ناشناس

سلام ببخشید که یکم طولانیه اما واقعا مهمه.من الان دانشجوهستم.حدود1سال...

سلام ببخشید که یکم طولانیه اما واقعا مهمه.من الان دانشجوهستم.حدود1سال ونیم پیش با1خانمی تو اینترنت اشنا شدم خیلی بهم علاقمندشده بود.منم ازش بدم نمیومد اما اصرار داشت که ما مال هم بشیم.منم میترسیدم قولی بدم چون نمیخواستم به احساسات دختر مردم ضربه بزنم ولی خب منم تا حدودی بهش علاقه داشتم.این خانم رفت خارج برا تحصیلات اما بعد از حدود2ماه برگشت و مابا هم صحبت کردیم.بهش گفتم بیا1رابطه بهترو با هم تجربه کنیم و خداوکیلی هم اصلا قصد بدی نداشتم.اما اون گفت که به اصرار "خان" داییش و خانوادش قراره با پسر داییش ازدواج کنه در حالی که میگفت میدونم تو خیلی بهم علاقه داری.بهرحال من اون خانمو ترک کردم و1مدتی هم حالم بدبود اما بهتر شدم ولی دچار1مشکل بزرگ شدم.1جورایی دیگه هیچ حسی به هیچ دختری ندارم و ازدواج واسم1موضوع منتفی شده..راستش بدبین شدم..تو زندگی تحصیلی و اقتصادیم تقریبا موفقم و فکرای خوبی دارم و دانشجوی یکی از بهترین دانشگاه ها هستم اما میترسم این1دونه مشکل بعدا برام دردسر بشه..چیکار کنم هرچند الان نمیخوام ازدواج کنما اما بهرحال ایندم مهمه میخوام بدونم چه تصمیمی بگیرم بهتره تنها بمونم و پیشرفت کنم یا اینکه خودمو درگیر مسایل1خانواده جدید بکنم باتشکر
دوشنبه، 14 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

سلام ببخشید که یکم طولانیه اما واقعا مهمه.من الان دانشجوهستم.حدود1سال...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 20 ساله )

سلام ببخشید که یکم طولانیه اما واقعا مهمه.من الان دانشجوهستم.حدود1سال ونیم پیش با1خانمی تو اینترنت اشنا شدم خیلی بهم علاقمندشده بود.منم ازش بدم نمیومد اما اصرار داشت که ما مال هم بشیم.منم میترسیدم قولی بدم چون نمیخواستم به احساسات دختر مردم ضربه بزنم ولی خب منم تا حدودی بهش علاقه داشتم.این خانم رفت خارج برا تحصیلات اما بعد از حدود2ماه برگشت و مابا هم صحبت کردیم.بهش گفتم بیا1رابطه بهترو با هم تجربه کنیم و خداوکیلی هم اصلا قصد بدی نداشتم.اما اون گفت که به اصرار "خان" داییش و خانوادش قراره با پسر داییش ازدواج کنه در حالی که میگفت میدونم تو خیلی بهم علاقه داری.بهرحال من اون خانمو ترک کردم و1مدتی هم حالم بدبود اما بهتر شدم ولی دچار1مشکل بزرگ شدم.1جورایی دیگه هیچ حسی به هیچ دختری ندارم و ازدواج واسم1موضوع منتفی شده..راستش بدبین شدم..تو زندگی تحصیلی و اقتصادیم تقریبا موفقم و فکرای خوبی دارم و دانشجوی یکی از بهترین دانشگاه ها هستم اما میترسم این1دونه مشکل بعدا برام دردسر بشه..چیکار کنم هرچند الان نمیخوام ازدواج کنما اما بهرحال ایندم مهمه میخوام بدونم چه تصمیمی بگیرم بهتره تنها بمونم و پیشرفت کنم یا اینکه خودمو درگیر مسایل1خانواده جدید بکنم باتشکر


مشاور: اکرم اکبری

با سلام. بدگمانی انسان را دچار اضطراب می کند . اگر می خواهید اضطراب و استرس نداشته باشید ، حسن ظن داشته باشید . حسن ظن باعث راحتی قلب است . بدگمانی باعث غصه میشود . حسن ظن غم و غصه ها را از بین می برد . اگر می خواهید دلتان صفا و طهارت نفس داشته باشد خوش گمان باشید . این ها روایت است . انزواجویی و تنهایی عوامل بدبینی است . این افکار انسان را نابود میکند . این افکار کوهی از غم و غصه و اضطراب برای شما ایجاد می کند و شما چطور می خواهید زندگی کنید ؟ این کوه استرس را بردارید . یکی از نویسندگان فرانسوی می گوید : بدبینی یعنی دارا بودن هنر بزرگ پیشاپیش غصه خوردن برای ناگواری هایی که شاید هرگز رخ ندهدشما در سن جوانی بسر میبرید مطمئن باشید فرصتهایی پیش خواهد امد که دوباره به کسی دلبسته شویدو به دنبال کسی باشید که به ملاکها و معیارهای شما نزدیک باشد که مجددا دچار شکست نشوید



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.