حب
سلام ... لطفا کمکم کنید ... بنده عاشق همکلاسیم شدم...
سلام ... لطفا کمکم کنید ... بنده عاشق همکلاسیم شدم قرار باهم ازدواج کنیم خیلیهم همو دوست داریم. 2 سال زیر نظر داشتم الان 7 ماه که بهش گفتم میخام باهم ازدواج کنیم ، هردوتامون خیلی عاشق همیم ...اما خیلی عجله میکنه ..البته من به خانوادم گفتم در حال تحقیق و بررسی ان اما نمیدونم تا کی طول بکشه یا اصن جواب مثبت بدن که بریم الان خواستگاری... اما اون به خانوادش روش نمیشه بگه میگه هر موقع اومدی خواستگاریم بگو که بگم.. میگه عذاب وجدان دارم که خانوادم خبر ندارم باید زودتر برم خواستگاریش... من گفتم الان که نه من کار دارم .. دوتاییمون درسامون تموم نشده ، نه سربازی رفتم چی به بابات بگم ...حداقل بذار فارغ التحصیل بشم یه چیزی توی دسم باشه که جلو بابات و خانوادت کم نیارم.. بابام و مامانم سرشون بلند باشه...
البته قول گرفتم ازخانوادم که بعد از فارغ التحصیلی دستامون بذارن تودستای هم ....فقط 1سال دیگه مونده ...
لطفا کمکم کنید ..بگید چی بهش بگم نمیخام از دستش بدم همه زندگیمه ؟ بگید خواستگاری رفتن من الان درسته؟ نشون گذاشتنمون چی الان؟ که هیچی ندارم باباشم که مسلماً دخترشو به یه آدم فعلا بیکار نمیده.. کمکم کنید...لطفا یه راهنمایی خوب کنید واسه آرامش هردوتامون ... بخصوص عذاب وجدان همه زندگیم ..منتظرم...ممنون
مشاور: خانم سعیده صفری
باسلام، شرایطتتان را درک می کنم، اما بهتر بود در مورد میزان و کیفیت رابطه ای که هم اکنون دارید نیز صحبت می کردید. با این حال با توجه به متن سؤالتان توصیه می کنم برای مدتی خودتان را جای دخترخانم بگذارید ، جدای از موارد شرعی و اخلاقی، اطلاع خانواده ها از این موضوع سبب اضطراب کمتر و دلگرمی هر دوی شما می شود. به همین دلیل می توانید با شرایط فعلی از ایشان خواستگاری کنید ولی شروع زندگی مشترک را تا زمان رسیدن به توانایی حداقلی شما در اداره زندگی مستقل به تاخیر بیاندازید.