رباخواری، اعلام جنگ با خدا
پرسش :
با توجه به آیه 279 از سوره بقره چگونه کسى که ربا مىخورد، به جنگ خدا و رسول او مىرود؟
پاسخ :
خداوند در آیه 279 سوره بقره مىفرماید: «اگر [ایمان نمىآورید و دست از ربا برنمىدارید] پس بدانید که از سوى خدا و رسولش در جنگید و اگر توبه کنید، سرمایههاى شما از آن شماست نه ستم مىکنید و نه بر شما ستم وارد مىشود.»
«فأذنوا» از ریشه «اذن» است؛ هرگاه با «لام» متعدى شود، به معناى «اجازه دادن» است و هر گاه با «باء» متعدى شود، به معناى «علم و آگاهى» است. بنابراین، مفهوم «فأْذَنُوا بِحَربٍ مِن اللّه» این است: «آگاه باشید که خدا و رسولش با شما رباخواران پیکار خواهند کرد.» بنابراین از این آیه استفاده مىشود که رباخوار در صورت توبه نکردن به حال خود واگذشته نمىشود، بلکه خدا و رسول با او در جنگ هستند. پس حکومت اسلامى مىتواند با توسل به زور، جلو رباخوارى را بگیرد.1
رباخوارى آثار و زیانهاى بسیارى دارد که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
الف) رباخوارى تعادل اقتصادى را در جامعه به هم مىزند و ثروتها را در یک قطب اجتماع جمع مىکند، زیرا جمعى بر اثر آن، فقط سود مىبرند و زیانهاى اقتصادى همه متوجه جمعى دیگر مىگردد و اگر مىشنویم فاصله میان کشورهاى ثروتمند و فقیر جهان روز به روز بیشتر مىگردد یک عامل آن همین است و به دنبال آن بروز جنگهاى خونین است.
ب) رباخوارى یک نوع تبادل اقتصادى ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست مىکند و بذر کینه و دشمنى را در دلها مىپاشد و در واقع رباخوارى بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را مىبیند و هیچ توجهى به ضرر و زیان بدهکار ندارد. اینجا است که بدهکار چنین مىفهمد که رباخوار پول را وسیلۀ بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
ج) درست است که ربا دهنده در اثر احتیاج، تن به ربا مىدهد، اما هرگز این بىعدالتى را فراموش نخواهد کرد و حتى کار به جایى مىرسد که فشارِ پنجه رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوى خود احساس مىکند، این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره به رباخوار لعن و نفرین مىفرستد، تشنه خون او مىشود و با چشم خود مىبیند که هستى و درآمدى که به قیمت جانش تمام شده به جیب رباخوار ریخته مىشود؛ در این شرایط بحرانى است که دهها جنایت وحشتناک رخ مىدهد. بدهکار گاهى دست به انتحار و خودکشى مىزند و گاهى در اثر شدت ناراحتى طلب کار را با وضع فجیعى مىکشد و گاه به صورت یک بحران اجتماعى و انفجار عمومى و انقلاب همگانى در مىآید.
این گسستگى پیوند تعاون و همکارى در میان ملتها و کشورهاى ربا دهنده و ربا گیرنده نیز آشکارا به چشم مىخورد؛ ملتهایى که مىبینند ثروتشان به صورت ربا به جیب ملت دیگرى ریخته مىشود با بغض و کینه و نفرتى خاص به آن ملت مىنگرند و در عین این که نیاز به قرض داشتهاند منتظرند روزى واکنش مناسبى از خود نشان دهند.
این است که مىگوییم رباخوارى از نظر اخلاقى اثر فوقالعاده بدى در روحیه وام گیرنده به جا مىگذارد و کینه او را در دل خودش مىیابد و پیوند تعاون و همکارى اجتماعى را بین افراد و ملتها سست مىکند.
د) در روایات اسلامى در ضمن جمله کوتاه و پر معنایى به پیامدهاى بد ربا اشاره شده است. در روایت مىخوانیم که هشام بن سالم مىگوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند ربا را حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند.2
پینوشتها:
(1). ر. ک: تفسیر المیزان، ج 2، ص 588؛ مجمعالبیان، طبرسى، ج 2، ص 210-211؛ ربا: پیشینۀ تاریخى ربا، ربا در قرآن و سنت، انواع ربا و فرار از ربا، بخش فرهنگى جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم، ص 129-154
(2). کافى، کلینى، ج 5، ص 146؛ ر. ک: ربا: پیشینۀ تاریخى ربا، ربا در قرآن و سنت، انواع ربا و فرار از ربا، ص 178
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
خداوند در آیه 279 سوره بقره مىفرماید: «اگر [ایمان نمىآورید و دست از ربا برنمىدارید] پس بدانید که از سوى خدا و رسولش در جنگید و اگر توبه کنید، سرمایههاى شما از آن شماست نه ستم مىکنید و نه بر شما ستم وارد مىشود.»
«فأذنوا» از ریشه «اذن» است؛ هرگاه با «لام» متعدى شود، به معناى «اجازه دادن» است و هر گاه با «باء» متعدى شود، به معناى «علم و آگاهى» است. بنابراین، مفهوم «فأْذَنُوا بِحَربٍ مِن اللّه» این است: «آگاه باشید که خدا و رسولش با شما رباخواران پیکار خواهند کرد.» بنابراین از این آیه استفاده مىشود که رباخوار در صورت توبه نکردن به حال خود واگذشته نمىشود، بلکه خدا و رسول با او در جنگ هستند. پس حکومت اسلامى مىتواند با توسل به زور، جلو رباخوارى را بگیرد.1
رباخوارى آثار و زیانهاى بسیارى دارد که به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
الف) رباخوارى تعادل اقتصادى را در جامعه به هم مىزند و ثروتها را در یک قطب اجتماع جمع مىکند، زیرا جمعى بر اثر آن، فقط سود مىبرند و زیانهاى اقتصادى همه متوجه جمعى دیگر مىگردد و اگر مىشنویم فاصله میان کشورهاى ثروتمند و فقیر جهان روز به روز بیشتر مىگردد یک عامل آن همین است و به دنبال آن بروز جنگهاى خونین است.
ب) رباخوارى یک نوع تبادل اقتصادى ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست مىکند و بذر کینه و دشمنى را در دلها مىپاشد و در واقع رباخوارى بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را مىبیند و هیچ توجهى به ضرر و زیان بدهکار ندارد. اینجا است که بدهکار چنین مىفهمد که رباخوار پول را وسیلۀ بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
ج) درست است که ربا دهنده در اثر احتیاج، تن به ربا مىدهد، اما هرگز این بىعدالتى را فراموش نخواهد کرد و حتى کار به جایى مىرسد که فشارِ پنجه رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوى خود احساس مىکند، این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره به رباخوار لعن و نفرین مىفرستد، تشنه خون او مىشود و با چشم خود مىبیند که هستى و درآمدى که به قیمت جانش تمام شده به جیب رباخوار ریخته مىشود؛ در این شرایط بحرانى است که دهها جنایت وحشتناک رخ مىدهد. بدهکار گاهى دست به انتحار و خودکشى مىزند و گاهى در اثر شدت ناراحتى طلب کار را با وضع فجیعى مىکشد و گاه به صورت یک بحران اجتماعى و انفجار عمومى و انقلاب همگانى در مىآید.
این گسستگى پیوند تعاون و همکارى در میان ملتها و کشورهاى ربا دهنده و ربا گیرنده نیز آشکارا به چشم مىخورد؛ ملتهایى که مىبینند ثروتشان به صورت ربا به جیب ملت دیگرى ریخته مىشود با بغض و کینه و نفرتى خاص به آن ملت مىنگرند و در عین این که نیاز به قرض داشتهاند منتظرند روزى واکنش مناسبى از خود نشان دهند.
این است که مىگوییم رباخوارى از نظر اخلاقى اثر فوقالعاده بدى در روحیه وام گیرنده به جا مىگذارد و کینه او را در دل خودش مىیابد و پیوند تعاون و همکارى اجتماعى را بین افراد و ملتها سست مىکند.
د) در روایات اسلامى در ضمن جمله کوتاه و پر معنایى به پیامدهاى بد ربا اشاره شده است. در روایت مىخوانیم که هشام بن سالم مىگوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند ربا را حرام کرده تا مردم از کار نیک امتناع نورزند.2
پینوشتها:
(1). ر. ک: تفسیر المیزان، ج 2، ص 588؛ مجمعالبیان، طبرسى، ج 2، ص 210-211؛ ربا: پیشینۀ تاریخى ربا، ربا در قرآن و سنت، انواع ربا و فرار از ربا، بخش فرهنگى جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم، ص 129-154
(2). کافى، کلینى، ج 5، ص 146؛ ر. ک: ربا: پیشینۀ تاریخى ربا، ربا در قرآن و سنت، انواع ربا و فرار از ربا، ص 178
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.