پرسش :
آيا حديث منقول از پيامبر اكرم كه فرمودند: «ان اول شخص يدخل الجنة فاطمة» ؛ «فاطمه اولين كسي است كه وارد بهشت مي شود.» صحيح است؟
پاسخ :
هر چند عين اين روايت در كتب روائي شيعه تنها در دو منبع ذکر شده[1] ؛ ولي محتوا و مضمون اين روايت در بيش از چهل منبع روائي شيعي موجود مي باشد.[2] در نتیجه می توان گفت این معنا قطعا از پیامبر صادر شده است.
در اين جا تنها به يك روايت از قول پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ اشاره مي كنيم:
«هنگامي كه خداي بلند مرتبه مردمان گذشته و آينده را (در عرصة محشر) برانگيزد. منادي پروردگار ما از زير عرش خود ندا مي دهد كه: اي گروه مردمان! چشمان تان را فرو بنديد تا فاطمه دختر محمّد، سرور زنان دو عالم از صراط بگذرد. همه مردم چشمان شان را فرو مي بندند و فاطمه از صراط مي گذرد. كسي در قيامت نمي ماند مگر آنكه چشمش را فرو بسته باشد به جز محمد، علي، حسن، حسين و فرزندان پاك شان كه فرزندان او هستند. چون فاطمه وارد بهشت شد، جامه ي خود را بر صراط مي گستراند. گوشه اي از آن در دستش در بهشت است و گوشه اي در عرصة قيامت.
منادي پروردگار ما ندا مي دهد: اي دوستداران فاطمه! به رشته هاي جامه ي فاطمه، سيده ي زنان عالم، چنگ بزنيد. پس هيچ يك از دوستداران فاطمه نمي ماند مگر آنكه به رشته اي از رشته هاي جامه ي حضرتش چنگ مي زند و به آن در مي آويزند.
پرسيده شد هر فئام چند نفر است؟
حضرت فرمود: هزار هزار (يك ميليون) كه از آتش دوزخ مي رهند.[3]
احاديث معتبر ديگري موجود است كه از ذكر و تحليل آن صرف نظر مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. زندگي نامه بانوي مظلومه، مرتضي باقريان، نشر مشرقين، زمستان 1380.
2. پرتوي از فضايل فاطمه زهرا(س) در كلام معصومين، ميرعلي محمدنژاد، نشر شنا، شهريور 1378.
پی نوشتها:
[1] . رك : مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ج37، ص 70، ج 43، ص 44. و رك :المناقب، محمد بن شهر آشوب مازندراني، قم، مؤسسة انتشارات علامة، 1379، ج 3، ص 329.
[2] . بحارالانوار، همان، ج 7، ص335، ج 8، ص68-53، ج 17، ص242، ج 22، ص235، ج24، ص274، ج 27، ص139. ج 37، ص139، ج 43، ص224- 220-62-52. ديلمي، ارشاد القلوب، نشر شريف رضي، ج2، ص 232. محمد بن علي الصدوق، عيون اخبار، نجف، المطبعه الحيدريه، 1390 ق، ج 2، ص 33. علي بن عيسي اربلي، كشف الغمه، بيروت، دارالكتاب الاسلامي، 1401 ق، ج 1، ص 506-450. محمد بن شهر آشوب مازندراني، المناقب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ج 3، ص 326.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج 8، ص 68.
منبع: اندیشه قم
هر چند عين اين روايت در كتب روائي شيعه تنها در دو منبع ذکر شده[1] ؛ ولي محتوا و مضمون اين روايت در بيش از چهل منبع روائي شيعي موجود مي باشد.[2] در نتیجه می توان گفت این معنا قطعا از پیامبر صادر شده است.
در اين جا تنها به يك روايت از قول پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ اشاره مي كنيم:
«هنگامي كه خداي بلند مرتبه مردمان گذشته و آينده را (در عرصة محشر) برانگيزد. منادي پروردگار ما از زير عرش خود ندا مي دهد كه: اي گروه مردمان! چشمان تان را فرو بنديد تا فاطمه دختر محمّد، سرور زنان دو عالم از صراط بگذرد. همه مردم چشمان شان را فرو مي بندند و فاطمه از صراط مي گذرد. كسي در قيامت نمي ماند مگر آنكه چشمش را فرو بسته باشد به جز محمد، علي، حسن، حسين و فرزندان پاك شان كه فرزندان او هستند. چون فاطمه وارد بهشت شد، جامه ي خود را بر صراط مي گستراند. گوشه اي از آن در دستش در بهشت است و گوشه اي در عرصة قيامت.
منادي پروردگار ما ندا مي دهد: اي دوستداران فاطمه! به رشته هاي جامه ي فاطمه، سيده ي زنان عالم، چنگ بزنيد. پس هيچ يك از دوستداران فاطمه نمي ماند مگر آنكه به رشته اي از رشته هاي جامه ي حضرتش چنگ مي زند و به آن در مي آويزند.
پرسيده شد هر فئام چند نفر است؟
حضرت فرمود: هزار هزار (يك ميليون) كه از آتش دوزخ مي رهند.[3]
احاديث معتبر ديگري موجود است كه از ذكر و تحليل آن صرف نظر مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. زندگي نامه بانوي مظلومه، مرتضي باقريان، نشر مشرقين، زمستان 1380.
2. پرتوي از فضايل فاطمه زهرا(س) در كلام معصومين، ميرعلي محمدنژاد، نشر شنا، شهريور 1378.
پی نوشتها:
[1] . رك : مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403 ق، ج37، ص 70، ج 43، ص 44. و رك :المناقب، محمد بن شهر آشوب مازندراني، قم، مؤسسة انتشارات علامة، 1379، ج 3، ص 329.
[2] . بحارالانوار، همان، ج 7، ص335، ج 8، ص68-53، ج 17، ص242، ج 22، ص235، ج24، ص274، ج 27، ص139. ج 37، ص139، ج 43، ص224- 220-62-52. ديلمي، ارشاد القلوب، نشر شريف رضي، ج2، ص 232. محمد بن علي الصدوق، عيون اخبار، نجف، المطبعه الحيدريه، 1390 ق، ج 2، ص 33. علي بن عيسي اربلي، كشف الغمه، بيروت، دارالكتاب الاسلامي، 1401 ق، ج 1، ص 506-450. محمد بن شهر آشوب مازندراني، المناقب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، ج 3، ص 326.
[3] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج 8، ص 68.
منبع: اندیشه قم