ناشناس
با سلام. اینجانب پسری 27 ساله هستم که بسیار زود عصبانی...
با سلام.
اینجانب پسری 27 ساله هستم که بسیار زود عصبانی می شوم و ثبات شخصیت نیز ندارم.
نمیدونم چرا بر سر پدر و مادر فریاد میکشم و به خاطر کارهای ایشان سریعا عصبانی میشوم.به عقیده خودم مشکلات اقتصادی اصلی ترین دلیل این ماجراستوخواهشا برای تسلط بر اعصاب رااهنمااییم فرمایید
مرسی
مشاور: حجة الاسلام منتظمی
کاریر محترم : ضمن تبریک ماه مبارک رمضان: از حسن اعتمادتان به مشاوره راسخون، تشكر ميكنيم. خوشحاليم شما مخاطب ما هستيد؛ اميدواريم راهنماي خوبي در رابطه با اين موضوع براي شما باشيم. قبل از بيان راهكارهايي براي كنترل عصبانيت شما به اين نكته اشاره مي كنيم كه خداوند مرد و زن را متفاوت آفريده است . زن و مرد مانند هم نيستند، بلكه مكمل هم هستند. سيستم جسماني و رواني زن لطيف، ظريف، حساس و احساساتي ساخته شده است و سيستم جسماني و رواني مرد محكم و منطقي ساخته شده است. زن ها دوست دارند كه احساسات خود را به زبان بياورند اما مردها اغلب با عمل، علاقه خود را نشان مي دهند و احساساتي برخورد نمي كنند و احساسات خود را به راحتي به زبان نمی ورند. مطمئناً شما و همسرتان هردو به هم علاقه داريد اما هركدام به شيوه خودتان به عنوان زن و مرد رفتار مي كنيد و فقط خود را در نظر داريد. به شما سفارش مي كنيم كمي توقع خودتان را پايين بياوريد و به كارهاي عملي همسرتان كه نشانه عشق اوست دل ببنديد و سعي كنيد به او فرصت دهيد تا كم كم به خواست شما رفتار كند . به او فشار نياوريد و بدانيد اظهار محبت نكردن او به صورت زباني، خصوصيت بسیاری از مردهاست و اين دليل بي علاقگي او به شما نخواهد بود. نسبت به علاقه او شك نكنيد و فكرخود را دائم درگير اين موضوع نكنيد و سعي كنيد كه از لحظه هاي باهم بودنتان نهايت استفاده را ببريد و اگر واقعاً درخود نياز مي كنيد كه جملات عاشقانه اي را از زبان همسرتان بشنويد ، آن را از او سوال كنيد . مثلاً به او بگوييد من واقعاً عاشقت هستم. توهم عاشق من هستي ؟ يا همه زندگي من توهستي. راستي من براي تو چي هستم؟ سعي نماييد با اين راهكار فضاي عاطفي خانواده خود را بالا ببريد. *** اما در مورد عصبانيت بايد خدمتتان بيان كنيم كه علت و ريشه تمامي اين واكنش های شما به كم بودن تحمل و به تعبير روانشناسي پايين بودن آستانه تحريك شما بر می گردد و در اين موارد بايد به خودتان كمك نماييد تا اين آستانه را بالا ببريد. حال سوال اصلي اين است كه منشأ كم ظرفيتي و حساسيت و عصبانيت شما چه مي باشد؟ شناسايي موقعيتها و زمانه ا و افرادي كه باعث مي شود شما اين واكنش را نشان بدهيد به شما در شناخت علت اين رفتار و تغيير آن كمك خواهد نمود. البته در كنار اين شناسايي علت، عوامل مختلف جسمى، روحى و روانى، محيطى و اجتماعى و ... مي توانند اين مشكل را ايجاد و يا تشديد كنند كه با هر كدام بايد به گونهاى خاص مقابله كرد. شناخت اين عوامل مىتواند راه درمان و نجات از مشكل را به شما نشان دهد. راه شناخت اين عوامل بررسى وضعيت خانواده و محيط تربيتى شماست؛ ولى مهمتر از همه آن است كه شما اين اصل را پذيرفتهايد كه آدمى كم ظرفيت هست و دقيقاً به علت همين پذيرش، رفتارهايى متناسب با آن از خود بروز مىدهيد. درمان آن نيز وارونه كردن اين اصل پذيرفته شده است. مثلاً فردى كه ضعف در رازدارى دارد مىتواند تصميم جدى بر راز دارى بگيرد و هرگاه به ذهنش آمد رازى را به كسى بگويد فوراً خود را از آن باز دارد و در صورت تخلف خود را به نحوى مجازات نمايد؛ و يا از پرحرفى و بيهودهگويى دورى كند و قبل از انجام كار ابتدا فكر نمايد و سپس وارد عمل شود. اگر اين عمل تا مدتى تكرار شود وضعيت شما كاملا ًتغيير خواهد كرد.تا آن زمان كه شما نتوانيد جاى اين اصل را با اين اصل كه : «من آدمى كم ظرفيت نبوده بلكه رفتارى معتدل و حساب شده دارم» عوض كنيد وضع به همين منوال خواهد بود. اين باور را عوض كنيد، همه چيز عوض خواهد شد. إِنَّ اَللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ خداوند حال هيچ قومى را دگرگون نخواهد كرد تا زمانى كه آن مردم حالشان را تغيير دهند. (سوره مبارکه رعد، آیه شریفه 11). در مورد ظرفيت انسان بيان شده اين ظرفيت دوگونه است : - تحول ناپذير؛ برخى از امورى كه غالباً جنبه وراثتى دارند و از مقدمات وجودى شخص مىباشند تا حدى دگرگونى ناپذير يا اندك تحول پذيرند مانند ميزان هوش و ... - تحول پذير؛ مانند بسياري از اوصاف اخلاقى. اين مسائل نوعاً حالت اكتسابى دارند يعنى شخص از محيط تربيتى يا با كنش اختيارى خويش شخصيت خود را هر چند به طور ناخواسته و نادانسته چنين پرورش داده است. درمان آنها نيز از طريق كنش متقابل ميسر است، كه در بالا به آن اشاره شد. استاد مطهرى در اين باره مىگويد در انسان حالتهايى وجود دارد به نام احساسات، هيجانات و تحريكات كه منشأ آن روح و روان آدمى است كه در بعضى افراد به طور قوى و در بعضى نيز متوسط و ضعيف مىباشد و به مجرد برخورد با حادثه تلخ و شيرين آن احساسات و هيجانات از درون آدمى سر بر مىآورد و آشكار مىشود، منتهى در نهاد انسان چيز ديگرى نيز وجود دارد به نام عقل كه اگر آن احساسات و هيجانات تحت كنترل عقل درآيد مسلماً از افراط و تفريط احساسات كاسته مىشود و به صورت منطقى ظاهر و آشكار مىشود. در بعضى افراد احساسات و هيجاناتشان تحت كنترل عقل قرار نمىگيرد و در برابر حوادث خارجى به طور سريع و افراطى ظاهر مىشود و يك نحوه بىانضباطى روحى و روانى در آدمى به وجود مىآورد كه قهراً خوب نخواهد بود. *** راهکارهای غلبه بر عصبانيت 1. آرميدگي روش هاي ساده آرميدگي مثل تنفس عميق و آرام سازي ذهني مي توانند به شما دركاهش احساس عصبانيت كمك كنند. به عنوان مثال مي توانيد در وضعيت راحتي دراز بكشيد، چشمانتان را ببنديد ، تمام ماهيچه هاي خود را به حالت آرميدگي در آوريد و اين كار را از پاها شروع كنيد و ادامه دهيد تا تمام ماهيچه هايتان به آرميدگي برسند. آن گاه از راه بيني نفس بكشيد و به تنفس خود توجه كنيد و هنگام بازدم بگوييد يك. دوباره نفس بكشيد و هنگام بازدم بگوييد يك . اين كار را 20 دقيقه ادامه دهيد. سعي كنيد فقط صداي نفس كشيدنتان را بشنويد. 2. بازسازي شناختي منظور از بازسازي شناختي اين است كه هر فردي به راحتي مي تواند افكارش را تغيير دهد. فرد عصباني تمايل دارند كه با صداي بلند حرف بزند و ناسزا بگويد، به گونه اي كه افكار دروني خود را منعكس كند. موقعي كه عصباني هستيد، افكارتان مي توانند خيلي اغراق آميز و غمناك باشند. تلاش كنيد به جاي اينها افكاري را كه مبثت تر و منطقي ترند جايگزين كنيد. براي نمونه به جاي اين كه بگوييد : «اَه چه قدر زشت است، چقدر وحشتناك است ، همه چيز خطرناك و مضر است ، كاري از دستم بر نمي آيد»، به خودتان بگوييد: «آن مسئله تأثيري ندارد، و علت مضطرب بودن من در اين باره قابل درك است ، اما دنيا به آخر نرسيده؛ به هر حال عصبانيت نمي تواند مرا اسير خودش كند». برخي از باورها و تفكرات غيرمنطقي و مولد خشم و عصبانيت كه بايد كنار گذاشته شوند عبارت اند از: - بايد اعمال و رفتار ما هميشه مورد تأييد ديگران باشد. - همه چيز بايد مطابق ميل ما باشد. - سر رشته زندگي از دستمان در رفته و كنترلي بر آن نداريم . - ما به شدت اسير گذشته هستيم. - خود را مسئول اعمال ديگران مي دانيم. - عدم تواضع و تصور اینکه من فردي بسيار لايق، بسیار شايسته و بسیار باهوش هستم، پس دیگران باید مطابق میل من رفتار کنند. 3. مسئله گشايي بعضي از اوقات ناكامي و به دنبال آن عصبي شدن ناشي از مسائل واقعي و غير قابل اجتناب زندگي است . در اين حالت عصبانيت نابجا نبوده و پاسخي طبيعي به مشكلات است. يك باور فرهنگي مبني بر اين كه هر مشكلي راه حلي دارد، وجود دارد، ولي ما غالباً نمي توانيم راه حل را پيدا كنيم . هميشه بهترين كار يافتن راه حل نيست، بلكه بهتر است بدانيد كه چگونه با مسئله روبه رو شويد. مثلاً ممكن است نقشه اي بكشيد و پيشرفت خود را در اين مسير بررسي كنيد . اگر نقشه كشيدن منجر به حل مسئله نشد خود را تنبيه نكنيد؛ زيرا آنچه مهم است تلاش و كوشش براي حل مسئله است، نه حل مسئله . چرا كه بعضي از مسائل حل ناشدني اند يا اين كه تنها با تلاش هاي پيگيرانه مي توان به راه حل نزديك شد. مهم آن است كه در طول تلاش ها صبرتان را از دست ندهيد و به فكر همه يا هيچ نرسيد . همچنين مسئله گشايي شامل يادگيري و انجام دادن فعاليت هايي است كه يا به محرك آزاردهنده يا به هيجان هاي منفي مثل خشم و اضطراب (كه به وسيله محرك هايي كه از طريق شرطي شدن به صورت علامت خطر درآمده اند) پايان دهد. 4. ورزش ورزش ، مخصوصاً درفضاي باز، نه تنها سلامت جسمي را بهبود مي بخشد، بلكه به تسكين اعصاب و سلامت رواني نيز كمك مي رساند. ورزش در فضاي باز مثل پياده روي، دويدن، نرمش، شنا ، فوتبال و ... سبب مصرف زياد و مداوم اكسيژن مي شود، خصوصاً اگر در فضاي سبز و مناطق كوهستاني انجام شود. ورزش مداوم سبب سلامت قلب و عروق، كاهش چربي بدن، زيبا سازي شكل بدن، از بين بردن غم و افسردگي و اضطراب ، افزايش عزت نفس و شادي و سرزندگي فرد و افزايش خود كنترلي رفتار مي شود. 5. شوخ طبعي حتماً شنيده ايد كه مي گويند خنده بر هر درد بي درمان دواست. شوخ طبعي از طرق مختلفي مي تواند موجب كاهش عصبانيت شود. به عنوان اولين عامل، شوخ طبعي مي تواند به شما كمك كند تا ديدگاه متعادلي داشته باشيد. شوخ طبعي بار مشكلات ما را سبك مي كند و به ما كمك مي كند تا شرايط استرس زا را تحمل كنيم . نرمان كازنيز ( 1979) ، در كتاب خود با نام آناتومي بيماري ، خاطر نشان مي كند كه ده دقيقه خنده از ته دل اثرتسكيني قوي بر درد و ناراحتي دارد. شوخ طبعي نه تنها روحيه ما و اطرافيانمان را شاد مي كند بلكه باعث افزايش انرژي و توان براي حل مشكلات و برخورد با مسائل مي شود. شوخ طبعي همچنين باعث خوشبيني مي شود. 6. اجتناب اگر بي نظمي اتاق فردی سبب عصبي شدن شما مي شود، در اتاق او را ببنديد. از هر عاملي كه عصبانيت شما را بر مي انگيزد ، پرهيز كنيد . 7. داشتن شخصيت تيپ B يكي از طبقه بندی هاي شخصيتي، قراردادن افراد دردو تيپ B و A است . افراد تيپ A مبارزه جو، بي حوصله، رقابت پيشه و پرخاشگرند. آنها احساس مي كنند كه هل داده مي شوند و زير فشارند. آنها زودتر از موقع بر سر قرار حاضر مي شوند، تند راه مي روند، تند حرف مي زنند و تند غذا مي خورند و از افراد كند كار، بدشان مي آيد. افراد تيپ B افرادي اند كه زندگي را آسان مي گيرند و بيشتر به كيفيت آن توجه دارند. آنها كمتر جاه طلب، كمتر بي حوصله و بيشتر منظم و محتاطند . با تغيير شخصيت از تيپ A به تيپ B مي توان از ميزان و شدت عصبانيت كاست. 8. تغيير محيط بعضي از اوقات عوامل محيطي - اجتماعي، محرك عصبانيت و ناراحتي ما مي باشند. دراين گونه موارد يگانه راه براي حل مشكل ، تغيير محيط است. مثلاً فرد درون گرايي كه به عنوان مسئول روابط عمومي سازمان يا اداره اي مشغول به كارشده است، بايد مسئوليت و محيط كارش تغيير يابد؛ يا فردي كه به شهري مهاجرت كرده است كه بين آن شهر و شهر محل تولدش هيچ همخواني فرهنگي وجود ندارد، راه حل اساسي، بازگشت به شهر خود مي باشد. 9. ارتباط بهتر مردم عصباني تمايل دارند كه زود به نتيجه برسند؛بعضي از اين به هدف رسيدن ها مي تواند تا حدودي نادرست باشد. اگر شما از مباحثه اي ناراحت شده ايد، اولين كاري كه بايد انجام دهيد اين است كه فكرتان را بر روي پاسخ ها متمركز كنيد و ناراحتي تان را كاهش دهيد. نمي گوييم كه اولين چيزي را كه به ذهنتان آمد به زبان آوريد ، بلكه مي گوييم كه عصبانيت خود را كاهش دهيد و در مورد حرفي كه مي خواهيد بزنيد، فكر كنيد. به دقت به آنچه به شما مي گويند گوش بدهيد و قبل از پاسخ دهي، آنها را تفسير كنيد. همچنين به آنچه علت اصلي عصباني شدن شماست گوش بدهيد. براي مثال، شما آزادي و در حال خود بودن را دوست داريد، و به علت اهميتي كه به ديگران مي دهيد خواهان پيوند گسترده با مردم هستيد؛ اگر همكارتان در مورد كارهاي شما شروع به غر زدن كند، با خطا كار خواندن او يا فردي كه هميشه ايجاد مشكل مي كند، تلافي نكنيد. 10. زمان بندي انسان هميشه دريك حالت و وضعيت روحي – رواني نيست . بعضي از افراد صبح ها سرحال و پرانرژي اند و عصرها خسته. به همين علت عصرها و شب ها ممكن است سطح تحمل شان بسيار پايين باشد وآماده عصباني شدن باشند. دراين گونه موارد بهتر است موضوعات ومسائل حساس بحث برانگيز در ساعاتي مطرح شوند كه زماني مناسب است . 11. آزمون مصون سازي هدف از اين روش كه به وسيله مايكنبام مطرح شده است ، ايجاد مهارت هاي مقابله با موقعيت هاي استرس زاست. اين روش چهار مرحله دارد : الف) آماده شدن براي موقعيت استرس زا ب) مقابله با محرك و موقعيت استرس زا وكنار آمدن با آن ج) مقابله با احساس تحريك شدن به وسيله موقعيت استرس زا د) تقويت خود پس از موفقيت دركنترل خود نواكر ( 1975) اين روش را براي كمك به افراد، دركنترل خشم، در موقعيت هاي مولد عصبانيت با موفقيت به كاربست. آزمودني هاي نواكر ، مردان جوان خشمگيني بودند كه به سادگي عصباني مي شدند. محرك عصبانيت، فردي بود كه با حالت غير دوستانه به آزمودني ها نگاه مي كرد. نگاه با حالت غير دوستانه سبب مي شد كه در آزمودني ها احساسات و افكاري مبني براين كه طرف مقابل ، آنها را حقير مي شمارد ايجاد شود و اين احساس ها منجر به اين مي شد كه آزمودني ها عصباني شده ، دعوا كنند. نواكر مراحل چهارگانه فوق را به اين شكل به اجرا در آورد : در مرحله 1، فرد پيش از مقابله با محرك استرس زا ، مثلاً قبل از ورود به يك مكان عمومي مثل رستوران ، به خود بگويد : تصميم دارم كاري بكنم كه كنترلم را از دست ندهم. درمرحله 2، هنگامي كه مردي گستاخانه به او نگاه مي كند به خود مي گويد : مي توانم بدون از دست دادن كنترل اين موقعيت را تحمل كنم. به او فرصت نمي دهم كه با ديدن عصبانيت من خرسند شود . در مرحله 3 وقتي كه مرد مي خواهد با او دعوا را آ غاز كند و او شديداً تحريك شده است ، به خود مي گويد : حتي حالا هم مي توانم خود را كنترل كنم. وضعيت انفجار آميز است، اما من آرامم و اين حالت را خنثي مي كنم. در مرحله آخر، پس از آن كه آزمودني از پس موقعيت بر آمد به خود مي گويد: من واقعاً كاردرست و خوبي كردم، آفرين به خودم. 12. خود كنترلي بندورايي خود كنترلي رفتار توسط بندورا مطرح شده و داراي سه مرحله است : الف) توجه و مشاهده اعمال و رفتار خود ب) قضاوت در مورد اعمال و رفتار خود ج) پيامدهاي شخصي از اين روش براي كنترل عصبانيت به اين شكل مي توان استفاده كرد كه از فرد بخواهيم در پايان روز (مثلاً آخر شب) دفعات عصبي شدن هاي خود را روي يك كاغذ يادداشت كند و آنها را بشمارد. فردا نيز اين عمل را انجام دهد. اگر تعداد عصبانيت امروزش كمتر از ديروز باشد خود را پاداش دهد و تشويق كند، و اگر بيشتر از ديروز بود خود را تنبيه و سرزنش نمايد. با تكرار اين عمل براي روزهاي بعد و مقايسه آن با روز قبل، به اين شكل كه در صورت كاهش وقوع عصبانيت، خود را تشويق و در غير اين صورت خود را تنبيه كند، مي تواند عصبانيتش را كاهش داده ، به صفر برساند تا اين كه در حد طبيعي باشد. خود تشويقي مي تواند به شكل ديدن فيلم، رفتن به پارك و ... باشد. خود تنبيهي نيز مي تواند به طرق مختلفي چون محروم كردن خود از يك وعده غذاي دوست داشتني، نديدن يك برنامه جذاب تلويزيوني و ... صورت پذيرد. انسان عاقل و متمدن بدون نياز به ناظر وكنترل كننده بيروني مي تواند هدايت گر اعمال خود باشد. *** چند نكته مهم دیگر 1. هنگامى كه عصبانى مىشويد، در خودتان يك تغيير حالت فيزيكى ايجاد كنيد؛ مثلاً مقدارى قدم بزنيد و سعى كنيد در آن لحظات تصميم نگيريد و اگر آب در دسترس شما است، مقدارى آب خنك ميل كنيد و دست و صورت خود را با آن شستشو دهيد. 2. اگر امكان دارد، هنگام عصبانيت يا بىحوصلگى و كسالت، يك دوش آب ولرم بگيريد. 3. هنگام عصبانیت به خودتان تلقين كنيد كه : اتفاق خاصى نيفتاده؛ مگر آسمان به زمين آمده است؟ ديگران در چنين مواردى چه مىكنند؟ آيا همه عزا مىگيرند؟ هر كس به كارى مشغول مىشود و به اين گونه موارد اعتنايى نمىكند. 4. هميشه فضاى ذهنى و روانى خود را براى شنيدن و دريافت رفتارهاى نابجا و خلاف انتظار آماده سازيد؛ به اين معنا كه هميشه انتظار داشته باشيد ديگران با شما، به بدترين شكل برخورد كنند؛ اگر كسى مدتى چنين كند، به تدريج صفت حلم در او به وجود مىآيد و علاوه بر اين، حسن خلق نيز براى او حاصل مىشود و خود را براى تحمل آن آماده كنيد. 5. از خود ارزندگى نابجا و شخصيت قائل شدن بيش از اندازه براى خود، بپرهيزيد و تنها هنجارها را رعايت كنيد. از اين رو به سراغ رفتارهاى متواضعانه - همانند تقدم در سلام، همنشينى مناسب با افراد پايينتر، ابراز ارادت به كوچكترها، مصافحه و احوالپرسى، تفريح و صحبت با ديگران - بروید. 6. ذكر «لا حول و لا قوة الا باللَّه» را زياد بر زبان جارى سازيد و سوره «والعصر» را زياد بخوانيد. تكرار اذكار «استغفراللَّه ربى و اتوب اليه» و «اعوذ باللَّه من الشيطان الرجيم» نيز مفيد است. امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند به برخى از انبيا وحى كرد : اى فرزند آدم! در وقتى كه غضبناك گرديدى، مرا ياد كن تا من هم تو را در وقت غضبم ياد كنم و تو را هلاك نسازم» (بحار الانوار، ج73، ص 276، ح29. ) بنابراين ياد خدا علاوه بر اينكه آتش خشم را خاموش مىكند، موجب آرامش انسان مىشود و در قيامت نيز آثار مثبتى به دنبال دارد. 7. بيشتر با افراد حليم، صبور، غيرعصبى و خوش مشرب معاشرت كنيد و از دوستى و حرف شنوى از افراد تند مزاج بپرهيزيد. 8. هميشه خود و رفتارتان را درست و صحيح تلقى نكنيد و احتمال خطا در كارهاى خود را بدهيد. 9. به عنوان تمرين گاهى با افرادى كه سليقه آنها را نمىپسنديد، برخورد كوتاه مدت داشته باشيد. 10. روايات و آثارى كه در مذمّت غضب رسيده، مطالعه كنيد و احاديثى كه در مدح و ثواب حلم (ر.ك : محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 9، باب غضب ؛ ج 3، باب حلم ؛ بحارالانوار، ج 71، باب الحلم و العفو و كظم الغيظ) و خود نگاه دارى وارد شده، مورد توجه قرار دهيد. 11. موارد بالا در برنامهاى منظم و در يك جدول و نمره دادن به عملكرد خود و رعايت اين امور، سعى در تقليل موارد تخلف داشته باشيد و همت خود را به افزايش صبر و تحصيل سعه صدر معطوف بداريد. بدانيد كه غلبه بر این نوع احساسات منفی، فرايندى است كه نيازمند آگاهى و تلاش مستمر و جهاد دائمى است. نكته مهم دیگر اينكه باید كاملاً به خود مطمئن باشيد كه مىتوانيد روحيه خود را تغيير دهيد ولى براى نتيجه گيرى عجول نباشيد، بلكه با خود فكر كنيد بايد حداقل يكسال روى خود كار كنيد و اگر چنين كنيد حتماً پس از آن دگرگون خواهيد شد. پرسشگر گرامي؛ موارد فوق، نكاتي ساده اما مهم را به شما يادآوري مي كنند كه با وجود ساده بودن نياز به تمرين و صرف وقت دارند كه ما اميدواريم شما نيز با رعايت آنها در زندگي اجتماعي و كارهاي خود، به موفقيت هاي روز افزون دست يابيد كه ما مطمئن به موفق شدن شما هستيم. *** منابع بيشتر جهت مراجعه و مطالعه : 1. آرامش در ژرفا ۲ : راهنماي كنترل خشم و عصبانيت/ كاوه بهادران، مهرانگيز پور ناصح. 2. آشفتگي هاي رواني را بشناسيد : عصبانيت، خودخواهي .../ ابراهيم چهرازي. 3. خشم و عصبانيت/ غلامرضا انوري. 4. خشم و عصبانيت/ حميده فيضآبادي. 5. درمانگاه احساسات: راهنماي مديريت اضطراب، عصبانيت و افسردگي/ لين كلارك / ترجمه مهرداد فيروزبخت. 6. ده راه مقابله با عصبانيت/ ران پورتر افرون، پت پوتر افرون / ترجمه شقايق قندهاري