پرسش :
امام حسن ـ عليه السلام ـ دو بار تمام دارايي خود را در راه خدا بخشيد. آيا اين كار با آيه 67 سوره مباركه فرقان «كه به پرهيز از اسراف در بخشش سفارش ميكند» و با روايت «هر كس بيش از حد ببخشد و محتاج شود دعايش مستجاب نميشود» منافات ندارد؟
پاسخ :
در اينكه امام حسن ـ عليه السلام ـ دو بار در طول عمر خود تمام اموال خود را در راه خدا صرف كرده شكي نيست در كتاب سيره پيشوايان به نقل از كتاب تاريخ الخلفاء سيوطي پس از تعريف و تمجيد از امتيازات اخلاقي و فضائل انساني فراوان امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ اينگونه آمده است كه:
حضرت مجتبي ـ عليه السلام ـ در طول عمر خود دوبار تمام اموال و دارائي خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم نمود. نصف آن را براي خود نگه داشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد.[1]
به غير از موارد فوق آن حضرت گاهي مبالغ قابل توجهي را يك جا به مستمندان ميبخشيد، به طوري كه ماية شگفتي واقع ميشد. نكتة چنين بخششهاي چشمگيري اين است كه حضرت مجتبي ـ عليه السلام ـ با اين كار براي هميشه شخص فقير را بينياز ميساخت و او ميتوانست با اين مبلغ تمام احتياجات خود را برطرف نموده و زندگي آبرومندانهاي تشكيل بدهد و احياناً سرمايهاي براي خود تهيه نمايد. امام روا نميديد مبلغ ناچيزي كه خرج يك روز فقير را به سختي تأمين ميكند، به وي داده شود و در نتيجه او ناگزير ميشود براي تأمين روزي هر روز خود دست احتياج به سوي اين و آن دراز كند.[2]
حال قبل از پرداختن به ادامة سؤال ما معاني سه واژه: مواسات، مساوات و ايثار را طي مثالي بررسي ميكنيم. اگر كسي اندكي از اموال و دارايي خود را به يك شخص نيازمند ببخشد مواسات كرده است. ولي اگر اموال خود را به طور مساوي با فرد فقير تقسيم كند گفته مي شود كه وي مساوات را به جاي آورده و در نهايت اگر شخص تمام اموال و دارايي خود را به فرد محتاج داده و او را بر خود مقدم كند در اينجا اين شخص ايثار كرده است.[3] در ادامة اين بحث سؤالي مطرح ميشود كه چه كسي بايد مواسات يا مساوات كند و چه كسي ايثار؟ مسلماً كسي كه با بخشش اموال خود در اندك زماني محتاج گشته و مجبور خواهد شد براي رفع نياز خود دست به سوي ديگران دراز كند براي چنين شخصي ايثار كردن، عين اسراف كردن است.
ايثار كردن فقط براي افرادي صادق خواهد بود كه نه تنها پس از بذل دارايي خود در راه خدا، محتاج نخواهند شد بلكه به خود اطمينان دارند كه از راههاي حلال روزي خود را به دست خواهند آورد و با همت خويش هيچ وقت محتاج ديگران نخواهند بود.
درست است كه در آيه مورد نظر (فرقان/67) به ميانهروي و اعتدال و نيز به پرهيز از اسراف پرداخته شده است اما بايد در نظر داشت اين آيه در صدد بيان اوصاف بندگان خداوند است كه با تقوي و عمل به فرامين الهي به درگاه احديت تقرب يافتهاند نه در مورد امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ كه حسابشان جداست انسان هر اندازه كه به ذات احديت نزديكتر باشد به همان اندازه بايد در اجراي امور ديني نسبت به سايرين پيشقدمتر باشد. حضرت آيت الله جوادي آملي ميفرمودند: اينكه گفته شده «خير الامور اوسطها» در مورد افراد عادي است كه بايد در همه چيز از جمله در انفاق ميانهروي و حد اعتدال را مراعات كنند كه با بذل و بخشش بيش از حد به خود ضرر نرسانند ولي اين شخص اگر به مرحلهاي برسد كه از خواصّ و مقرّبين درگاه باري تعالي گردد در اينجا «خير الامور اكثرها» معنا خواهد داشت. بنابراين، در اعمال عبادي و ديني نيز هرگز نبايد آنچه را در مورد انسانهاي عادي بيان شده، در مورد معصومين ـ عليهم السلام ـ صادق بدانيم و بالعكس آن نيز چنين است.
برخي چيزها مثلاً براي حضرت ختمي مرتبت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واجب بود ولي براي ساير بندگان به صورت استحباب بيان شده بود از جمله نماز شب. از طرف ديگر مواردي همچون انفاق براي مردم عادي تا جايي فضيلت دارد كه خود به سختي و مشقت نيفتند ولي براي معصومين ـ عليهم السلام ـ اينگونه نيست. آن بزرگواران چه بسيار وقتها هر آنچه در خانه بود براي سائل ميدادند و خود با شكم گرسنه سر بر بالين مينهادند و نمونه آن در دوران تاريخ زندگي حضرت علي ـ عليه السلام ـ بسيار است. حضرت علي ـ عليه السلام ـ با دست مبارك خويش نخلستانهايي ايجاد مينمود ولي با اين همه روزي سير نخورد و اكثر اوقات گرسنه بود. پولي قرض ميكرد تا رفع گرسنگي از اهل خانه خود كند ولي چون سائلي را ميديد آن پول را به سائل ميبخشيد و او را بر خود و خانواده خود ترجيح ميداد. سه روز پشت سر هم روزه گرفتند و در موقع افطار در هر يك از شبها به ترتيب مسكين و يتيم و اسيري در خانه را به صدا درآوردند و با اينكه خود و بچههايشان در گرسنگي به سر ميبردند با آب افطار كرده و گردههاي نان را به آنان دادند. اگر اين عمل آن حضرت مورد رضاي الهي نبود هرگز سورة هل اتي[4] در شأن اهلبيت ـ عليهم السلام ـ نازل نميشد. اگر آنها چنين بذل و بخششي و چنين بيتوجهي به ماديات دنيا را نداشتند نميتوانستند براي ما اسوه باشند اسوه بودنشان براي خاطر اين است كه كارهايشان فوقالعاده بود لذا در شأن آنها و ستايش آنها آياتي از قرآن نازل شد. امام حسن ـ عليه السلام ـ به كريم اهلبيت معروف شد. و امام رضا ـ عليه السلام ـ ملقب به رضا شد.
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ صلح الحسن، شيخ راضي ياسين، ترجمه سيد علي خامنهاي «جاودانهترين نرمش قهرمانانه تاريخ».
2ـ حسين كيست؟، فضل الله كمپاني.
3ـ الارشاد، شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلاتي.
4ـ در آستانه اهلبيت (امام حسن ـ عليه السلام ـ و امام حسين ـ عليه السلام ـ)، سيد محسن امين.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . پيشوائي، مهدي، سيره پيشوايان، قم، چاپ چهارم، 1375، ناشر مؤسسه تحقيقاتي و تعليماتي امام صادق ـ عليه السلام ـ ، ص 9 و 91. و سيوطي تاريخ الخلفاء، مكتبه المثني بغداد.
[2] . سيره پيشوايان، همان، ص 89.
[3] . حكيمي، محمد رضا، قيام جاودانه، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، چاپ اول، 1373، ص37 و 38. براي بررسي بيشتر در مورد واژههاي مساوات و مواسات به بحارالانوار ، ج74، فصل «المواساة اصل عظيم» و «مبدأ المساواة في الاسلام» رجوع شود.
[4] . و يطعمون الطعام علي حُبّة مسكيناً و يتيماً و اسيراً. سوره انسان (دهر)، آيه 8.
در اينكه امام حسن ـ عليه السلام ـ دو بار در طول عمر خود تمام اموال خود را در راه خدا صرف كرده شكي نيست در كتاب سيره پيشوايان به نقل از كتاب تاريخ الخلفاء سيوطي پس از تعريف و تمجيد از امتيازات اخلاقي و فضائل انساني فراوان امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ اينگونه آمده است كه:
حضرت مجتبي ـ عليه السلام ـ در طول عمر خود دوبار تمام اموال و دارائي خود را در راه خدا خرج كرد و سه بار ثروت خود را به دو نيم تقسيم نمود. نصف آن را براي خود نگه داشت و نصف ديگر را در راه خدا بخشيد.[1]
به غير از موارد فوق آن حضرت گاهي مبالغ قابل توجهي را يك جا به مستمندان ميبخشيد، به طوري كه ماية شگفتي واقع ميشد. نكتة چنين بخششهاي چشمگيري اين است كه حضرت مجتبي ـ عليه السلام ـ با اين كار براي هميشه شخص فقير را بينياز ميساخت و او ميتوانست با اين مبلغ تمام احتياجات خود را برطرف نموده و زندگي آبرومندانهاي تشكيل بدهد و احياناً سرمايهاي براي خود تهيه نمايد. امام روا نميديد مبلغ ناچيزي كه خرج يك روز فقير را به سختي تأمين ميكند، به وي داده شود و در نتيجه او ناگزير ميشود براي تأمين روزي هر روز خود دست احتياج به سوي اين و آن دراز كند.[2]
حال قبل از پرداختن به ادامة سؤال ما معاني سه واژه: مواسات، مساوات و ايثار را طي مثالي بررسي ميكنيم. اگر كسي اندكي از اموال و دارايي خود را به يك شخص نيازمند ببخشد مواسات كرده است. ولي اگر اموال خود را به طور مساوي با فرد فقير تقسيم كند گفته مي شود كه وي مساوات را به جاي آورده و در نهايت اگر شخص تمام اموال و دارايي خود را به فرد محتاج داده و او را بر خود مقدم كند در اينجا اين شخص ايثار كرده است.[3] در ادامة اين بحث سؤالي مطرح ميشود كه چه كسي بايد مواسات يا مساوات كند و چه كسي ايثار؟ مسلماً كسي كه با بخشش اموال خود در اندك زماني محتاج گشته و مجبور خواهد شد براي رفع نياز خود دست به سوي ديگران دراز كند براي چنين شخصي ايثار كردن، عين اسراف كردن است.
ايثار كردن فقط براي افرادي صادق خواهد بود كه نه تنها پس از بذل دارايي خود در راه خدا، محتاج نخواهند شد بلكه به خود اطمينان دارند كه از راههاي حلال روزي خود را به دست خواهند آورد و با همت خويش هيچ وقت محتاج ديگران نخواهند بود.
درست است كه در آيه مورد نظر (فرقان/67) به ميانهروي و اعتدال و نيز به پرهيز از اسراف پرداخته شده است اما بايد در نظر داشت اين آيه در صدد بيان اوصاف بندگان خداوند است كه با تقوي و عمل به فرامين الهي به درگاه احديت تقرب يافتهاند نه در مورد امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ كه حسابشان جداست انسان هر اندازه كه به ذات احديت نزديكتر باشد به همان اندازه بايد در اجراي امور ديني نسبت به سايرين پيشقدمتر باشد. حضرت آيت الله جوادي آملي ميفرمودند: اينكه گفته شده «خير الامور اوسطها» در مورد افراد عادي است كه بايد در همه چيز از جمله در انفاق ميانهروي و حد اعتدال را مراعات كنند كه با بذل و بخشش بيش از حد به خود ضرر نرسانند ولي اين شخص اگر به مرحلهاي برسد كه از خواصّ و مقرّبين درگاه باري تعالي گردد در اينجا «خير الامور اكثرها» معنا خواهد داشت. بنابراين، در اعمال عبادي و ديني نيز هرگز نبايد آنچه را در مورد انسانهاي عادي بيان شده، در مورد معصومين ـ عليهم السلام ـ صادق بدانيم و بالعكس آن نيز چنين است.
برخي چيزها مثلاً براي حضرت ختمي مرتبت پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ واجب بود ولي براي ساير بندگان به صورت استحباب بيان شده بود از جمله نماز شب. از طرف ديگر مواردي همچون انفاق براي مردم عادي تا جايي فضيلت دارد كه خود به سختي و مشقت نيفتند ولي براي معصومين ـ عليهم السلام ـ اينگونه نيست. آن بزرگواران چه بسيار وقتها هر آنچه در خانه بود براي سائل ميدادند و خود با شكم گرسنه سر بر بالين مينهادند و نمونه آن در دوران تاريخ زندگي حضرت علي ـ عليه السلام ـ بسيار است. حضرت علي ـ عليه السلام ـ با دست مبارك خويش نخلستانهايي ايجاد مينمود ولي با اين همه روزي سير نخورد و اكثر اوقات گرسنه بود. پولي قرض ميكرد تا رفع گرسنگي از اهل خانه خود كند ولي چون سائلي را ميديد آن پول را به سائل ميبخشيد و او را بر خود و خانواده خود ترجيح ميداد. سه روز پشت سر هم روزه گرفتند و در موقع افطار در هر يك از شبها به ترتيب مسكين و يتيم و اسيري در خانه را به صدا درآوردند و با اينكه خود و بچههايشان در گرسنگي به سر ميبردند با آب افطار كرده و گردههاي نان را به آنان دادند. اگر اين عمل آن حضرت مورد رضاي الهي نبود هرگز سورة هل اتي[4] در شأن اهلبيت ـ عليهم السلام ـ نازل نميشد. اگر آنها چنين بذل و بخششي و چنين بيتوجهي به ماديات دنيا را نداشتند نميتوانستند براي ما اسوه باشند اسوه بودنشان براي خاطر اين است كه كارهايشان فوقالعاده بود لذا در شأن آنها و ستايش آنها آياتي از قرآن نازل شد. امام حسن ـ عليه السلام ـ به كريم اهلبيت معروف شد. و امام رضا ـ عليه السلام ـ ملقب به رضا شد.
معرفي منابع، جهت مطالعه بيشتر:
1ـ صلح الحسن، شيخ راضي ياسين، ترجمه سيد علي خامنهاي «جاودانهترين نرمش قهرمانانه تاريخ».
2ـ حسين كيست؟، فضل الله كمپاني.
3ـ الارشاد، شيخ مفيد، ترجمه رسولي محلاتي.
4ـ در آستانه اهلبيت (امام حسن ـ عليه السلام ـ و امام حسين ـ عليه السلام ـ)، سيد محسن امين.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . پيشوائي، مهدي، سيره پيشوايان، قم، چاپ چهارم، 1375، ناشر مؤسسه تحقيقاتي و تعليماتي امام صادق ـ عليه السلام ـ ، ص 9 و 91. و سيوطي تاريخ الخلفاء، مكتبه المثني بغداد.
[2] . سيره پيشوايان، همان، ص 89.
[3] . حكيمي، محمد رضا، قيام جاودانه، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، چاپ اول، 1373، ص37 و 38. براي بررسي بيشتر در مورد واژههاي مساوات و مواسات به بحارالانوار ، ج74، فصل «المواساة اصل عظيم» و «مبدأ المساواة في الاسلام» رجوع شود.
[4] . و يطعمون الطعام علي حُبّة مسكيناً و يتيماً و اسيراً. سوره انسان (دهر)، آيه 8.