چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

در برخورد با مخالفان دولت و نظام كه با اصل اسلام موافقند ولي نظام اسلامي يا شايد دولت جمهوري اسلامي را قبول ندارند، بهترين گزينه كدام است؟ آيا به حسب موارد برخوردها بايد مختلف باشد يا نه؟


پاسخ :
از مخرب‌ترين آفت‌هايي كه نظام اسلامي ما را تهديد مي‌كند و به اهداف اساسي دشمن ياري مي‌رساند، خط نفوذ، نفاق و بيگانه پرستي است كه تشديد عملكرد اين خط در سالهاي اخير در نظام ما، دلسوزان انقلاب و در رأس آنها مقام معظم رهبري را به واكنش واداشت كه منجر به طرح مسائلي از قبيل خودي و غيرخودي گرديد. چرا كه در نظام ما ميزان سنجش افراد از جنبه سياسي، پايبندي آنها به نظام اسلامي و وفاداري به امام و پيروي از ولايت است كه اين معيار همه كساني را كه به امام و انقلاب عشق مي‌ورزند در صف خودي قرار مي‌دهد. هر چند از نظر عقيدتي شيعه هم نباشند مانند مدافعان غير مسلمان. در مقابل همه خائنان به نظام اسلامي و ارزشها غيرخودي به حساب مي‌آيند، هرچند از اسم اسلام و تشيع نيز بهره گيرند.[1]
بنابراين مخالفين نظام مقدس اسلامي كه در سؤال فوق آمده است را مي‌توان تحت عنوان غيرخودي و موافقين و مدافعين اين نظام را كه در راستاي موفقيت آن از هر كوششي دريغ نمي‌ورزند خودي ناميد.
مطلبي كه در بحث خودي (مدافعان نظام) و غير خودي (مخالفان نظام) بايد مورد توجه قرار گيرد تفكيك وظايف حاكمان اسلامي از سويي و مردم و جناح‌هاي سياسي از سوي ديگر در قبال غير خودي‌ها است. يعني در اين زمينه حاكمان از وظيفه‌اي برخوردارند كه آن وظيفه متوجه مردم جامعه نمي‌باشد.
مقام معظم رهبري در اين راستا مي گويند: «ما به عنوان حكومت، اين مخالفي كه در داخل جامعه وجود دارد ـ و لو مخالف نظام هم هست ـ تا وقتي كه توطئه و معارضه نكرده است، جان، مال، عرض و ناموس و حيثيت او امانت است؛ ما بايد از او دفاع كنيم و مي‌كنيم.»[2]
دفاع از حقوق مخالف وظيفه‌اي است بر دوش حاكمان و حكومت كه بايد بدان عمل نمايند، امّا مردم عادي و گروه‌ها و جناحها نبايد موضع خود را با حكومت خلط و اشتباه كرده به طوري كه غير خودي‌ها را در هر صورتي مورد لطف خود قرار داده و از حفظ مرز بين خود با آنان خودداري كنند.
به عبارتي ديگر اين صف‌بندي به معناي نقض حقوق شهروندي و تقسيم جامعه به شهروند درجه يك و دو نيست و غير خودي‌ها تا وقتي كه به توطئه‌آفريني روي نياورده‌اند از حقوق شهروندي برخوردارند.
مقام معظم رهبري در اين زمينه خاطر نشان مي كنند: «محيط‌هاي سياسي بايد از چنين عناصري (غيرخودي) كه به فكر مصالح كشور نيستند برحذر باشند كه البته اين به معناي برخورد و محروم كردن آنان از حقوق شهروندي نيست».[3]
در طول تاريخ مشاهده مي‌كنيم كه حاكمان پيروز و سلاطين و پادشاهان و سران احزاب سياسي چگونه با مخالفان خود برخورد مي‌كردند به طوري كه هيچ گونه حقي براي آنها قائل نبوده و هرگونه آزادي را از آنها سلب مي‌كردند. امّا حضرت علي ـ عليه السّلام ـ كه در اصول گرايي نسبت به دشمن و تحمل مخالف ضرب المثل است در مدت كوتاه خلافت خود، سيره‌اي بي‌بديل از خود برجاي گذاشته كه مي‌تواند براي حاكمان و مسلمانان الگويي كامل باشد كه از باب نمونه به يك مورد از آنها اشاره مي‌كنيم:
روزي يكي از خوارج (قبل از نهروان) وارد مسجد شد و در مقابل حضرت ايستاد و گفت: از تو اطاعت نمي‌كنم و در نماز به تو اقتدا نمي‌كنم و تو را دشمن مي‌دارم. حضرت بعد از گوش دادن به تمام سخنان او پاسخ داد: با اين روش برخلاف دين عمل مي‌كني و به خود ضرر مي‌زني. آن مرد با تندي از مسجد خارج شد. ياران آن حضرت گفتند: او مي‌رود و فتنه‌ها به پا مي‌كند، تا دست به حركتي نزده او را دستگير كنيم. امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: تا خلافي از او صادر نگردد، نمي‌توانيم آزادي او را محدود كنيم.[4]
شهيد مطهري در ترسيم حكومت علوي و حد و حدود آزادي كه حضرت به مخالفين مي‌داد مي‌نويسد: «حضرت با خوارج در منتهي درجة آزادي و دموكراسي رفتار كرد، زندانشان نكرد، شلاقشان نزد و حتي سهم آنان را از بيت المال قطع نكرد. آنها در همه جا در اظهار عقيده آزاد بودند، و حضرت خودش و اصحابش با عقيده آزاد با آنان روبه رو مي‌شدند و صحبت مي‌كردند. طرفين استدلال مي‌كردند، استدلال يكديگر را جواب مي‌گفتند. شايد اين مقدار آزادي در دنيا بي‌سابقه باشد كه حكومتي با مخالفين خود تا اين درجه با دموكراسي رفتار كرده باشد.»[5]
با اين توضيحات، بايد گفت كه: خودي و غيرخودي مفهومي است نسبي، يعني اين گونه نيست كه فرد يا گروه همواره خودي يا غيرخودي به حساب آيند، بلكه اين مرزبندي با توجه به موقعيت افراد متفاوت است. ثانياً خودي و غيرخودي داراي مراتب شديد و ضعيف است، يعني خودي‌ها با توجه به ميزان وفاداريشان به انقلاب و نظام خودي محسوب مي‌شوند، چنان كه غيرخودي‌ها نيز با توجه به عملكردشان در مقابله با ارزشها و نظام به مراتب ضعيف و متوسط و شديد تقسيم مي‌شوند. پس نوع برخورد نظام اسلامي با غير خودي‌ها و سياست‌گذاري‌ دربارة آنان به موقعيت آنان بستگي دارد به طوري كه با كساني كه دشمني‌شان در خصومت شخصي خلاصه مي‌شود، بايد از طريق مراقبت، هوشياري و احتياط برخورد نمود كما اينكه با بغاة و كساني كه در داخل نظام اسلامي قصد برهم زدن امنيت را داشته باشند بايد با شديدترين شيوه برخورد نمود كه خود مي‌تواند به دو شيوه صورت گيرد:[6]
الف. طرد سياسي؛ حكومت اسلامي و افراد جامعه اسلامي بايد مانع راه يافتن مخالفان نظام، در امور اساسي نظام و مناصب مهم و كليدي باشد و دست آنان را از مراكز حساس تصميم‌گيري كوتاه كنند، همان گونه كه حضرت امام خميني در اين زمينه مي‌فرمايند:
«من در ميان شما باشم يا نباشم، به همه شما وصيت مي‌كنم كه نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد.»[7]
ب. برخورد صريح و قاطع: اگر حاكمان اسلامي به اين نتيجه رسيدند كه مدارا كردن با مخالفين داخلي نه تنها سودي نخواهد داشت، بلكه باعث تضعيف نظام نيز خواهد شد بايد با آنها برخوردي قاطع نمايند.
اسلام هم دين شمشير است و هم دين محبت، هم دين خشونت است، و هم دين نرمي، خشونت را در جاي خود تجويز مي‌كند و نرمي را در جاي خود؛ و عظمت و اهميت اسلام به همين است.
مولاي متقيان اين اصل اساسي (مدارا و خشونت) را در ضمن نامه‌اي كه به يكي از كارگزاران نوشته است، چنين گوشزد مي‌كند:
اِرفق ما كان الرفق اَرفق و التزم بالشدّة حين لايغني عنك الّا الشدة؛ آن جا كه مهرباني بايد راه مهرباني پوي و جايي كه جز درشتي به كار نيايد درشتي پيشه گيرد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. خودي و غيرخودي، اسماعيل عليخاني، تهران، موسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1381.
2. حديث ولايت،‌ج 8.
3. مجموع الگوهاي رفتاري امام علي، مسائل سياسي، محمد دشتي، چ اوّل، 80.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر.ك: عليخاني، اسماعيل، خودي و غيرخودي، تهران، موسسه فرهنگي دانش و انديشه معاصر، 1381. ص 9.
[2] . خامنه اي، سيد علي، خطبه هاي نماز جمعه، 23 ارديبهشت 1379.
[3] . عليخاني، اسماعيل، خودي و غير خودي، ص 14، به نقل از روزنامه جمهوري اسلامي، تاريخ 19/9/1379.
[4] . دشتي، محمد، مجموعه الگوهاي رفتاري امام علي، مسائل سياسي، سازمان تحقيقات نيروي مقاومت بسيج، چاپ اوّل، 1380، ص 105.
[5] . مطهري، مرتضي، جاذبه و دافعه علي، ص 129.
[6] . عليخاني، اسماعيل، خودي و غيرخودي، ص 52.
[7] . عليخاني، اسماعيل، خودي و غيرخودي، ص 52، به نقل از كلمات قصار، پندها و حكمتهاي امام خميني، ص 97.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.