توبه و آمرزش گناه
پرسش :
توبه حقیقی چگونه است و آیا اگر کسى گناهان کبیره زیادى داشته باشد و واقعا توبه کند، گناهان قبلى او بخشیده خواهد شد؟ اگر چنین باشد، فرق او ـ که لذت هاى نامشروع برده ـ با فردى که گناهى مرتکب نشده، چیست؟
پاسخ :
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند به همه مؤمنان دستور توبه مى دهد: «وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمِیعاً أَیهَا الْمُومِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»1؛ «اى مؤمنان! همگى به سوى خدا رجوع کنید، تا رستگار شوید».
در قرآن کریم، رجوع و هجرت انسان به سوى خدا، به «فرار» نیز تعبیر شده است: «فَفِرُّوا إِلَى اللّهِ»2؛ «به طرف خدا هجرت و فرار کنید». دستور فرار به قلعه امن توحید، متوجّه همه ـ حتى معصومین علیهم السلام ـ است و اختصاص به مشرکان، اهل کتاب و مسلمانان عادل یا گناه کار ندارد. البته کسانى که خیلى دورند، باید تلاش بیشترى کنند تا خود را به این قلعه امن برسانند. فرار از خود و رجوع به طرف خدا، چندین مرحله دارد:
یکم. جاهلان باید از نادانى، به علم فرار کنند و معارف و احکام الهى را فرا گیرند.
دوّم. وقتى به علم رسیدند، باید با عمل به دانسته هاى خود، از علم حصولى به علم حضورى برسند.
سوّم. هنگامى که به علم حضورى رسیدند و «علم الیقین» آنان «عین الیقین» شد، باز هم باید از این مرحله صعود کرده و «فرار» را ادامه دهند تا از «عین الیقین» به «حق الیقین» برسند و سیر را ادامه دهند تا آنجا که چیزى جز حق مشاهده نکنند و به توحید ناب و خالص دست یابند.
پس درنگ در هیچ مرحله اى، روا نیست و همه موظّف و مکلّف به توبه هستند. سرّ توبه این است که تائب همواره، در بیم و امید است؛ نه یقین دارد که گذشته و خطاهایش بخشیده شده و نه نا امید از بخشش و رحمت الهى است. این حالت خوف و رجا، مهم ترین عامل حرکت و سلوک و تزکیه روح یا جهاد اکبر است.
ویژگى هاى توبه خالص:
از آداب و شرایط توبه خالصانه، این است که تائب داراى ویژگى هاى زیر باشد:
1. از قصور و تقصیر خویش جداً پشیمان باشد.
2. عزم جدى بر ترک گناه کند.
3. نسبت به پرداخت حقوقى که از دیگران ضایع کرده و جبران آنها اقدام کند.
4. واجباتى که از او فوت شده قضا کند.
5. از پذیرفته نشدن توبه اش بترسد و در عین حال امید داشته باشد که به واسطه رحمت گسترده الهى، توبه اش پذیرفته مى شود.
6. به جاى لذت گناه، سختى طاعت را بر خود هموار سازد.3
با وجود بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه، به واسطه فضل و لطف الهى، بین فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، با فردى که از ابتدا مراقب بوده به گناه آلوده نگردد، تفاوت هایى وجود دارد؛ از جمله اینکه:
1. برخى از بزرگان گفته اند: قلب کسى که گناه نکرده، مانند لوح سفیدى است که چیزى بر آن نوشته نشده؛ ولى فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، قلبش همانند لوح سفیدى است که بر آن چیزى نوشته باشند و بعد پاک شده است.4
منظور این است که چه بسا پاره اى از آثار شوم گناه، در نفس باقى بماند و در نتیجه یک سرى آثار منفى در پى داشته باشد. البته این مسئله ارتباط زیادى با چگونگى توبه و مرتبه آن نیز دارد؛ یعنى، هر اندازه توبه جدى تر، خالصانه تر و کامل تر باشد؛ در خنثى سازى این آثار مفیدتر است و در مواردى همه آثار گناه را محو مى سازد. از این رو امام باقر علیه السلام فرموده: «التائب من الذنب کمن لاذنب له»5؛ «توبه کننده از گناه چون کسى است که گناهى نکرده است»؛ یعنى، توبه راستین همان ارزش، صفا و حقیقتى را در پى مى آورد که پارسایى در پى داشت.
2. کسى که از اول گناه نکرده و با هواى نفس خود مبارزه کرده و نفس خویش را از لذت هاى نامشروع باز داشته است؛ پاداش بزرگ مجاهدت با نفس و خوددارى از گناه در انتظار او است. به جاى لذت ها و کامروایى هایى که براى رضاى خدا از آنها چشم پوشى کرده است، خداوند بالاترین پاداش ها و لذایذ روحى و معنوى و نعمت هاى بهشتى را براى او مهیا مى سازد. اما تائب، با توبه خویش آتش گناه را خاموش مى کند؛ ولى از آن بهره هاى معنوى محروم است؛ مگر آنکه پس از توبه و انابه، بتواند با تلاش هاى خالصانه و مجاهدت، به تقرّب بیشتر نایل آید و به تناسب، مراتب و درجاتى را کسب کند.
3. کسى که از اول مراقب بوده تا آلوده به گناه نشود، در ادامه سیر الى اللّه با سرعت بیشترى مى تواند طى طریق کند و به درجات عالى ترى دست یابد. بنابراین همواره او جلوتر از کسى است که زمانى را باید صرف توبه و پاکسازى درون خود کند. در عین حال کسى هم که گناه نکرده، همواره باید از احوال خود مراقبت کند و به جهاد اکبر ادامه دهد. به ویژه باید مواظب باشد که گرفتار عجب و خودبینى نشود؛ وگرنه در مرتبه فروترى نسبت به توبه کار قرار خواهد گرفت.
در روایتى آمده است که خداوند فرمود: «اى داود! بشارت ده گناه کاران را و بترسان صدیقان را». عرض کرد: چطور بشارت دهم آنها را و بترسانم اینها را؟ فرمود: «بشارت ده گناه کاران را که همانا من توبه را مى پذیرم و از گناه مى گذرم و بترسان صدیقان را که عُجب نکنند به اعمال خودشان؛ زیرا نیست بنده اى که من به پا دارم از براى حساب مگر اینکه هلاک شود»6.
پی نوشتها:
1. نور 24، آیه 31.
2. ذاریات 51، آیه 5.
3. جهت آگاهى بیشتر نگا: محمد، شجاعى، مقالات، تهران: سروش 1378، چاپ سوم، ج2، صص 75ـ315.
4. براى آگاهى بیشتر ر.ک: ناصر، مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 24، ذیل آیه شریفه 8، سوره «تحریم».
5. اصول کافى، تحقیق على اکبر غفارى، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 2، ص 435.
6. اصول کافى، ج 1، ص 314، کتاب ایمان و کفر، باب عجب، حدیث 8.
ق: روح اللّه، خمینى، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ چهاردهم، 1376، ص 68.
منبع: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1384.
«توبه» در لغت به معناى رجوع است و خداوند به همه مؤمنان دستور توبه مى دهد: «وَ تُوبُوا إِلَى اللّهِ جَمِیعاً أَیهَا الْمُومِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ»1؛ «اى مؤمنان! همگى به سوى خدا رجوع کنید، تا رستگار شوید».
در قرآن کریم، رجوع و هجرت انسان به سوى خدا، به «فرار» نیز تعبیر شده است: «فَفِرُّوا إِلَى اللّهِ»2؛ «به طرف خدا هجرت و فرار کنید». دستور فرار به قلعه امن توحید، متوجّه همه ـ حتى معصومین علیهم السلام ـ است و اختصاص به مشرکان، اهل کتاب و مسلمانان عادل یا گناه کار ندارد. البته کسانى که خیلى دورند، باید تلاش بیشترى کنند تا خود را به این قلعه امن برسانند. فرار از خود و رجوع به طرف خدا، چندین مرحله دارد:
یکم. جاهلان باید از نادانى، به علم فرار کنند و معارف و احکام الهى را فرا گیرند.
دوّم. وقتى به علم رسیدند، باید با عمل به دانسته هاى خود، از علم حصولى به علم حضورى برسند.
سوّم. هنگامى که به علم حضورى رسیدند و «علم الیقین» آنان «عین الیقین» شد، باز هم باید از این مرحله صعود کرده و «فرار» را ادامه دهند تا از «عین الیقین» به «حق الیقین» برسند و سیر را ادامه دهند تا آنجا که چیزى جز حق مشاهده نکنند و به توحید ناب و خالص دست یابند.
پس درنگ در هیچ مرحله اى، روا نیست و همه موظّف و مکلّف به توبه هستند. سرّ توبه این است که تائب همواره، در بیم و امید است؛ نه یقین دارد که گذشته و خطاهایش بخشیده شده و نه نا امید از بخشش و رحمت الهى است. این حالت خوف و رجا، مهم ترین عامل حرکت و سلوک و تزکیه روح یا جهاد اکبر است.
ویژگى هاى توبه خالص:
از آداب و شرایط توبه خالصانه، این است که تائب داراى ویژگى هاى زیر باشد:
1. از قصور و تقصیر خویش جداً پشیمان باشد.
2. عزم جدى بر ترک گناه کند.
3. نسبت به پرداخت حقوقى که از دیگران ضایع کرده و جبران آنها اقدام کند.
4. واجباتى که از او فوت شده قضا کند.
5. از پذیرفته نشدن توبه اش بترسد و در عین حال امید داشته باشد که به واسطه رحمت گسترده الهى، توبه اش پذیرفته مى شود.
6. به جاى لذت گناه، سختى طاعت را بر خود هموار سازد.3
با وجود بخشیده شدن گناه و پذیرش توبه، به واسطه فضل و لطف الهى، بین فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، با فردى که از ابتدا مراقب بوده به گناه آلوده نگردد، تفاوت هایى وجود دارد؛ از جمله اینکه:
1. برخى از بزرگان گفته اند: قلب کسى که گناه نکرده، مانند لوح سفیدى است که چیزى بر آن نوشته نشده؛ ولى فردى که گناه کرده و سپس توبه نموده، قلبش همانند لوح سفیدى است که بر آن چیزى نوشته باشند و بعد پاک شده است.4
منظور این است که چه بسا پاره اى از آثار شوم گناه، در نفس باقى بماند و در نتیجه یک سرى آثار منفى در پى داشته باشد. البته این مسئله ارتباط زیادى با چگونگى توبه و مرتبه آن نیز دارد؛ یعنى، هر اندازه توبه جدى تر، خالصانه تر و کامل تر باشد؛ در خنثى سازى این آثار مفیدتر است و در مواردى همه آثار گناه را محو مى سازد. از این رو امام باقر علیه السلام فرموده: «التائب من الذنب کمن لاذنب له»5؛ «توبه کننده از گناه چون کسى است که گناهى نکرده است»؛ یعنى، توبه راستین همان ارزش، صفا و حقیقتى را در پى مى آورد که پارسایى در پى داشت.
2. کسى که از اول گناه نکرده و با هواى نفس خود مبارزه کرده و نفس خویش را از لذت هاى نامشروع باز داشته است؛ پاداش بزرگ مجاهدت با نفس و خوددارى از گناه در انتظار او است. به جاى لذت ها و کامروایى هایى که براى رضاى خدا از آنها چشم پوشى کرده است، خداوند بالاترین پاداش ها و لذایذ روحى و معنوى و نعمت هاى بهشتى را براى او مهیا مى سازد. اما تائب، با توبه خویش آتش گناه را خاموش مى کند؛ ولى از آن بهره هاى معنوى محروم است؛ مگر آنکه پس از توبه و انابه، بتواند با تلاش هاى خالصانه و مجاهدت، به تقرّب بیشتر نایل آید و به تناسب، مراتب و درجاتى را کسب کند.
3. کسى که از اول مراقب بوده تا آلوده به گناه نشود، در ادامه سیر الى اللّه با سرعت بیشترى مى تواند طى طریق کند و به درجات عالى ترى دست یابد. بنابراین همواره او جلوتر از کسى است که زمانى را باید صرف توبه و پاکسازى درون خود کند. در عین حال کسى هم که گناه نکرده، همواره باید از احوال خود مراقبت کند و به جهاد اکبر ادامه دهد. به ویژه باید مواظب باشد که گرفتار عجب و خودبینى نشود؛ وگرنه در مرتبه فروترى نسبت به توبه کار قرار خواهد گرفت.
در روایتى آمده است که خداوند فرمود: «اى داود! بشارت ده گناه کاران را و بترسان صدیقان را». عرض کرد: چطور بشارت دهم آنها را و بترسانم اینها را؟ فرمود: «بشارت ده گناه کاران را که همانا من توبه را مى پذیرم و از گناه مى گذرم و بترسان صدیقان را که عُجب نکنند به اعمال خودشان؛ زیرا نیست بنده اى که من به پا دارم از براى حساب مگر اینکه هلاک شود»6.
پی نوشتها:
1. نور 24، آیه 31.
2. ذاریات 51، آیه 5.
3. جهت آگاهى بیشتر نگا: محمد، شجاعى، مقالات، تهران: سروش 1378، چاپ سوم، ج2، صص 75ـ315.
4. براى آگاهى بیشتر ر.ک: ناصر، مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 24، ذیل آیه شریفه 8، سوره «تحریم».
5. اصول کافى، تحقیق على اکبر غفارى، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 2، ص 435.
6. اصول کافى، ج 1، ص 314، کتاب ایمان و کفر، باب عجب، حدیث 8.
ق: روح اللّه، خمینى، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ چهاردهم، 1376، ص 68.
منبع: پرسشها و پاسخهاى برگزیده، حمیدرضا شاکرین؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاهها، دفتر نشر معارف، 1384.