پرسش :
معنای رفق و مدارا در سيره نبوي چیست ؟
پاسخ :
مدارا؛ يعني تحمل دشمنان و همزيستي با کساني که دشمني خود را پنهان مي کنند. [1]
به این جهت که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رحمت براي بشريت بود،[2] هرگز با کسي عناد و دشمني نداشت و هر چقدر مي توانستند بخاطر هدايت مردم با آنان مدارا مي کردند.
چند نکته :
1. مدارا با مردم در ديدگاه نبوي
آن حضرت در کلامي مدارا با مردم را چنين توصيف فرمود: «مداراة الناس نصف الايمان و الرفق بهم نصف العيش...».[3] مدارا با مردم نصف ايمان و رفاقت با آنان نصف حيات است، درکلام ديگر فرمود: «... سر آمد عقل پس از ايمان به خداوند مدارا با مردم است».[4] در سخن ديگر مدارا را چنين مي ستايند: «... عاقل ترين مردم کسي است که با مردم مداراترين باشد...».[5]
2. مدارا با دشمنان خداوند
مدارا با دشمنان خدا نيز در سيره نبوي ديده مي شود، آن حضرت در آغاز دعوت با آنان مداراي بسيار کرد و در مقابل آزار و شکنجه آنان با آنان مدارا کرد وهرگز عصباني نشد و در راه هدايت آنان صبر خود را از دست نداد، آن حضرت هرگز برعلیه مشرکين و قومش نفرين نکرد، بلکه همواره براي هدايت آنان دعا مي فرمود! امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين باره می فرماید : به راستي مدارا با دشمنان خداوند بهترين صدقه مرد به خود و برادرانش مي باشد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در منزلش بود که عبدالله بن ابي سلول از او اجازه خواست. او از دشمنان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود. آن حضرت اجازه داد. او آمد نشست و براي او گشاده رويي کرد، امام صادق ـ عليه السلام ـ با استناد به سيره نبوي در مدارا با دشمنان، اين عمل را بهترين عمل مي شمارد[6]
3. مدارا با کساني که با حضرت جنگيدند
ابوسفيان سال ها مشرکان مکه را در جنگ و نابودي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رهبري مي کرد و تا مي توانست براي نابودي اسلام ومسلمانان از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. بارها شهر مدینه را به خاطر حضور پيامبر و اصحاب مورد هجوم قرار داد، و در برخي از جنگ ها عزيزترين نزديکان حضرت را به شهادت رساند (مانند حمزه عموي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که محبوب ترين عموي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود) با اين همه رسول خدا در فتح مکه، نه تنها به ابوسفيان و خانواده اش امان داد، بلکه کساني را که به خانه او پناه برده و جمع شدند را نيز پناه داده و آنان را پس از اسارت آزاد کرد.[7] اين برخورد بارزترين نمونه از مداراي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با دشمنان خود بود، تا جائي که حضرت در تقسیم غنايم به آنان (از باب مولفه قلوبهم )سهم بيشتري اختصاص داد تا دلهای آنها را به اسلام راغب کند و دست از لجاجت بردارند.
4. مدارا با زنان
در سيره پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و خاندانش مدارا با زنان نيز به وضوح ديده مي شود که این امر مي تواند براي ديگران الگو و سرمشق بسیار خوبی باشد؛ آن حضرت از زنان خود بر اساس نص آيات قرآن، آزار و اذيت فراوان ديد،[8] در حالیکه مي توانست آنان را طلاق داده و به جای آنان بهترين زنان را در اختيار داشته باشد. اما به حدي داراي سعه صدر و صبر پيشگي بود که آنان را تحمل کرد. عايشه و حفصه از جمله اين زنان بودند که پيامبر آنان را تحمل می کرد و با آنان مدارا می نمود.[9]
نتيجه مدارا در سيره نبوي در بالاترين حد آن ديده مي شود، به نحوي که سيره آن حضرت مورد استناد ائمه پس از رسول خداست، همچنین امیر المومنین ـ عليه السلام ـ و فرزندانش با تأسي بر سيره رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با دشمنان خود مدارا کرده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ الصحيح من سيرة النبي، جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهري.
2ـ فروغ ابديت، جعفر سبحاني.
پی نوشتها:
[1]. کليني، محمد بن يعقوب، کافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش، ج2، ص116، خداوند به موسي وحي کرد اي موسي مدارا کن با دشمن خود و دشمن من و اين سر من هست که بايد آن را حفظ کني.
[2]. انبياء / 107.
[3]. کافي، همان، ج2، ص117.
[4]. شيخ صدوق، الفقيه، ج4، ص384.
[5]. همان، ج4، ص394.
[6]. نوري، مستدرک، آل البيت، 1417ق، ج9، ص36.
[7]. شيخ طوسي، التهذيب، تهران، دارالکتب اسلاميه، 1365ش، ج6، ص114 و ج6، ص136؛ راوندي، القصص الانبياء، مشهد، بنياد پژوهش هاي آستان قدس، 1409ق، ص348؛ طبري، تاريخ، بيروت دارالتراث، 1387ش، ج3، ص54 ـ 55.
[8]. تحريم / 3.
[9]. تحريم / 5.
منبع: اندیشه قم
مدارا؛ يعني تحمل دشمنان و همزيستي با کساني که دشمني خود را پنهان مي کنند. [1]
به این جهت که پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رحمت براي بشريت بود،[2] هرگز با کسي عناد و دشمني نداشت و هر چقدر مي توانستند بخاطر هدايت مردم با آنان مدارا مي کردند.
چند نکته :
1. مدارا با مردم در ديدگاه نبوي
آن حضرت در کلامي مدارا با مردم را چنين توصيف فرمود: «مداراة الناس نصف الايمان و الرفق بهم نصف العيش...».[3] مدارا با مردم نصف ايمان و رفاقت با آنان نصف حيات است، درکلام ديگر فرمود: «... سر آمد عقل پس از ايمان به خداوند مدارا با مردم است».[4] در سخن ديگر مدارا را چنين مي ستايند: «... عاقل ترين مردم کسي است که با مردم مداراترين باشد...».[5]
2. مدارا با دشمنان خداوند
مدارا با دشمنان خدا نيز در سيره نبوي ديده مي شود، آن حضرت در آغاز دعوت با آنان مداراي بسيار کرد و در مقابل آزار و شکنجه آنان با آنان مدارا کرد وهرگز عصباني نشد و در راه هدايت آنان صبر خود را از دست نداد، آن حضرت هرگز برعلیه مشرکين و قومش نفرين نکرد، بلکه همواره براي هدايت آنان دعا مي فرمود! امام صادق ـ عليه السلام ـ در اين باره می فرماید : به راستي مدارا با دشمنان خداوند بهترين صدقه مرد به خود و برادرانش مي باشد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در منزلش بود که عبدالله بن ابي سلول از او اجازه خواست. او از دشمنان پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود. آن حضرت اجازه داد. او آمد نشست و براي او گشاده رويي کرد، امام صادق ـ عليه السلام ـ با استناد به سيره نبوي در مدارا با دشمنان، اين عمل را بهترين عمل مي شمارد[6]
3. مدارا با کساني که با حضرت جنگيدند
ابوسفيان سال ها مشرکان مکه را در جنگ و نابودي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ رهبري مي کرد و تا مي توانست براي نابودي اسلام ومسلمانان از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. بارها شهر مدینه را به خاطر حضور پيامبر و اصحاب مورد هجوم قرار داد، و در برخي از جنگ ها عزيزترين نزديکان حضرت را به شهادت رساند (مانند حمزه عموي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ که محبوب ترين عموي رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ بود) با اين همه رسول خدا در فتح مکه، نه تنها به ابوسفيان و خانواده اش امان داد، بلکه کساني را که به خانه او پناه برده و جمع شدند را نيز پناه داده و آنان را پس از اسارت آزاد کرد.[7] اين برخورد بارزترين نمونه از مداراي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با دشمنان خود بود، تا جائي که حضرت در تقسیم غنايم به آنان (از باب مولفه قلوبهم )سهم بيشتري اختصاص داد تا دلهای آنها را به اسلام راغب کند و دست از لجاجت بردارند.
4. مدارا با زنان
در سيره پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ و خاندانش مدارا با زنان نيز به وضوح ديده مي شود که این امر مي تواند براي ديگران الگو و سرمشق بسیار خوبی باشد؛ آن حضرت از زنان خود بر اساس نص آيات قرآن، آزار و اذيت فراوان ديد،[8] در حالیکه مي توانست آنان را طلاق داده و به جای آنان بهترين زنان را در اختيار داشته باشد. اما به حدي داراي سعه صدر و صبر پيشگي بود که آنان را تحمل کرد. عايشه و حفصه از جمله اين زنان بودند که پيامبر آنان را تحمل می کرد و با آنان مدارا می نمود.[9]
نتيجه مدارا در سيره نبوي در بالاترين حد آن ديده مي شود، به نحوي که سيره آن حضرت مورد استناد ائمه پس از رسول خداست، همچنین امیر المومنین ـ عليه السلام ـ و فرزندانش با تأسي بر سيره رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ با دشمنان خود مدارا کرده اند.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ الصحيح من سيرة النبي، جعفر مرتضی عاملی، ترجمه محمد سپهري.
2ـ فروغ ابديت، جعفر سبحاني.
پی نوشتها:
[1]. کليني، محمد بن يعقوب، کافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1365ش، ج2، ص116، خداوند به موسي وحي کرد اي موسي مدارا کن با دشمن خود و دشمن من و اين سر من هست که بايد آن را حفظ کني.
[2]. انبياء / 107.
[3]. کافي، همان، ج2، ص117.
[4]. شيخ صدوق، الفقيه، ج4، ص384.
[5]. همان، ج4، ص394.
[6]. نوري، مستدرک، آل البيت، 1417ق، ج9، ص36.
[7]. شيخ طوسي، التهذيب، تهران، دارالکتب اسلاميه، 1365ش، ج6، ص114 و ج6، ص136؛ راوندي، القصص الانبياء، مشهد، بنياد پژوهش هاي آستان قدس، 1409ق، ص348؛ طبري، تاريخ، بيروت دارالتراث، 1387ش، ج3، ص54 ـ 55.
[8]. تحريم / 3.
[9]. تحريم / 5.
منبع: اندیشه قم