پنجشنبه، 13 آذر 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

زنان و ریاست جمهوری

پرسش :

چرا زنان نمی توانند رییس جمهور شوند؟


پاسخ :
اسلام در حاکم و قاضی مرد بودن را شرط می داند و این از آن جهت نیست که می خواهد از مقام زنان بکاهد و یا او را تحقیر کند بلکه این کار به خاطر رعایت شرایط طبیعی و خصائص آفرینش زن است.

اصل تقسیم کار ایجاب می کند که هر کاری به اهل و شایسته آن سپرده شود.

از آنجا که زن یک موجود عاطفی است کارهایی که به صلابت و خشونت نیاز دارد به مرد واگذار شده است و ولایت و زعامت یکی از این کارهاست.

ادله اسلامی حاکی از آن است که زن نباید متصدی مقام قضاء و داوری باشد:
مقام قضاوت شعبه کوچکی از حکومت است و وقتی زن نتواند قاضی باشد به طریق اولی حق زعامت و حکومت را نیز نخواهد داشت و این برای آن است که زن در مقابل صحنه های تاثر آور که معمولا قضات با آنها سر و کار دارند نمی تواند استقامت و ثبات خود را حفظ کند و جانب حق را که چه بسا از تاثیرات عاطفی به دور است بگیرد.

حضرت علی علیه السلام در وصیت خود نسبت به زنان چنین فرمودند:
«زنان را برای انجام کاری که توانایی و قدرت ندارند ناچار مکن زیرا زن همچون شاخه گل است نه قهرمان خشن».[1]

پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«رستگار نمی شوند قومی که زن بر آنها حکومت کند».[2]

و نیز فرمودند:
«گروهی که تصمیم گیرنده آنها زن باشد روی رستگاری را نخواهند دید».[3]

همچنین فرمودند:
«اگر زمامداران شما بدترین شما و ثروتمندان شما بخیلان شما و اداره کننده جامعه شما به دست زنهای شما باشد در این صورت مرگ بر شما از زندگی در روی زمین بهتر است».[4]

چنان که گفتیم چون زنان موجودات عاطفی هستند و سریعتر تحت تاثیر عواطف قرار می گیرند لذا کارهایی که بیشتر به عقل و صلابت نیاز دارد به زنان واگذار نشده است و قضاوت و حکومت از این نوع کارهاست که اسلام زن را از عهده داری آنها معاف کرده است و در عوض کارهایی را به او تفویض کرده که با شرائط و خصائص خلقت او مناسب است مانند خانه داری و تربیت نسل های پاک و پاکیزه و تحویل آنها به اجتماع که نیازمند به عاطفه و دلسوزی بسیار است.

البته انکار نمی کنیم که در میان جامعه زنان افراد انگشت شماری پیدا می شوند که از نظر اندیشه و فکر دارای منطق قوی و نیرومند می باشند ولی این سبب نمی شود که همه زنان از چنین خصیصه ای برخوردار باشند و این روشن است که همیشه در جعل قانون اکثر را ملاک حکم قرار می دهند نه افراد استثنایی را.

پی‌نوشت‌ها:
[1]. نهج البلاغه نامه 31
[2]. الخلاف شیخ طوسی ج2 ص23
[3]. بحار الانوار ج74 ص138
[4]. سنن ترمذی ج4 ص529 -تحف العقول ص29

منبع: حوزه نت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.