توسل و حاجت خواستن در زیارت
پرسش :
آیا توسل و حاجت خواستن در زیارت، شرک نیست و با توحید عبادی منافات ندارد؟
پاسخ :
برگزیدن بهترین «وسیله»
بنابر گفته لغت شناسان واژه «وسیله» دلالت دارد بر آن چه که آدمی را با میل و رغبت به مقصود نزدیک میسازد.[۱] اگر چه عمومیت این معنا تمامی کارهای خیر مانند رعایت تقوا نماز، روزه، زکات، حج و جهاد را شامل میشود[۲] اما آنچه که با کاربرد «وسیله» به طور کامل انطباق دارد، «اولیای الهی» می باشند که با میل و رغبت، انسانها را به سوی خدا نزدیک می سازند و در این مسیر از هیچ تلاشی و کوششی دریغ ندارند بلکه مال و جان و خاندان خود را ایثار و نثار می کنند.
اگر چه تمامی کارهای خیر و اعمال صالح، انسان را به خداوند نزدیک می کنند. اما در هنگام اختلاف آراء و بروز فتنهها، لازم است یک شاخص و معیار شناخت حق در میان باشد. تا در کنار قرآن، «وسیله» مطمئن و شاخص تعیین کننده، برای تقرب به خداوند باشد.
اینجاست که بعد از وجود مقدس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اهمیت حدیث ثقلین آشکار می شود؛ آن هنگام که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از حجهالوداع بازگشتند، مردمان را به مهمترین شاخصهها و «وسیله»ها سفارش کردند؛
«انی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله تعالی و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فإنهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض، ثم قال: إن الله عز وجل مولای وأنا مولی کل مؤمن، ثم أخذ بید علی رضی الله عنه فقال: من کنت مولاه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»؛[۳] «همانا من دو چیز گران بها را در میان شما واگذاشتم، یکی از دیگری بزرگتر است. کتاب خدا و عترت خودم که اهل بیت من می باشند پس بنگرید که چگونه بعد از من با آنها رفتار می کنید که همانا آن دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا (در قیامت) بر حوض(کوثر) بر من وارد شوند سپس (پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)) فرمود: همانا خداوند مولای من و من سرپرست هر مومنی هستم سپس دست علی(علیه السلام) را بگرفت و فرمود: هر کس من ولی و سرپرست او هستم پس این ولیّ و سرپرست اوست. خدایا دوست دار هر کس که از علی پیروی می کند و دشمن دار هر کس که با علی دشمنی می کند».
توهم ناسازگاری «وسیله» با توحید!!
برخی می پندارند، اگر از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان(علیهم السلام) برای برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی استفاده شود با توحید سازگار نیست! زیرا وقتی می توان به طور مستقیم به سوی خدا رفت چه نیازی به دیگران هست؟! بلکه چنین کاری به شرک می انجامد!! و به طور مکرر این گونه آیات را می خوانند:
«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»[۴] [۵]
جهت پاسخ به این پندار در ابتدا به یک روایت از امام هادی(علیه السلام) در پاسخ به یحیی بن اکثم اشاره می شود؛
«سالتَ من قول الله جل و عز: «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ»[۶] «فهو آصف بن برخیا ولم یَعجز سلیمانُ عن معرفه ما عرف آصف، لکنه احب ان تعرف أُمتهُ من الجن و الانس انه الحجهُ مِن بعده، و ذلک من علم سلیمان اَودعه آصف بأمرالله، ففهمه الله ذلک لئلا یُختلف فی امامته و دلالته کما فهم سلیمان فی حیاه داود لیعرف امامته و نبوته من بعده، لتاکید الحجه علی الخلق»؛[۷] «از آیه «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ» پرسیدی، او «آصف بن برخیا» بود و سلیمان از آن چه آصف می دانست ناتوان و عاجز نبود. ولی دوست داشت که امت او از جن و انس بدانند که «آصف» پس از او حجّت است. سلیمان به دستور خدا علم خود را به آصف آموخت و خداوند این علم را به آصف فهماند تا در امامت و پیشوایی او اختلاف نیفتد همان طور که پیش از آن، در زمان زندگی داود به سلیمان علم کتاب آموخته شد تا امامت و نبوت او پس از داود شناخته شود و حجت خدا بر خلق تأکید شود».
از این روایت به خوبی آشکار می شود، اگر چه خداوند متعال و همچنین پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، از انجام امور به طور مستقیم عاجز و ناتوان نیستند امّا تعیین «آصف بن برخیا» به عنوان «واسطه» به جهت آشکار کردن مقام او و تأکید بر امامت و حجت بودن او بوده است.
البته ولایت تکوینی و تصرفات ما فوق طبیعی این «واسطه»ها به اذن خداوند می باشد و نه تنها با توحید هیچ گونه منافات ندارد بلکه بر اساس اراده و مشیت خاص و عام خداوند می باشد.
از آیات قرآن نیز به خوبی استفاده می شود؛ که انسان ها جهت توبه و بهره مندی از آمرزش الهی سه وضعیت می توانند داشته باشند و از پیامبران به عنوان «وسیله» بهرهمند شوند:
۱ – توبه به درگاه الهی به طور مستقیم توسط خود شخص گناهکار انجام گیرد. چنانکه در قرآن مجید می خوانیم:
«فَأَما مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسی أَن یَکُونَ مِنَ المُفلِحِینَ»؛[۸] «و اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد».
۲ – علاوه بر اینکه انسان ها به طور مستقیم به درگاه الهی توبه کنند، پیامبران یا اولیای الهی نیز برای آنها طلب آمرزش کنند. چنانکه در قرآن مجید می خوانیم:
«وَ لَو أَنَّهُم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم جاؤُوکَ فَاستَغفَرُوا اللهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَواباً رَحِیم»؛[۹] «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهی از او اطاعت کنند. و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر (نیز) برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان می یافتند».
بدیهی است در این صورت بندگان خدا، از آمرزش و لطف بیشتر خداوند بهره مند خواهند شد و علاوه بر دعای خودشان، از دعای اولیای الهی نیز کمک می گیرند.
۳ – گاهی به جهت شدت تواضع و یا به جهت شدت خطا، انسان های گناهکار و یا نیازمند، ترجیح می دهند تنها از سوی پیامبران و اولیای الهی برای آنها، از خداوند طلب آمرزش و یا طلب حاجت شود. چنانکه برادران حضرت یوسف(علیه السلام) به جهت شدت خطای خود به حضرت یعقوب(علیه السلام) مراجعه کردند و گفتند:
«قالُوا یا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنا کُنا خاطِئِینَ. قالَ سَوفَ أَستَغفِرُ لَکُم رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛[۱۰] «گفتند: ای پدر، برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم. گفت: به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است».
علاوه بر آمرزش در آخرت، گاهی برای رفع عذاب دنیا نیز می توان اولیای الهی را «واسطه» قرار داد. چنانکه درباره ی قوم حضرت موسی(علیه السلام) می خوانیم:
«وَ لَما وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجزُ قالُوا یا مُوسَی ادعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِندَکَ…»؛[۱۱] «و هنگامی که عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: ای موسی، پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان، اگر این عذاب را از ما برطرف کنی حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنی اسرائیل را قطعاً با تو روانه خواهیم ساخت».
بنا بر آنچه گفته شد چندین روش طلب آمرزش و طلب حاجت از سوی خداوند و آیات قرآنی تأیید شده است و واسطه قرار دادن اولیا به هیچ وجه شرک نیست و منافات با درخواست مستقیم از خدا ندارد بلکه اگر آدمی از وساطت اولیای الهی بهره مند شود از لطف و آمرزش بیشتر خداوند نیز بهره مند خواهد شد.
برخی وهابیان تندرو و متعصب، با تابلو کردن و بر زبان جاری ساختن آیه شریفه:
«قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ»؛[۱۲] «گفت: «آیا جز خدا چیزی را میپرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمیرساند؟»
به زیارت کنندگان و متوسلان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) توهین می کنند و چنین کاری را شرک می پندارند!!
در حالی که با دقت در آیه شریفه نیز آشکار می شود، منظور از عبارت «مٍن دونه» بتها می باشد که مشرکان به طور مستقل و «بدون» خداوند، به درگاه آنها دعا می کردند و حاجتهای خود را از آنها می خواستند.[۱۳] و در برخی تفاسیر از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که این آیه، عبادت کنندگان جن و شیطان و ماه و مسیح را نکوهش می کند.[۱۴]
اما مسلمانان و به ویژه شیعیان در هنگام دعا و درخواست حاجت در زیارت گاهها و مناجاتها، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان(علیهم السلام) را «وسیله» به درگاه خداوند می دانند.
به همین جهت در متن زیارت می خوانند:
«و متقرّب بکم الی الله و مقدّمکم اَمام طلبتی و حوائجی … و برئت الی الله – عز و جل – من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین لکم»[۱۵]
در حقیقت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان(علیهم السلام) معلم و راهنمای زیارت کنندگان، به سوی خدا هستند. و با موضوع بتپرستی بهطور کامل متفاوت است. زیرا «بتها» از سنگ و چوب بودند و هیچگونه نفع و ضرری را نمیتوانستند داشته باشند.
بنابراین کسانی که خودشان را در هنگام دعا به سوی خدا، از ارتباط و همراه کردن پیامبر و اولیای الهی بینیاز می دانند؛ در حقیقت خودشان را از «وسیله»های نورانی محروم کردهاند و حتی برخلاف دستور خداوند و سنت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کردهاند. و کسانی که برای توبه خود و یا برای برآورده شدن حاجات خود اهلبیت عصمت(علیهم السلام) را «وسیله» قرار می دهند در حقیقت به دستور خداوند عمل کردهاند و با پیروی از روش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اهل سنت واقعی می باشند.
تفاوت توسل و شرک:
با توضیحات گذشته تا حدود زیادی تفاوت توسل و شرک روشن شد؛ در توسل هیچیک از اقسام شرک محقق نمیشود؛ توسل و شرک چند تفاوت اساسی با یکدیگر دارند:
۱ – شرک در جایی است که «وسیله« خودش به جای خدا، هدف قرار بگیرد، در حالی که در توسل، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام) وسیله رسیدن به قرب خدا قرار میگیرند.
۲ – شرک در جایی است که کسی بپندارد چیزی یا کسی مستقل از خداوند میتواند در عالَم منشأ اثر باشد در حالی که در توسل همگی مسلمانان اعتقاد دارند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام) بهخودی خود و مستقل از ذات مقدس پروردگار منشأ هیچ اثری نیستند و همه کارها را به اذن خداوند انجام میدهند.
۳ – شرک در جایی است که انسان وسیلهای را به کار بگیرد که خداوند وسیله بودن آن چیز را به رسمیت نشناخته باشد؛ مثلاً بتپرستی جاهلی بر این اعتقاد باطل بنا شده بود که ما این بتان را عبادت میکنیم تا آنها ما را به خدا نزدیک کنند ولی خداوند به شدت با این اعتقاد مخالفت میکند؛ زیرا بتان به هیچ نحوی نمیتوانند وسیله قرب خدا قرار گیرند و اصولاً خداوند چنین تأثیری به آنان نبخشیده است.
پی نوشت ها:
[۱] – ر.ک: العین، لسان العرب، مفردات راغب و… .
[۲] – ر.ک: میزان الحکمه ج ۱۲، ص ۱۲۳۳، شماره ۱۷۲۶ ؛ ج ۳ ص ۲۴۰۵، شماره ۳۱۹۵٫
[۳] – ر.ک: السنن الکبری، السنائی، ج ۵، ص ۴۵؛ لازم به ذکر است در اکثر غریب به اتفاق منابع شیعه اهل سننت، عبارت «کتاب الله و عترتی» آمده است.
[۴] – بقره (۲)، آیه ۱۸۶
[۵] – ر.ک: واسطه بین خلق و خدا، ابن تیمیه با شرح محمد بن جمیل زینو.
[۶] – نمل (۲۷)، آیه ۴۰
[۷] – بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۸۷، باب ۲۳، ح ۱ ؛ تفسیر آلوسی، ج ۱۹، ص ۲۰۴
[۸] – قصص (۲۸)، آیه ۶۷
[۹] – نساء (۴)، آیه ۶۴
[۱۰] – یوسف (۱۲)، آیه ۹۷ و ۹۸
[۱۱] – اعراف (۷)، آیه ۱۳۴
[۱۲] – انبیاء (۲۱)، آیه ۶۶
[۱۳] – ر.ک: المیزان، ج ۱۳، ص ۱۲۸؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۵۱
[۱۴] – ر.ک: تفسیر الوسیط الزحیلی، ج ۲، ص ۱۳۶۱ ؛ تفسیر جامع البیان، ج ۱۵، ص ۷۳، ابن جریر طبری، تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۸۰
[۱۵] – ر.ک: زیارت جامعه کبیره.
منبع: آداب و احکام زیارت، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، گروه اخلاق و عرفان دفتر نشر معارف، 1394.
بنابر گفته لغت شناسان واژه «وسیله» دلالت دارد بر آن چه که آدمی را با میل و رغبت به مقصود نزدیک میسازد.[۱] اگر چه عمومیت این معنا تمامی کارهای خیر مانند رعایت تقوا نماز، روزه، زکات، حج و جهاد را شامل میشود[۲] اما آنچه که با کاربرد «وسیله» به طور کامل انطباق دارد، «اولیای الهی» می باشند که با میل و رغبت، انسانها را به سوی خدا نزدیک می سازند و در این مسیر از هیچ تلاشی و کوششی دریغ ندارند بلکه مال و جان و خاندان خود را ایثار و نثار می کنند.
اگر چه تمامی کارهای خیر و اعمال صالح، انسان را به خداوند نزدیک می کنند. اما در هنگام اختلاف آراء و بروز فتنهها، لازم است یک شاخص و معیار شناخت حق در میان باشد. تا در کنار قرآن، «وسیله» مطمئن و شاخص تعیین کننده، برای تقرب به خداوند باشد.
اینجاست که بعد از وجود مقدس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اهمیت حدیث ثقلین آشکار می شود؛ آن هنگام که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از حجهالوداع بازگشتند، مردمان را به مهمترین شاخصهها و «وسیله»ها سفارش کردند؛
«انی قد ترکت فیکم الثقلین أحدهما أکبر من الآخر کتاب الله تعالی و عترتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما، فإنهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض، ثم قال: إن الله عز وجل مولای وأنا مولی کل مؤمن، ثم أخذ بید علی رضی الله عنه فقال: من کنت مولاه فهذا ولیه، اللهم وال من والاه وعاد من عاداه»؛[۳] «همانا من دو چیز گران بها را در میان شما واگذاشتم، یکی از دیگری بزرگتر است. کتاب خدا و عترت خودم که اهل بیت من می باشند پس بنگرید که چگونه بعد از من با آنها رفتار می کنید که همانا آن دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا (در قیامت) بر حوض(کوثر) بر من وارد شوند سپس (پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)) فرمود: همانا خداوند مولای من و من سرپرست هر مومنی هستم سپس دست علی(علیه السلام) را بگرفت و فرمود: هر کس من ولی و سرپرست او هستم پس این ولیّ و سرپرست اوست. خدایا دوست دار هر کس که از علی پیروی می کند و دشمن دار هر کس که با علی دشمنی می کند».
توهم ناسازگاری «وسیله» با توحید!!
برخی می پندارند، اگر از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان(علیهم السلام) برای برآورده شدن نیازهای مادی و معنوی استفاده شود با توحید سازگار نیست! زیرا وقتی می توان به طور مستقیم به سوی خدا رفت چه نیازی به دیگران هست؟! بلکه چنین کاری به شرک می انجامد!! و به طور مکرر این گونه آیات را می خوانند:
«وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»[۴] [۵]
جهت پاسخ به این پندار در ابتدا به یک روایت از امام هادی(علیه السلام) در پاسخ به یحیی بن اکثم اشاره می شود؛
«سالتَ من قول الله جل و عز: «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ»[۶] «فهو آصف بن برخیا ولم یَعجز سلیمانُ عن معرفه ما عرف آصف، لکنه احب ان تعرف أُمتهُ من الجن و الانس انه الحجهُ مِن بعده، و ذلک من علم سلیمان اَودعه آصف بأمرالله، ففهمه الله ذلک لئلا یُختلف فی امامته و دلالته کما فهم سلیمان فی حیاه داود لیعرف امامته و نبوته من بعده، لتاکید الحجه علی الخلق»؛[۷] «از آیه «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ» پرسیدی، او «آصف بن برخیا» بود و سلیمان از آن چه آصف می دانست ناتوان و عاجز نبود. ولی دوست داشت که امت او از جن و انس بدانند که «آصف» پس از او حجّت است. سلیمان به دستور خدا علم خود را به آصف آموخت و خداوند این علم را به آصف فهماند تا در امامت و پیشوایی او اختلاف نیفتد همان طور که پیش از آن، در زمان زندگی داود به سلیمان علم کتاب آموخته شد تا امامت و نبوت او پس از داود شناخته شود و حجت خدا بر خلق تأکید شود».
از این روایت به خوبی آشکار می شود، اگر چه خداوند متعال و همچنین پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، از انجام امور به طور مستقیم عاجز و ناتوان نیستند امّا تعیین «آصف بن برخیا» به عنوان «واسطه» به جهت آشکار کردن مقام او و تأکید بر امامت و حجت بودن او بوده است.
البته ولایت تکوینی و تصرفات ما فوق طبیعی این «واسطه»ها به اذن خداوند می باشد و نه تنها با توحید هیچ گونه منافات ندارد بلکه بر اساس اراده و مشیت خاص و عام خداوند می باشد.
از آیات قرآن نیز به خوبی استفاده می شود؛ که انسان ها جهت توبه و بهره مندی از آمرزش الهی سه وضعیت می توانند داشته باشند و از پیامبران به عنوان «وسیله» بهرهمند شوند:
۱ – توبه به درگاه الهی به طور مستقیم توسط خود شخص گناهکار انجام گیرد. چنانکه در قرآن مجید می خوانیم:
«فَأَما مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسی أَن یَکُونَ مِنَ المُفلِحِینَ»؛[۸] «و اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد، امید که از رستگاران باشد».
۲ – علاوه بر اینکه انسان ها به طور مستقیم به درگاه الهی توبه کنند، پیامبران یا اولیای الهی نیز برای آنها طلب آمرزش کنند. چنانکه در قرآن مجید می خوانیم:
«وَ لَو أَنَّهُم إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُم جاؤُوکَ فَاستَغفَرُوا اللهَ وَ استَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَواباً رَحِیم»؛[۹] «و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آنکه به توفیق الهی از او اطاعت کنند. و اگر آنان وقتی به خود ستم کرده بودند، پیش تو می آمدند و از خدا آمرزش می خواستند و پیامبر (نیز) برای آنان طلب آمرزش می کرد، قطعاً خدا را توبه پذیرِ مهربان می یافتند».
بدیهی است در این صورت بندگان خدا، از آمرزش و لطف بیشتر خداوند بهره مند خواهند شد و علاوه بر دعای خودشان، از دعای اولیای الهی نیز کمک می گیرند.
۳ – گاهی به جهت شدت تواضع و یا به جهت شدت خطا، انسان های گناهکار و یا نیازمند، ترجیح می دهند تنها از سوی پیامبران و اولیای الهی برای آنها، از خداوند طلب آمرزش و یا طلب حاجت شود. چنانکه برادران حضرت یوسف(علیه السلام) به جهت شدت خطای خود به حضرت یعقوب(علیه السلام) مراجعه کردند و گفتند:
«قالُوا یا أَبانَا استَغفِر لَنا ذُنُوبَنا إِنا کُنا خاطِئِینَ. قالَ سَوفَ أَستَغفِرُ لَکُم رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛[۱۰] «گفتند: ای پدر، برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم. گفت: به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است».
علاوه بر آمرزش در آخرت، گاهی برای رفع عذاب دنیا نیز می توان اولیای الهی را «واسطه» قرار داد. چنانکه درباره ی قوم حضرت موسی(علیه السلام) می خوانیم:
«وَ لَما وَقَعَ عَلَیهِمُ الرِّجزُ قالُوا یا مُوسَی ادعُ لَنا رَبَّکَ بِما عَهِدَ عِندَکَ…»؛[۱۱] «و هنگامی که عذاب بر آنان فرود آمد، گفتند: ای موسی، پروردگارت را به عهدی که نزد تو دارد برای ما بخوان، اگر این عذاب را از ما برطرف کنی حتماً به تو ایمان خواهیم آورد و بنی اسرائیل را قطعاً با تو روانه خواهیم ساخت».
بنا بر آنچه گفته شد چندین روش طلب آمرزش و طلب حاجت از سوی خداوند و آیات قرآنی تأیید شده است و واسطه قرار دادن اولیا به هیچ وجه شرک نیست و منافات با درخواست مستقیم از خدا ندارد بلکه اگر آدمی از وساطت اولیای الهی بهره مند شود از لطف و آمرزش بیشتر خداوند نیز بهره مند خواهد شد.
برخی وهابیان تندرو و متعصب، با تابلو کردن و بر زبان جاری ساختن آیه شریفه:
«قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکُمْ شَیْئًا وَلَا یَضُرُّکُمْ»؛[۱۲] «گفت: «آیا جز خدا چیزی را میپرستید که هیچ سود و زیانی به شما نمیرساند؟»
به زیارت کنندگان و متوسلان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) توهین می کنند و چنین کاری را شرک می پندارند!!
در حالی که با دقت در آیه شریفه نیز آشکار می شود، منظور از عبارت «مٍن دونه» بتها می باشد که مشرکان به طور مستقل و «بدون» خداوند، به درگاه آنها دعا می کردند و حاجتهای خود را از آنها می خواستند.[۱۳] و در برخی تفاسیر از ابن عباس و ابن مسعود روایت شده که این آیه، عبادت کنندگان جن و شیطان و ماه و مسیح را نکوهش می کند.[۱۴]
اما مسلمانان و به ویژه شیعیان در هنگام دعا و درخواست حاجت در زیارت گاهها و مناجاتها، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان(علیهم السلام) را «وسیله» به درگاه خداوند می دانند.
به همین جهت در متن زیارت می خوانند:
«و متقرّب بکم الی الله و مقدّمکم اَمام طلبتی و حوائجی … و برئت الی الله – عز و جل – من الجبت و الطاغوت و الشیاطین و حزبهم الظالمین لکم»[۱۵]
در حقیقت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان(علیهم السلام) معلم و راهنمای زیارت کنندگان، به سوی خدا هستند. و با موضوع بتپرستی بهطور کامل متفاوت است. زیرا «بتها» از سنگ و چوب بودند و هیچگونه نفع و ضرری را نمیتوانستند داشته باشند.
بنابراین کسانی که خودشان را در هنگام دعا به سوی خدا، از ارتباط و همراه کردن پیامبر و اولیای الهی بینیاز می دانند؛ در حقیقت خودشان را از «وسیله»های نورانی محروم کردهاند و حتی برخلاف دستور خداوند و سنت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کردهاند. و کسانی که برای توبه خود و یا برای برآورده شدن حاجات خود اهلبیت عصمت(علیهم السلام) را «وسیله» قرار می دهند در حقیقت به دستور خداوند عمل کردهاند و با پیروی از روش پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اهل سنت واقعی می باشند.
تفاوت توسل و شرک:
با توضیحات گذشته تا حدود زیادی تفاوت توسل و شرک روشن شد؛ در توسل هیچیک از اقسام شرک محقق نمیشود؛ توسل و شرک چند تفاوت اساسی با یکدیگر دارند:
۱ – شرک در جایی است که «وسیله« خودش به جای خدا، هدف قرار بگیرد، در حالی که در توسل، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام) وسیله رسیدن به قرب خدا قرار میگیرند.
۲ – شرک در جایی است که کسی بپندارد چیزی یا کسی مستقل از خداوند میتواند در عالَم منشأ اثر باشد در حالی که در توسل همگی مسلمانان اعتقاد دارند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت(علیهم السلام) بهخودی خود و مستقل از ذات مقدس پروردگار منشأ هیچ اثری نیستند و همه کارها را به اذن خداوند انجام میدهند.
۳ – شرک در جایی است که انسان وسیلهای را به کار بگیرد که خداوند وسیله بودن آن چیز را به رسمیت نشناخته باشد؛ مثلاً بتپرستی جاهلی بر این اعتقاد باطل بنا شده بود که ما این بتان را عبادت میکنیم تا آنها ما را به خدا نزدیک کنند ولی خداوند به شدت با این اعتقاد مخالفت میکند؛ زیرا بتان به هیچ نحوی نمیتوانند وسیله قرب خدا قرار گیرند و اصولاً خداوند چنین تأثیری به آنان نبخشیده است.
پی نوشت ها:
[۱] – ر.ک: العین، لسان العرب، مفردات راغب و… .
[۲] – ر.ک: میزان الحکمه ج ۱۲، ص ۱۲۳۳، شماره ۱۷۲۶ ؛ ج ۳ ص ۲۴۰۵، شماره ۳۱۹۵٫
[۳] – ر.ک: السنن الکبری، السنائی، ج ۵، ص ۴۵؛ لازم به ذکر است در اکثر غریب به اتفاق منابع شیعه اهل سننت، عبارت «کتاب الله و عترتی» آمده است.
[۴] – بقره (۲)، آیه ۱۸۶
[۵] – ر.ک: واسطه بین خلق و خدا، ابن تیمیه با شرح محمد بن جمیل زینو.
[۶] – نمل (۲۷)، آیه ۴۰
[۷] – بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۸۷، باب ۲۳، ح ۱ ؛ تفسیر آلوسی، ج ۱۹، ص ۲۰۴
[۸] – قصص (۲۸)، آیه ۶۷
[۹] – نساء (۴)، آیه ۶۴
[۱۰] – یوسف (۱۲)، آیه ۹۷ و ۹۸
[۱۱] – اعراف (۷)، آیه ۱۳۴
[۱۲] – انبیاء (۲۱)، آیه ۶۶
[۱۳] – ر.ک: المیزان، ج ۱۳، ص ۱۲۸؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۶۵۱
[۱۴] – ر.ک: تفسیر الوسیط الزحیلی، ج ۲، ص ۱۳۶۱ ؛ تفسیر جامع البیان، ج ۱۵، ص ۷۳، ابن جریر طبری، تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۲۸۰
[۱۵] – ر.ک: زیارت جامعه کبیره.
منبع: آداب و احکام زیارت، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، گروه اخلاق و عرفان دفتر نشر معارف، 1394.