باسلام. خواهر عزیزم فلسفه ی ازدواج گویای این حقیقت است که هر کس واجد شرایط لازم برای زوجیت بوده ، از آمادگی های روانی ضروری برخوردار باشد و زمینه ی آن نیز برایش فراهم باشد، شایسته نیست روزگارش را بدون همسر سپری کند، ولو این که که قبلاً ازدواج کرده و بعد از مدتی به دلایلی همسرش را از دست داده باشد. شما نیز چنانچه در خود شرایط لازم را برای ازدواج می بینید و مستقل از وجود فرزندان آمادگی لازم را برای ازدواج دارید، پس شایسته است زمینه ی مساعد ازدواج خود را فراهم نمایید. خاطرتان باشد که عموماً انسانها طولانی ترین حیات مشترک را با همسرشان دارند نه با پدر و مادر و نه با فرزندان، شما نیز چنان خواهید بود. این استدلال که به زندگی با فرزندانم راضی هستم، نمی تواند استدلال و منطق چنان پایداری باشد، چرا که چند صباحی دیگر آقا پسر و دختر خانم شما ازدواج کرده ، خانواده ای مستقل را تشکیل می دهند. یعنی بچه های شما همیشه نمی مانند. بنابراین در این سن که شما مجدداً با فرد متعهد، سالم و صالحی که وجودش آرامشگر وجود شما باشد ازدواج نمایید تردیدی نیست، لیکن می بایست با کمک نزدیکان و مشاوران، دقت لازم را در بررسی ویژگی ها و شرایط شخص داوطلب مبذول دارید، به خصوص در مورد علت جدایی از همسر سابقشان. و فارغ از احساسات و پیش داوری ها، منش و شخصیت او را مورد ارزیابی دقیق قرار دهید و عجله ای در تصمیم خود روا ندارید. اما قبل از طرح مسئله با فرزندان می بایست زمینه ی مساعد و آمادگی های روانی را به طور غیر مستقیم در ایشان ایجاد کنید مخصوصا در مورد دخترتان که در آستانه ی بلوغ قرار دارد و فوق العاده حساس می باشند، صبورانه پیش بروید. این کار می تواند توسط خودتان و یا بعضی از نزدیکانتان که مورد توجه و محبت فرزندان شما هستند، انجام پذیرد. اما نکته ای که بسیار مهم و حساس است، آشنایی فرزندان شما با شخص مورد نظر و بالعکس است. بهتر است زمینه ای فراهم گردد که پسر و دختر شما شخص مورد نظر را در چند موقعیت خوشایند ملاقات کنند، به گونه ای که بعد از جلسه دیدار شخصیت او برایشان مطلوب واقع گردد و شما نیز بتوانید با فرزند ایشان رابطه ی خوبی برقرار کنید. و فرزندان با برخورداری از نگرش مثبت نسبت به او و شما ، در اندیشه و باور خود تصویری از مقام و جایگاه جانشین پدر و مادر بودن را ترسیم نمایند. در ارتباط ها منش و رفتار شخص داوطلب و شما بسیار مهم و تعیین کننده خواهد بود. به عنوان مثال زمینه ای فراهم کنید که چندین مرتبه در بین جمعی از نزدیکان صمیمی، این شخص نیز حضور داشته باشد. در این نشست های دوستانه، بدون طرح مسئله خواستگاری و ازدواج، با چهره گشاده و نگاه پر مهر و کلام گرم و محبت آمیز و رفتار دوستانه با فرزندان شما چند دقیقه ای صحبت نماید و هر بار هدیه ی کوچکی به فرزندان شما و فرزند خودش تقدیم نماید ، شما نیز می توانید این کارها را انجام دهید. و در صورت امکان یکی دو بار هم شما را با فرزندانتان برای ناهار یا شام به رستورانی که برای بچه ها بسیار خوشایند خواهد بود، دعوت نماید. اما ممکن است این فرایند طولانی باشد و اگر امکاناتش برای شما و خواستگارتان فراهم باشد هیچ اشکالی ندارد و مزیت آن این است که قبل از اینکه وارد زندگی مشترکتان شوید تا حدودی زیادی خصوصیات یکدیگر را شناخته اید و به فرزندانتان اجازه داده اید که آنها نیز تصمیم بگیرند که آیا این خانواده ی 5 نفره را می پسندند یا خیر و شما نیز علاوه بر اینکه با خصوصیات یکدیگر آشنا می شوید، برخورد فرزندانتان را نیز با یکدیگر مشاهده خواهید کرد. در هر حال برای شما و ایشان که آمادگی لازم را برای ازدواج احراز نموده اید، هدف اصلی صرفاً ایجاد احساسی خوشایند و نگرشی مثبت در وجود فرزندان نسبت به ازدواج شما خواهد بود. بدیهی است بعد از چند جلسه آمد و شد و بهره مندی از تجارب خوشایند از نشست و برخاست های صمیمانه با آن آقا، به تدریج موضوع این شخص توسط بچه ها در منزل مطرح خواهد شد و آنها خود به سادگی و راحتی امکان ازدواج شما با ایشان را در میان کشیده و اگر خودتان خواستگاری آن شخص را مطرح کنید، با اندکی تامل و چه بسا با خوشحالی از آن استقبال نموده، و آمادگی خودشان را برای پذیرش آن شخص به عنوان همسر جدید مادر و جانشین پدر اعلام خواهند کرد. فقط تاکید بر دقت هر چه بیشتر در انتخاب همسر و ازدواج مجددتان و بحث و گفتگوی زیاد پیرامون بچه ها و رسیدن به توافق نهایی دارم.