پرسش :
در موارد حکم به قصاص در جروح که پس از تعیین طول و عمق جراحت به وسیله پزشک قانونى به دلیل اختلاف چاق و لاغرى جانى و مجنىٌ علیه که مثلا عمق سه سانتى متر جرح وارده زیاد شدید نبوده و خطرى نداشته است، امّا اگر قصاصاً با همین عمق در جانى وارد شود به دلیل لاغرى حتّى خطر مرگ خواهد داشت تکلیف چیست، آیا تبدیل به دیه مى شود و در صورت عدم تراضى چه باید کرد؟
پاسخ :
الف) در صورتى که رعایت طول و عرض و عمق خطر قطعى یا حتّى خوف خطر جانى (براثر لاغرى) داشته باشد، مسلّماً تبدیل به دیه مى شود زیرا اطلاقات قصاص از این صورت منصرف است یا به تعبیر دیگر مماثلت عرفیّه وجود ندارد به علاوه ادلّه اى که مى گوید در جائفه و منقله و مامومه قصاص نیست زیرا موجب خطر است، شامل مفروض بحث نیز مى شود.
ب) هرگاه خطرى براى طرف مقابل نداشته باشد ولى تفاوت بدن آن دو، به قدرى باشد که عمق یک سانتى متر در بدن یکى، مساوى سه سانتى متر در بدن دیگرى است در این جا رعایت عمق نباید بشود زیرا اوّل این که مماثلت عرفیّه که اساس، در ادلّه قصاص است حاصل نیست چه این که فى المثل عمق سه سانتى متر در فرد لاغر به استخوان مى رسد در حالى که در فرد چاق یک جراحت سطحى حساب مى شود. بنابراین مشمول مساوات در ادلّه قصاص نیست و روایت خاصى که دلالت بر مساوات در عمق کند نیز وجود ندارد و دوّم این که طبق روایاتى که در شجاج یا مطلق جروح آمده، معیار در عمق، صدق اسم است (جائفه، دامیه، باضعه، سمحاق، موضحه و...) و مى دانیم صدق این نامها نسبت به اشخاص چاق و لاغر از نظر عمق یکسان نیست.
ج) این مساله از نظر طول و عرض نیز قابل تامل است، اگر فرضاً کسى بازوى کوچکى دارد که طول و عرضش بسیار کم است و به عکس بازوى دیگرى طول و عرضش چند برابر اوست، حال اگر جراحتى بر بازوى شخص بزرگتر وارد شود که تنها کمتر از نیمى از بازوى او را فرا گیرد و این جراحت از نظر طول تمام بازوى مجرم را فرامى گیرد، در این جا نیز دلیل قانع کننده اى بر مماثلت طول و عرض نیست بلکه مقتضاى مفهوم قصاص و اطلاق مماثلت در آیه شریفه 194 سوره بقره (فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ) مماثلت نسبیّه است (آن گونه که در بالا گفته شد، نه مماثلت در طول و عرض که گاهى تمام بازوى یک نفر را فرا مى گیرد).
منبع: makarem.ir
الف) در صورتى که رعایت طول و عرض و عمق خطر قطعى یا حتّى خوف خطر جانى (براثر لاغرى) داشته باشد، مسلّماً تبدیل به دیه مى شود زیرا اطلاقات قصاص از این صورت منصرف است یا به تعبیر دیگر مماثلت عرفیّه وجود ندارد به علاوه ادلّه اى که مى گوید در جائفه و منقله و مامومه قصاص نیست زیرا موجب خطر است، شامل مفروض بحث نیز مى شود.
ب) هرگاه خطرى براى طرف مقابل نداشته باشد ولى تفاوت بدن آن دو، به قدرى باشد که عمق یک سانتى متر در بدن یکى، مساوى سه سانتى متر در بدن دیگرى است در این جا رعایت عمق نباید بشود زیرا اوّل این که مماثلت عرفیّه که اساس، در ادلّه قصاص است حاصل نیست چه این که فى المثل عمق سه سانتى متر در فرد لاغر به استخوان مى رسد در حالى که در فرد چاق یک جراحت سطحى حساب مى شود. بنابراین مشمول مساوات در ادلّه قصاص نیست و روایت خاصى که دلالت بر مساوات در عمق کند نیز وجود ندارد و دوّم این که طبق روایاتى که در شجاج یا مطلق جروح آمده، معیار در عمق، صدق اسم است (جائفه، دامیه، باضعه، سمحاق، موضحه و...) و مى دانیم صدق این نامها نسبت به اشخاص چاق و لاغر از نظر عمق یکسان نیست.
ج) این مساله از نظر طول و عرض نیز قابل تامل است، اگر فرضاً کسى بازوى کوچکى دارد که طول و عرضش بسیار کم است و به عکس بازوى دیگرى طول و عرضش چند برابر اوست، حال اگر جراحتى بر بازوى شخص بزرگتر وارد شود که تنها کمتر از نیمى از بازوى او را فرا گیرد و این جراحت از نظر طول تمام بازوى مجرم را فرامى گیرد، در این جا نیز دلیل قانع کننده اى بر مماثلت طول و عرض نیست بلکه مقتضاى مفهوم قصاص و اطلاق مماثلت در آیه شریفه 194 سوره بقره (فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ) مماثلت نسبیّه است (آن گونه که در بالا گفته شد، نه مماثلت در طول و عرض که گاهى تمام بازوى یک نفر را فرا مى گیرد).
منبع: makarem.ir