پرسش :
حقوق زن بر مرد را به طور كامل توضيح دهيد؟
پاسخ :
زن و مرد بعد از عقد نكاح به خاطر ايجاد رابطه زوجيت حقوقي را بر هم پيدا ميكنند لذا برخي نكاح را اينچنين تعريف كردهاند كه نكاح رابطهاي حقوقي ـ عاطفي است كه بوسيله عقد بين زن و مرد حاصل ميگردد و به آنها حق ميدهد كه با يكديگر زندگي كنند و مظهر بارز اين رابطه حق تتمع جنسي است اين تعريف شامل هر دو قسم نكاح يكي نكاح دائم و منقطع ميشود البته برخي از حقوقدانان جديد آن را به گونهاي تعريف كردهاند كه فقط شامل نكاح دائم ميشود به اين شرح: نكاح رابطهاي است بين زن و شوهر براي تشكيل خانواده.[1] براي دست يافتن زن به حقوق خود در خانواده پيشنيازهايي لازم و ضروري است كه برخي از آنها عبارتند از:
1 . نخستين گام موفقيت انسان در زندگي مشترك تحصيل بصيرت و بينش در اين باره است از آنجايي كه در شرع مقدس اسلام براي تمامي ابعاد زندگي بشر اعم از مسائل فردي و جمعي كه شامل تكاليف زن و شوهر هم ميشود احكامي را كه كامل و جامع هستند در نظر گرفته است كه هم سعادت دنيوي و هم اخروي انسان را در بر دارد و لازم است تا هر انساني قبل از هر چيز با احكام و تكاليف خود آشنا شود تا بتواند تكاليف و وظايف خود را به خوبي انجام دهد و در مقابل هم از حقوق خاص خود بهرهمند گردد.
2 . لازمه تحقق بسياري از حقوق انتخاب درست در امر ازدواج است براي مثال مردي كه توانايي مالي كمي دارد وقتي با دختري كه در خانواده مرفهي بزرگ شده ازدواج كند و ازدادن نفقهاي كه در شأن اوست ناتوان باشد و بالتبع نميتواند حق نفقه چنين چنين همسري را بجا آورد اگر زن و مرد در موقع ازدواج از رهنمودهاي اسلام الهام گيرند ميتواننداز تفاهم و محبت و سازش كامل برخوردار باشند و فرزنداني كه از آنها پديد ميآيند ميتوانند از نظر سلامت جسم و روح و عقل و از نظر ايمان و اعتقاد در اوج عظمت باشند، نيز انتخاب بايد بر اساس دين باشد و ديندار كسي است كه آراسته به فضايل و آداب اسلامي و ملتزم به قوانين و دستورات آن باشد، زيرا انسان ديندار هرگز در مسائل خانوادگي خارج از چارچوب اسلام حركت نميكند.[2]
حقوق زن بر مرد را به دو دسته ميتوان تقسيم كرد:
الف) حقوقي كه منشأ اخلاقي دارند و الزام و ضمانت اجراي آنها ايمان و وجدان فرد هستند البته در صورت انجام آنها پاداش اخروي، پيشرفت معنوي و تكامل خانواده را به دست ميآيد؛
ب) حقوقي كه علاوه بر منشأ فوق منشأ حقوقي و ضمانت اجرا دارند.[3] قبل از بيان حقوق ذكر اين نكته لازم است كه بايد توجه داشت كه محيط خانواده بايد محيطي بر اساس صميميت و تفاهم باشد در ضمن اين كه هر كس حدود خود را ميداند و به آن پايبند است پس محيط خانواده قابل مقايسه با هيچ محيط ديگري نيست و مركز جمع عواطف و احساساتي است كه بر اساس علاقه و محبت ايجاد ميشود هر چند كه نياز به جنس مخالف آن را تقويت ميكند بعد از تشكيل خانواده زن و مرد نيازهاي عاطفي و جنسي يكديگر را برطرف ميكنند و هر دو در بقا و تداوم آن تلاش ميكنند لذا مثل سيستم كار در يك اداره يا يك شركت نيست كه هر كس وظيفه خاص خود را بر عهده داردو بايد در انجام آن تلاش كند بلكه انعطافپذير است. براي نمونه هر چند كه مرد مسئول تأمين نفقه زن و فرزندان است اما در مواردي زن به كمك شوهر خود ميآيد و به خاطر علاقه و حس همكاري و مودتي كه نسبت به شوهر خود دارد او را در تأمين مخارج زندگي كمك ميكند يا مرد در مسأله اداره امور خانه به همسر خود كمك ميكند يا وسائل آسايش بيشتري علاوه بر آنچه كه نياز است فراهم ميكند.انگيزه و عامل اين نحوه برخورد علاقه و محبت طرفين به يكديگر است البته حتماً نياز است كه طرفين براي رفع اشكالات و اختلافات احتمالي در زندگي با حقوق يكديگر كه در شرع و قانون آمده است آشنا باشند و از زندگي بزرگان دين همچون حضرت علي و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ الگو بگيرند و هر روز در جهت بالا بردن شناخت و عمل به دانستنيها گام بردارند. زيرا هر چه كه انسان بداند و عمل كند باز هم پيشرفت به مراحل بالاتر نياز است.
مطلب ديگر اين كه در سفارشات پيشوايان ديني، طريقه برخورد زن و شوهر با توجه به روحيات ديگري بيان شده است مثلاً به زن گفته شده است كه تسليم شوهرش باشدو در جهت تحصيل رضايت وخدمت به او تلاش كند و به مرد گفته شده است كه زن ريحانه است و با او با ملاطفت برخورد كند، يعني درست مطابق با روحيات و فطرت طرفين تا نيازهاي هر يك برطرف شود و خود همين رفع نياز يعني اداي يكسري حقوق فطري كه اگر نباشد احساس كمبود و كاستي در زندگي مشترك احساس ميشود.
برخي از حقوقي كه زن بر مرد دارد اعم از آنكه منشأ اخلاقي و ضمانت اجراي حقوقي داشته باشد يا نداشته باشند از اين قرار است:
1 . مهرباني و ملاطفت با زن
و عاشروهن بالمعروف فان كرهتموهنّ فعسي ان تكرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيراً كثيرا؛ با زنان به نيكويي و مهرباني معاشرت و زندگي كنيد و اگر هم تمايل به ايشان نداشتيد با آنها بسازيد و به نيكويي رفتاركنيد چه بسا چيزي به نظر شما خوش نيايد و خدا در همان چيز خير و خوبي قرار داده باشد.[4]
2 . حسن خلق
حسن خلق: اكمل المؤمنين ايمانا احسنه خلقا و الطفهم باهله؛ كاملترين مؤمنان كسي است كه حسن خلقش بيشتر باشد و نسبت به اهلش ملاطفتر باشد. البته تكليف زوجين به حسن معاشرت در قانون مدني آمده كه در اصل ريشه اخلاقي دارد ولي در قانون به حداقل و قدر متيقّن اكتفا ميشود.
3 . دوستي و رفتار نيك با زن
مردان بايد رفتار نيك و محبتآميز نسبت به زنان داشته باشند. لذا خداوند متعال ميفرمايد: و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة؛[5] و از نشانههاي او اينكه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد؛ يعني غرض از قرار دادن همسر ايجاد مودت و رحمت بين زن و مرد است، پس بايد طرفين در اين راستا بكوشند.
3 . پوشاندن عيوب همسر؛
هن لباس لكم و انتم لباس لهن؛[6] زنان لباس شما هستند و شما لباس آنها. (هر دو زينت هم و سبب حفظ همديگريد) در تشبيه روابط بين زوجين به بدن و لباس نكاتي وجود دارد:
الف) همانگونه كه لباس بدن را ميپوشاند زوجين نيز آبروي اجتماعي همديگر را حفظ كرده و نسبت به هم وفادار باشند.
ب) همانطور كه لباس بدن را از نگاه غير، حفظ ميكند زوجين نيز حافظ اسرار بوده و بديهاي همديگر را بپوشانند و در خلوت و در جلوت حفظ عفت لازم و واجب است.
4 . مهر: مهر مقدار مالي است كه مرد به هنگام ازدواج با زن به او ميدهد. طبق ماده 1078 قانون مدني، هر چيزي را كه ماليت داشته و قابل تملك نيز باشد ميتوان مهر قرار داد و مطابق ماده 1082، به مجرد عقد، زن مالك مهر ميشود و ميتواند هر نوع تصرفي كه بخواهد در آن بنمايد.
5 .نفقه: در نظام حقوقي ايران وظيفه تأمين مخارج خانواده به طور كلي به عهده شوهر است و مكلف است نفقه زن را بپردازد، ماده 1106 ق م در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است م 1107 نفقه عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاث البيت كه به طور متعارف با وضعيت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم يا احتياج او به واسطه مرض يا نقصان اعضا...
6 . شركت در دارايي شوهر يا اخذ اجرت المثل در مورد طلاق: در صورت وقوع طلاق چنانچه اقدام به طلاق بنا به خواست مرد بوده و مبتني بر تقصير زن نباشد به يكي از سه طريق زير ممكن است زن بخشي از دارايي مرد را تصاحب كند:
الف) سهيم شدن در نصف اموالي كه شوهر در دوران زوجيت بدست آورده است: براساس مصوبه شوراي عالي قضايي در سال 1362 دستورالعملي از سوي سازمان ثبت اسناد كل كشور به دفاتر ازدواج صادر شد كه هنگم وقوع و ثبت ازدواج شرايطي را به عنوان شروط ضمن عقد كه عمدتاً براي ملاحظه زن است به طرفين ابلاغ كنند كه اگر پذيرفتند ملزم باشند به مفاد آن عمل نمايند يكي از اين شرايط اين است كه اگر شوهر بدون جهت و بدون اين كه تقصيري متوجه زن باشد او را طلاق دهد موظف است نصف دارايي خود را كه در زمان زوجيت تحصيل كرده با نظر دادگاه بلاعوض به زن منتقل نمايد.
ب) اجرت المثل كار زن در خانه شوهر: طبق مقررات ايران زن تكليفي ندارد كارهاي خانه را انجام دهد حتي شيردادن به فرزند نيز از وظايف حتمي او نيست.[7] بنابراين زن ميتواند در مقابل كارهايي كه در خانه شوهر انجام ميدهد از شوهر مطالبه اجرت كند مگر اين كه با قصد تبرع انجام داده باشد يا عرفا چنين تلقي شود كه قصد تبرع داشته است. بند الف تبصره 6 ماده واجده قانون اصلاح مقررات طلاق مصوب آبان ماه 1371 ميگويد: ... چنانچه زوجه كارهايي را كه شرعاً به عهده وي نبوده به دستور زوج و با عدم قصد تبرّع انجام داده باشد و براي دادگاه نيز ثابت شود دادگاه اجرت المثل كارهاي انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حكم مينمايد.
ج ) الزام شوهر به دادن وجهي به زن هنگام طلاق (نحله): در صورتي كه مرد در مقام طلاق زن برآيد و وقوع طلاق ناشي از تقصير و تخلف زن نباشد مرد مكلف است مبلغي به زن بپردازد بند ب ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق در اين زمينه مقرر ميدارد:
... در غير مورد بند الف با توجه به سنوات زندگي مشترك و نوع كارهايي كه زوجه در خانه شوهر انجام داده و وسع مالي زوج دادگاه مبلغي را از باب بخشش (نحله) براي زوجه تعيين مينمايد. مبناي شرعي اين حكم بايد آيه شريفه 242، از سوره مباركه بقره باشد: و للمطلقات متاع بالمعروف حقا علي المتقين.
ارث: مقررات مربوط به ارث قانون مدني ايران، از قرآن كريم كه قسمت عمدهاي از احكام ارث را در سوره نساء بيان كرده و احكام فقه اماميه گرفته شده است. طبق ماده861 قانون مدني دو چيز موجب ارث است: يكي نسب و ديگري سبب است و منظور از سبب زوجيت است و به موجب آن زن و شوهر حق ارث بردن از يكديگر را دارند. در نظام مالي خانواده در حقوق ايران دو منبع ديگر مالي براي زن وجود دارد كه در واقع ميتواند كمبود ناشي از سهم الارث را جبران كند اين دو منبع عبارتند از مهر و نفقه.
حقوق مشترك
در قانون حقوق طرفيني كه زوج و زوجه ملزم به آن هستند هم بيان شده است مثل: حسن معاشرت و تشديد در مباني خانواده و تربيت فرزند.ماده 1103 قانون مدني: زن و شوهر مكلف به حسن معاشرت با يكديگرند.[8] و ماده 1104 همان قانون: زوجين بايد در تشديد مباني خانواده و تربيت اولاد خود به يكديگر معاضدت نمايند.
تفاهم: در پايان به مسألهاي مهم كه در زندگي مشترك اشاره ميكنيم كه به تفاهم معروف است و موجب بقاي خانواده ميتواند باشد؛ تفاهم از باب تفاعل به معناي اشتراك دو نفر در فهميدن است و به عبارت ديگر فهميدن يكديگر معنا ميدهد. اگر زن و شوهر يكديگر را خوب بفهمند ميتوانند بهترين واكنش را در قبال كنش خوب يا بد طرف مقابل نشان دهند و بايد يكديگر را درك كنند اگر يكي از آنان دچار مشكلي شده است ديگري او را كمك كند تا مشكل طرف مقابل برطرف شود هر چند كه وظيفه قانوني در قبال آن مشكل نداشته باشد مثلاً مرد دچار ورشكستگي شده زن بايد با او همكاري كند يا زن دچار مشكل روحيشده است كه در اينجا مرد بايد تمهيداتي را برايرفع آن در نظر بگيرد.
كتبي براي مراجعه:
1 . حلية المتقين، مرحوم علامه مجلسي؛
2 . بررسي فقهي حقوق خانواده نكاح و انحلال آن مواد 1034 تا 1157 قانون مدني،مصطفي محقق داماد تهران: مركز نشر علوم اسلامي، 1365؛
3 . مباحثي از حقوق زن از منظر حقوق داخلي مباني فقهي و موازين بين المللي، حسين مهرپور،تهران: اطلاعات، 1379؛
4 . حقوق مدني جلد 5، سيد حسن امامي، نشر كتابفروشي اسلاميه؛
5 . آيين همسرداري،ابراهيم اميني، انتشارات اسلامي، زمستان 1379؛
6 . همسران زندگي الگوي بالندگي، احمد لقماني، قم: عطر سعادت،1380.
قال رسولالله:
ما اكرم النساء الّا كريم و ما اهانهنّ الّا لئيم
«جر انسانهاي بزرگوار كسي به زن ارج نميدهد و او را تكريم نميكند
و جز انسانهاي پست، كسي زن را مورد اهانت و تحقير قرار نميدهد.»[9]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مباحثي از حقوق زن از منظر.. حسين مهرپور، انتشارات اطلاعات، تهران، 1379.
[2] . اسلام و تربيت كودكان، ج 1، دكتر احمد بهشتي ناشر مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي. چاپ اول،تابستان 1370 ص 29 و 30.
[3] . مقدمه علم حقوق، ناصر كاتوزيان، ص 60، (با دخل تصرف).
[4] . سوره نساء، آيه 23.
[5] . سوره روم، آيه 21.
[6] . سوره بقره، آيه 187.
[7] . ماده 1176 قانون مدني، مادر مجبور نيست به طفل خود شير بدهد مگر در صورتي كه تغذيه طفل به غير شير مادر ممكن نباشد.
[8] .شوهر نيز مكلف است در حدود متعارف رابطه زناشوئي با زن داشته باشد در غيراين صورت بر خلاف حسن معاشرت رفتار كرده است(ص 133 كتاب مختصر حقوق خانواده، حسين صفايي و اسدالله امامي،تهران، نشر دادگستر، 1376.
[9] . حقوق زن در اسلام و جهان، علامه يحيي نوري، انتشارات فراهاني، ص 57.
زن و مرد بعد از عقد نكاح به خاطر ايجاد رابطه زوجيت حقوقي را بر هم پيدا ميكنند لذا برخي نكاح را اينچنين تعريف كردهاند كه نكاح رابطهاي حقوقي ـ عاطفي است كه بوسيله عقد بين زن و مرد حاصل ميگردد و به آنها حق ميدهد كه با يكديگر زندگي كنند و مظهر بارز اين رابطه حق تتمع جنسي است اين تعريف شامل هر دو قسم نكاح يكي نكاح دائم و منقطع ميشود البته برخي از حقوقدانان جديد آن را به گونهاي تعريف كردهاند كه فقط شامل نكاح دائم ميشود به اين شرح: نكاح رابطهاي است بين زن و شوهر براي تشكيل خانواده.[1] براي دست يافتن زن به حقوق خود در خانواده پيشنيازهايي لازم و ضروري است كه برخي از آنها عبارتند از:
1 . نخستين گام موفقيت انسان در زندگي مشترك تحصيل بصيرت و بينش در اين باره است از آنجايي كه در شرع مقدس اسلام براي تمامي ابعاد زندگي بشر اعم از مسائل فردي و جمعي كه شامل تكاليف زن و شوهر هم ميشود احكامي را كه كامل و جامع هستند در نظر گرفته است كه هم سعادت دنيوي و هم اخروي انسان را در بر دارد و لازم است تا هر انساني قبل از هر چيز با احكام و تكاليف خود آشنا شود تا بتواند تكاليف و وظايف خود را به خوبي انجام دهد و در مقابل هم از حقوق خاص خود بهرهمند گردد.
2 . لازمه تحقق بسياري از حقوق انتخاب درست در امر ازدواج است براي مثال مردي كه توانايي مالي كمي دارد وقتي با دختري كه در خانواده مرفهي بزرگ شده ازدواج كند و ازدادن نفقهاي كه در شأن اوست ناتوان باشد و بالتبع نميتواند حق نفقه چنين چنين همسري را بجا آورد اگر زن و مرد در موقع ازدواج از رهنمودهاي اسلام الهام گيرند ميتواننداز تفاهم و محبت و سازش كامل برخوردار باشند و فرزنداني كه از آنها پديد ميآيند ميتوانند از نظر سلامت جسم و روح و عقل و از نظر ايمان و اعتقاد در اوج عظمت باشند، نيز انتخاب بايد بر اساس دين باشد و ديندار كسي است كه آراسته به فضايل و آداب اسلامي و ملتزم به قوانين و دستورات آن باشد، زيرا انسان ديندار هرگز در مسائل خانوادگي خارج از چارچوب اسلام حركت نميكند.[2]
حقوق زن بر مرد را به دو دسته ميتوان تقسيم كرد:
الف) حقوقي كه منشأ اخلاقي دارند و الزام و ضمانت اجراي آنها ايمان و وجدان فرد هستند البته در صورت انجام آنها پاداش اخروي، پيشرفت معنوي و تكامل خانواده را به دست ميآيد؛
ب) حقوقي كه علاوه بر منشأ فوق منشأ حقوقي و ضمانت اجرا دارند.[3] قبل از بيان حقوق ذكر اين نكته لازم است كه بايد توجه داشت كه محيط خانواده بايد محيطي بر اساس صميميت و تفاهم باشد در ضمن اين كه هر كس حدود خود را ميداند و به آن پايبند است پس محيط خانواده قابل مقايسه با هيچ محيط ديگري نيست و مركز جمع عواطف و احساساتي است كه بر اساس علاقه و محبت ايجاد ميشود هر چند كه نياز به جنس مخالف آن را تقويت ميكند بعد از تشكيل خانواده زن و مرد نيازهاي عاطفي و جنسي يكديگر را برطرف ميكنند و هر دو در بقا و تداوم آن تلاش ميكنند لذا مثل سيستم كار در يك اداره يا يك شركت نيست كه هر كس وظيفه خاص خود را بر عهده داردو بايد در انجام آن تلاش كند بلكه انعطافپذير است. براي نمونه هر چند كه مرد مسئول تأمين نفقه زن و فرزندان است اما در مواردي زن به كمك شوهر خود ميآيد و به خاطر علاقه و حس همكاري و مودتي كه نسبت به شوهر خود دارد او را در تأمين مخارج زندگي كمك ميكند يا مرد در مسأله اداره امور خانه به همسر خود كمك ميكند يا وسائل آسايش بيشتري علاوه بر آنچه كه نياز است فراهم ميكند.انگيزه و عامل اين نحوه برخورد علاقه و محبت طرفين به يكديگر است البته حتماً نياز است كه طرفين براي رفع اشكالات و اختلافات احتمالي در زندگي با حقوق يكديگر كه در شرع و قانون آمده است آشنا باشند و از زندگي بزرگان دين همچون حضرت علي و فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ الگو بگيرند و هر روز در جهت بالا بردن شناخت و عمل به دانستنيها گام بردارند. زيرا هر چه كه انسان بداند و عمل كند باز هم پيشرفت به مراحل بالاتر نياز است.
مطلب ديگر اين كه در سفارشات پيشوايان ديني، طريقه برخورد زن و شوهر با توجه به روحيات ديگري بيان شده است مثلاً به زن گفته شده است كه تسليم شوهرش باشدو در جهت تحصيل رضايت وخدمت به او تلاش كند و به مرد گفته شده است كه زن ريحانه است و با او با ملاطفت برخورد كند، يعني درست مطابق با روحيات و فطرت طرفين تا نيازهاي هر يك برطرف شود و خود همين رفع نياز يعني اداي يكسري حقوق فطري كه اگر نباشد احساس كمبود و كاستي در زندگي مشترك احساس ميشود.
برخي از حقوقي كه زن بر مرد دارد اعم از آنكه منشأ اخلاقي و ضمانت اجراي حقوقي داشته باشد يا نداشته باشند از اين قرار است:
1 . مهرباني و ملاطفت با زن
و عاشروهن بالمعروف فان كرهتموهنّ فعسي ان تكرهوا شيئا و يجعل الله فيه خيراً كثيرا؛ با زنان به نيكويي و مهرباني معاشرت و زندگي كنيد و اگر هم تمايل به ايشان نداشتيد با آنها بسازيد و به نيكويي رفتاركنيد چه بسا چيزي به نظر شما خوش نيايد و خدا در همان چيز خير و خوبي قرار داده باشد.[4]
2 . حسن خلق
حسن خلق: اكمل المؤمنين ايمانا احسنه خلقا و الطفهم باهله؛ كاملترين مؤمنان كسي است كه حسن خلقش بيشتر باشد و نسبت به اهلش ملاطفتر باشد. البته تكليف زوجين به حسن معاشرت در قانون مدني آمده كه در اصل ريشه اخلاقي دارد ولي در قانون به حداقل و قدر متيقّن اكتفا ميشود.
3 . دوستي و رفتار نيك با زن
مردان بايد رفتار نيك و محبتآميز نسبت به زنان داشته باشند. لذا خداوند متعال ميفرمايد: و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودة و رحمة؛[5] و از نشانههاي او اينكه همسراني از جنس خودتان براي شما آفريد تا در كنار آنان آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد؛ يعني غرض از قرار دادن همسر ايجاد مودت و رحمت بين زن و مرد است، پس بايد طرفين در اين راستا بكوشند.
3 . پوشاندن عيوب همسر؛
هن لباس لكم و انتم لباس لهن؛[6] زنان لباس شما هستند و شما لباس آنها. (هر دو زينت هم و سبب حفظ همديگريد) در تشبيه روابط بين زوجين به بدن و لباس نكاتي وجود دارد:
الف) همانگونه كه لباس بدن را ميپوشاند زوجين نيز آبروي اجتماعي همديگر را حفظ كرده و نسبت به هم وفادار باشند.
ب) همانطور كه لباس بدن را از نگاه غير، حفظ ميكند زوجين نيز حافظ اسرار بوده و بديهاي همديگر را بپوشانند و در خلوت و در جلوت حفظ عفت لازم و واجب است.
4 . مهر: مهر مقدار مالي است كه مرد به هنگام ازدواج با زن به او ميدهد. طبق ماده 1078 قانون مدني، هر چيزي را كه ماليت داشته و قابل تملك نيز باشد ميتوان مهر قرار داد و مطابق ماده 1082، به مجرد عقد، زن مالك مهر ميشود و ميتواند هر نوع تصرفي كه بخواهد در آن بنمايد.
5 .نفقه: در نظام حقوقي ايران وظيفه تأمين مخارج خانواده به طور كلي به عهده شوهر است و مكلف است نفقه زن را بپردازد، ماده 1106 ق م در عقد دائم نفقه زن به عهده شوهر است م 1107 نفقه عبارت است از مسكن و البسه و غذا و اثاث البيت كه به طور متعارف با وضعيت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن به داشتن خادم يا احتياج او به واسطه مرض يا نقصان اعضا...
6 . شركت در دارايي شوهر يا اخذ اجرت المثل در مورد طلاق: در صورت وقوع طلاق چنانچه اقدام به طلاق بنا به خواست مرد بوده و مبتني بر تقصير زن نباشد به يكي از سه طريق زير ممكن است زن بخشي از دارايي مرد را تصاحب كند:
الف) سهيم شدن در نصف اموالي كه شوهر در دوران زوجيت بدست آورده است: براساس مصوبه شوراي عالي قضايي در سال 1362 دستورالعملي از سوي سازمان ثبت اسناد كل كشور به دفاتر ازدواج صادر شد كه هنگم وقوع و ثبت ازدواج شرايطي را به عنوان شروط ضمن عقد كه عمدتاً براي ملاحظه زن است به طرفين ابلاغ كنند كه اگر پذيرفتند ملزم باشند به مفاد آن عمل نمايند يكي از اين شرايط اين است كه اگر شوهر بدون جهت و بدون اين كه تقصيري متوجه زن باشد او را طلاق دهد موظف است نصف دارايي خود را كه در زمان زوجيت تحصيل كرده با نظر دادگاه بلاعوض به زن منتقل نمايد.
ب) اجرت المثل كار زن در خانه شوهر: طبق مقررات ايران زن تكليفي ندارد كارهاي خانه را انجام دهد حتي شيردادن به فرزند نيز از وظايف حتمي او نيست.[7] بنابراين زن ميتواند در مقابل كارهايي كه در خانه شوهر انجام ميدهد از شوهر مطالبه اجرت كند مگر اين كه با قصد تبرع انجام داده باشد يا عرفا چنين تلقي شود كه قصد تبرع داشته است. بند الف تبصره 6 ماده واجده قانون اصلاح مقررات طلاق مصوب آبان ماه 1371 ميگويد: ... چنانچه زوجه كارهايي را كه شرعاً به عهده وي نبوده به دستور زوج و با عدم قصد تبرّع انجام داده باشد و براي دادگاه نيز ثابت شود دادگاه اجرت المثل كارهاي انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حكم مينمايد.
ج ) الزام شوهر به دادن وجهي به زن هنگام طلاق (نحله): در صورتي كه مرد در مقام طلاق زن برآيد و وقوع طلاق ناشي از تقصير و تخلف زن نباشد مرد مكلف است مبلغي به زن بپردازد بند ب ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق در اين زمينه مقرر ميدارد:
... در غير مورد بند الف با توجه به سنوات زندگي مشترك و نوع كارهايي كه زوجه در خانه شوهر انجام داده و وسع مالي زوج دادگاه مبلغي را از باب بخشش (نحله) براي زوجه تعيين مينمايد. مبناي شرعي اين حكم بايد آيه شريفه 242، از سوره مباركه بقره باشد: و للمطلقات متاع بالمعروف حقا علي المتقين.
ارث: مقررات مربوط به ارث قانون مدني ايران، از قرآن كريم كه قسمت عمدهاي از احكام ارث را در سوره نساء بيان كرده و احكام فقه اماميه گرفته شده است. طبق ماده861 قانون مدني دو چيز موجب ارث است: يكي نسب و ديگري سبب است و منظور از سبب زوجيت است و به موجب آن زن و شوهر حق ارث بردن از يكديگر را دارند. در نظام مالي خانواده در حقوق ايران دو منبع ديگر مالي براي زن وجود دارد كه در واقع ميتواند كمبود ناشي از سهم الارث را جبران كند اين دو منبع عبارتند از مهر و نفقه.
حقوق مشترك
در قانون حقوق طرفيني كه زوج و زوجه ملزم به آن هستند هم بيان شده است مثل: حسن معاشرت و تشديد در مباني خانواده و تربيت فرزند.ماده 1103 قانون مدني: زن و شوهر مكلف به حسن معاشرت با يكديگرند.[8] و ماده 1104 همان قانون: زوجين بايد در تشديد مباني خانواده و تربيت اولاد خود به يكديگر معاضدت نمايند.
تفاهم: در پايان به مسألهاي مهم كه در زندگي مشترك اشاره ميكنيم كه به تفاهم معروف است و موجب بقاي خانواده ميتواند باشد؛ تفاهم از باب تفاعل به معناي اشتراك دو نفر در فهميدن است و به عبارت ديگر فهميدن يكديگر معنا ميدهد. اگر زن و شوهر يكديگر را خوب بفهمند ميتوانند بهترين واكنش را در قبال كنش خوب يا بد طرف مقابل نشان دهند و بايد يكديگر را درك كنند اگر يكي از آنان دچار مشكلي شده است ديگري او را كمك كند تا مشكل طرف مقابل برطرف شود هر چند كه وظيفه قانوني در قبال آن مشكل نداشته باشد مثلاً مرد دچار ورشكستگي شده زن بايد با او همكاري كند يا زن دچار مشكل روحيشده است كه در اينجا مرد بايد تمهيداتي را برايرفع آن در نظر بگيرد.
كتبي براي مراجعه:
1 . حلية المتقين، مرحوم علامه مجلسي؛
2 . بررسي فقهي حقوق خانواده نكاح و انحلال آن مواد 1034 تا 1157 قانون مدني،مصطفي محقق داماد تهران: مركز نشر علوم اسلامي، 1365؛
3 . مباحثي از حقوق زن از منظر حقوق داخلي مباني فقهي و موازين بين المللي، حسين مهرپور،تهران: اطلاعات، 1379؛
4 . حقوق مدني جلد 5، سيد حسن امامي، نشر كتابفروشي اسلاميه؛
5 . آيين همسرداري،ابراهيم اميني، انتشارات اسلامي، زمستان 1379؛
6 . همسران زندگي الگوي بالندگي، احمد لقماني، قم: عطر سعادت،1380.
قال رسولالله:
ما اكرم النساء الّا كريم و ما اهانهنّ الّا لئيم
«جر انسانهاي بزرگوار كسي به زن ارج نميدهد و او را تكريم نميكند
و جز انسانهاي پست، كسي زن را مورد اهانت و تحقير قرار نميدهد.»[9]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مباحثي از حقوق زن از منظر.. حسين مهرپور، انتشارات اطلاعات، تهران، 1379.
[2] . اسلام و تربيت كودكان، ج 1، دكتر احمد بهشتي ناشر مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي. چاپ اول،تابستان 1370 ص 29 و 30.
[3] . مقدمه علم حقوق، ناصر كاتوزيان، ص 60، (با دخل تصرف).
[4] . سوره نساء، آيه 23.
[5] . سوره روم، آيه 21.
[6] . سوره بقره، آيه 187.
[7] . ماده 1176 قانون مدني، مادر مجبور نيست به طفل خود شير بدهد مگر در صورتي كه تغذيه طفل به غير شير مادر ممكن نباشد.
[8] .شوهر نيز مكلف است در حدود متعارف رابطه زناشوئي با زن داشته باشد در غيراين صورت بر خلاف حسن معاشرت رفتار كرده است(ص 133 كتاب مختصر حقوق خانواده، حسين صفايي و اسدالله امامي،تهران، نشر دادگستر، 1376.
[9] . حقوق زن در اسلام و جهان، علامه يحيي نوري، انتشارات فراهاني، ص 57.