دلیلی شروع شد طی یک مدت شش ماهه بیش از نود درصد فعالیت های مغزی و فکری و حافظه و قدرت تجزیه تحلیل مطالب از من گرفته شد از دیگر چیزهایی که از من گرفته شد و شده است یا به نوعی قدرت درک همه چیز از من گرفته شد قدرت تصورم رو از دست دادم آنقدر کم شده که نمیتوانم چیزهایی که حتی کمی دشوار هستند رو به خاطر بیاورم مغزم پوک شده و کلیه احساسات که چند هزاران مورد است از بین رفته و احساسات اظطرابی غیر منطقی وحشتناک جاگزین آن شده طی این دو سال من کلا خواب بودم یعنی بعد از ظهرها خود به خود یک خواب غیرمنطقی و بی حوصلگی سراغم میآمد پیش روانپزشکم رفتم انواع قرص ها را امتحان کردم ولی هیچ فایده ای نداشته است دانشگاهم عقب افتادم روانپزشک میگفت که مربوط به ژن هستش که دچار این مورد شدی.اوایل آنقدر حافظه ام کم بود که اسم هم کلاسی هام رو به یاد نمی آوردم ولی نسبت به دو سال پیش بهتر شدم البته خیلی فاصله تا خوب شدن واقعی دارم شاید بین 1 تا 10 درصد خوب شده باشم اگه میتونید کمکم کنید خیلی سخت بود
مشاور: سید حبیب الله احمدی
باسلام. من هم حرف روانپزشک شما را به نوعی تأیید می کنم. البته منظور ایشان از ژنتیک، دقیقاً این نبوده که مشکل شما قابل درمان یا حل نیست. بلکه روانپزشک شما احتمالاً قصد داشته است که منطق مصرف داروهایتان را برای شما مطرح کند. حالاتی مانند آنچه که برای شما پیش آمده است، صرفاً حالات روانشناختی محض نیستند، بلکه تاحد زیادی، عوامل زیستی در بروز این حالات، نقش دارند. منظورم از عوامل زیستی، بعضی از تنظیمات شیمیایی است که در چنین حالاتی دچار ناهماهنگی هایی می شود. تجویز دارو نیز به این دلیل صورت می گیرد که این تنظیمات شیمیایی، مجدداً به حالت اولیه ی خود، بازگردند. منتها به این نکته توجه داشته باشید که تأثیر این داروها در کوتاه مدت، محسوس نیست. حداقل دو تا سه هفته پس از مصرف منظم یک دارو، تأثیرات مثبت آن ظاهر نمی شود. حتی پس از آن هم تأثیرات دارو در درمان حالات شما به طور یک مرتبه و ناگهانی ظاهر نمی شود. گاهی لازم است یک تا دو سال، مرتب داروها مصرف شود تا چنین حالاتی در مسیر بهبودی و درمان، قرار بگیرد. در ضمن هرگاه که مصرف دارو، خودسرانه و بدون مشورت با روانپزشک، قطع شود، تأثیر آن در بلندمدت نیز با مشکلاتی روبه رو خواهد شد. بنابراین بهترین گزینه ای که به شما کمک می کند، تداوم مصرف دارو است؛ دقیقاً به همان شکلی که روانپزشکتان تجویز می کند و تا هرمدتی که روانپزشک، مناسب بداند. همچنین در کنار مصرف دارو می توانید به یک روانشناس بالینی هم مراجعه کنید. زیرا این احتمال وجود دارد که علل و مسائل خاصی با این حالات شما ارتباط داشته باشد که هنوز شناخته نشده است. روانشناس بالینی، نسبت به روانپزشک، ارزیابی های دقیق تر و جامع تری نسبت به مسئله ی شما خواهد داشت و می تواند علل و ریشه های احتمالی مرتبط با مسائل شما را با یک سنجش دقیق، مورد کاوش قرار دهد. البته حتی در صورت قصد مراجعه به روانشناس نیز، لازم است که درمان دارویی خود را با روانپزشکتان دقیقاً دنبال کنید.