دوباره سلام.ممنونم که پای درد دل ما میشینید.نمیدونستم...
دوباره سلام.ممنونم که پای درد دل ما میشینید.نمیدونستم چطور در جواب مشاوره تون پیام بدم واسه همین دوباره از این قسمت اقدام کردم.
منو شوهرم خیلی همدیگه و زندگیمونو دوست داریم و خیلی جاها واقعاخیلی خوب منو درک میکنه.
شوهرم گفت به اون خانوم فحش دادم تا بفهمه که دیگه به هیچ دلیلی نباید پیام یا زنگ بزنه!
تا امروز خدا رو شکر چیزی ندیدم.البته سعی کردم دیگه کنکاش نکنم، چک نکنمش، میدونم که خیلی دوسم داره.ما خیلی سخت بهم رسیدیم، خانوادش چندان راضی نبودن و تمام فامیلای نزدیکشون قطع ارتباط کردن.چون قرار بود شوهرم با دختر عمه اش ازدواج کنه اما دوسش نداشت و زیر بار حرف بقیه نرفت و واسه همین همه دلخور شدن.
اون خانومی که پیام میده به گفته شوهرم سالها قبل از ازدواجمون تنها در حد تماس تلفنی و پیام در ارتباط بودن و بعد هم اون ازدواج کرده و هم شوهرم!
در مورد دختر عموش خیلی بحث کردیم و بهم گفت: قبل از اینکه تو وارد زندگیم بشی دختر عموم بوده و اینجوری نیس که 3-4سال باشه میشناسمش ، 20 و چند ساله فامیلمون هست و اگه ازش خوشم میومد باهاش ازدواج میکردم.اما من انتخابم تو بودی.پس مطمئن باش هیچ چیزی این وسط نیست.
باور دارم که چیزی نیست اما هر از گاهی باز این فکرای مزخرف میاد تو سرم... که شاید یه وقت کسه دیگه ای جای منو بگیره....
من واسش از هیچ نظر کم نمیذارم... فقط خیلی زود رنج و حساسم و اگه اوضاع اونجور که میخام نباشه بهم میریزم...
اصلا دست خودم نیست..مثلا اگه قرار بوده شب بیرون بریم و به هر دلیلی کنسل بشه من اخمام تو هم میره...میدونم خیلی بده...اما هر کاری میکنم نمیتونم لااقل وانمود کنم که عیبی نداره.اگه امشب نشد فردا شب میریم!
الان سعی میکنم بی تفاوت باشم.اما خودش گاهی پیام میاد میگه فلانی بود.میگم مگه پرسیدم من.میگه خب میدونم کنجکاو شدی!
نمیدونم گاهی کاملا بهش اطمینان دارم اما گاهی همش ته دلم خالی میشه که نکنه چیزی رو ازم مخفی میکنه...
کاش ادرس ایمیل میدادین که مستقیم مزاحمتون بشم..
ممنون از لطفتون
موفق باشید
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام. خواهر عزیزم در ابتدا لازم است از اعتمادی که به مشاورین سایت راسخون دارید و همچنین پیگیری مشاوره هایتان، تشکر کنم. این هفته خیلی خوب عمل کردید ، اما چیزی که برایم اهمیت دارد و نمی خواهم در شما اتفاق بیفتد این است که احساس کنید مجبورید رفتارهای همسرتان را تحمل کنید و به عبارتی بسوزید و بسازید و پس از مدتی که از این چشم پوشی ها گذشت و طاقتتان به سر آمد عصبانیت خود را نشان دهید وحتی نسبت به رفتارهای خنثی همسرتان واکنشی بیش از آنچه نیاز استداشته باشید. به همین خاطر می خواهم مطالبی را خدمتتان عرض کنم که بهتر است این هفته به آنها توجه کنید و در رفتار خودتان آن را کشف کنید. یک یا چند مورد از دعواهایی که اخیراً با همسرتان داشته اید را به یاد بیاورید، چه اتفاقی افتاد؟ دقیقاقبل از بحثی که داشتید، به خودتان چه گفتید؟ چه فکری داشتید؟ آیا احساس خشم ، عصبانیت، نگرانی و حتی تنفر به شما دست نداد؟ دوست داشتید در آن لحظه چه کاری انجام دهید؟ چه کار کردید؟ همسرتان چه واکنشی نشان داد؟ آیا به هدفتان رسیدید، و رفتار همسرتان را اصلاح کردید، یا احساس کردید مشکلی که داشتید علی رغم نصیحت ها ، قهر کردن ها و عصبانیت ها مجددا تکرار شد ؟ جواب این سؤالات را به خودتان بدهید، وقتی جر و بحث های اخیرتان را نگاه می کنید به نظر می رسد که انگار رفتار همسرتان مشکل نیست و چیز دیگری درمیان است؟ شاید بگویید نه مشخص است که اگر همسرم به دختر عمویش زنگ نمی زد یا به آن خانم پیام نمی داد من هم این طور برخورد نمی کردم، ولی می خواهم بگویم این مسائل راه حل خاص خود را دارد و اگر درست آن را انجام می دادید باید به نتیجه رسیده باشید، اما چرا مجددا این بحث های تکراری به وجود آمد؟ به نظر نمی رسد که انگار شما در حال پاسخ دادن به افکار و احساسات خودتان هستید؟ حالا فقط در مورد این موضوع هم تمرکز نکنید، این هفته هم که کمتر عصبانی شدید یا مثالی که خودتان زدید و گفتید اگر به هر دلیل منطقی بیرون رفتنتان کنسل شده باشد ناراحتید، کنسل شدن این مسئله دلیل بیرونی و راه حل خودش را داشته ولی چرا اخمهایتان در هم می رود، و نمی توانید عادی باشید، انگار در حال پاسخ دادن به این فکر هستید که همسرم برای من اهمیت قائل نیست و سایر کارهایش را به من ترجیح می دهد، اینطور نیست؟ این هفته نیازی نیست کار خاصی انجام دهید ولی فقط زمانی که می خواستید کاری انجام دهید ، قهر کردید، خواستید گوشی همسرتان را چک کنید و ... چند لحظه به فکرهایتان ، چیزهایی که دقیقا همان لحظه به نظرتان می آیند توجه کنید، فقط همین. اگر متوجه شدید که انگار بیشتر در حال پاسخگویی به افکارتان هستید تا دنیای بیرون و خواستید راهی متفاوت با آـنچه تا کنون انجام می دادید، انجام دهید مجددا مکاتبه کنید، و نام مشاور را هم وارد کنید تا مراحل بعد را با هم پیگیری کنیم که بالاخره اگر نخواهید به فکرهایتان جواب دهید باید چه کار کنید، و اگر قرار است به این فکرها جواب ندهید پس وقتی اذیتتان می کنند چه برخوردی داشته باشید و با همسرتان چه طور برخورد کنید. به هر روالی که قبلا عمل می کردید عمل کنید فقط اگر خواستید کاری انجام دهید، فقط 2 کار کوچکی که همسرتان دوست دارد و متوجه آن می شود را به خاطرش انجام دهید. اگر سعی کنید مشاوره هایتان را مرحله به مرحله پیگیری کنید به نتیجه مطلوبی خواهید رسید.