پرسش :
چرا مسلمانان از ماههاي قمري استفاده ميكنند نه شمسي؟
پاسخ :
در ابتدا نياز است به دو مقدمه اشاره داشته باشيم:
1- در ميان ماههاي كه در اين جهان وجود دارند(1) ميتوان دو ماه قمري و شمسي را نام برد كه هر كدام آنها داراي خصوصيتي ميباشند. براي نمونه هر سال قمري و شمسي داراي دوازده ماه هستند اما منشأ ايجاد آنها همانطور كه از نامش پيداست كه قراردادي ميباشد و طبيعي نيست.
2- مقياسهايي كه در اين دنيا وجود دارند دو نوع هستند:
1- غير طبيعي 2- طبيعي(2)
1- مقياسهاي غير طبيعي: آن دسته از مقياسهايي هستند كه در اختيار همگان نيستند و هر كسي به آن اطلاع ندارد و براي دستيابي يا استفاده از آن اطلاعات خاصي لازم است و گذشت زمان هم بر آن اثر ميگذارد. مثلاً براي تعيين ماههاي شمسي به سادگي نميشود تعيين كرد بلكه نياز به علومي مثل علم هيأت دارد.
2- مقياسهاي طبيعي: كه در اختيار همه ميباشد و گذشت زمان بر آن اثر نميگذارد مثل اطلاع از اول ماه قمري كه با مشاهده ماه به راحتي قابل فهم است.
بايد گفت كه انسانها در اوائل تاريخ از جمله چيزهايي كه به آن آگاهي پيدا كردند آگاهي به فصلهاي مختلف سال و ماهها و روزها و رابطه بين آنها بوده است و الفاظي مثل روز و ماه و سال و... از دير باز در ميان اقوام و ملل به صورتهاي مختلف وجود داشته است. مشاهده حركت و حالات مختلف ماه و تكرار آن در هر 29 يا 30 روز يك بار، هر دور آن را يك ماه ناميدند و چون ديدند در هر سال 12 بار اين حركت ماه تكرار ميشود سال را به دوازده ماه با نامهاي متفاوت تقسيم كردند و حتي بعضي آنها با دقت در حالات ماه روزها را هم نامگذاري كردند همانطور كه عرب در دوران جاهليت هر سه روز از حالات ماه را به نامي مشخص كرده بود(3) كه در اثر گذشت زمان و ايجاد نامهاي مختلف براي آن اين تقويم طبيعي به سال قمري معروف شد در مقابل سال شمسي.
در زمان جاهليت تا ظهور اسلام مردم براي انجام قراردادها و كارهاي خود از اين تقويم استفاده ميكردند مثل تعيين ماههاي حرام كه در آن زمان هم وجود داشت و تا بعد از ظهور اسلام هم مورد استفاده مردم بود حتي آياتي هم كه نازل ميشد اگر در جايي از آن نياز به تقويم و مقياس بود همين تقويم و مقياس طبيعي ذكر ميشد مثل حكم وجوب روزه كه از هلال ماه رمضان تا ماه شوال بود يا حكم حج و... و تاريخهاي خود را هم بر طبق تقويم طبيعي قمري تنظيم ميكردند تا اينكه آيه 36 سوره توبه نازل شد و اين تاريخ از زبان خداوند متعال در قرآن كريم به طور رسمي تأييد شد كه در اين آيه دلائل وجود دارد كه نشان ميدهد اينكه قرآن ميگويد تعداد ماهها نزد خداوند دوازده تاست منظور همان ماههاي قمري است نه شمسي(4) بديهي است كه نظام زندگي اجتماعي بشر بدون تقويم يعني وسيلهاي عمومي براي تعيين تاريخ امكانپذير نيست. به همين دليل پروردگار براي انسان اين تقويم طبيعي جهاني را ذكر كرد كه در اختيار همگان ميباشد و در عرف قرآن(5) نيز سال قمري كه از ماههاي طبيعي هلالي است معتبر شده كه در شريعت اسلام هم معتبر است. علاوه بر آنچه ذكر شد ميتوان به عنوان علت براي انتخاب ماه قمري در اسلام گفت كه:
دانستيم مقياسهاي غير طبيعي قراردادي و اعتباري هستند مثلاً در يك زمان شايد قومي ماههاي شمسي را 12 ماه سي روزه بداند با نامهاي خودش و پنج روز ديگر را نيز در پايان 6 ماه اول به آن اضافه كند(6) در زمان ديگر قوم ديگري شايد 6 ماه اول سال را 31 روزه و پنج ماه بعد را 30 روزه و ماه آخر را 29 روزه قرار دهد همانطور كه امروزه اينطور است.
يا در يك زمان مردم دو منطقه درباره يك موضوع دو مقياس جداگانه داشته باشند. پس اين امكان بسيار ضعيف است كه همه مردم جهان بر طبق يك مقياس غير طبيعي و قراردادي واحدي عمل كنند. همانطوري كه امروزه بسياري از مقياسهايي كه نام جهاني دارند در همه جاي دنيا معتبر نيستند علاوه بر آن در هر عصري امكان دارد زورگويان و مستعمران با استفاده از قدرت خود در جهت منافع خويش بسياري از قراردادها را دستخوش تغيير قرار دهند و اين در حالي است كه در مقياسهاي طبيعي هيچ تصرفي نميتوانند داشته باشند و در همه جاي جهان موجود است.
با اين توضيح بايد گفت ديني كه جهاني است و احكام و مقررات آن براي همه جهانيان نازل شده است چگونه ميتواند به مقياسهاي قراردادي اطمينان كند؟ آيا در صورت اطمينان به آن احتمال تحريف در احكام و زمان انجام تكاليف و... نيست؟ در حالي كه با تكيه بر مقياسهاي طبيعي احتمال تحريفي وجود ندارد و همه انسانها از كوچك تا بزرگ با سواد و بي سواد ميتوانند از آن استفاده كنند و هميشه به آن دسترسي دارند.
پس: اولاً: ماههاي قمري به طور طبيعي در ميان بشر متداول بود و اسلام آن را امضاء كرده است.
ثانياً: چون ماههاي قمري براي همه قابل درك و دسترسي است و نميتوان آن را تغيير داد يا تحريف كرد مورد استفاده اسلام قرار گرفته است.
منابع براي مطالعه بيشتر:
1- تفسيرهاي آيات 189 بقره، 36 توبه و آيات 38 تا 40 سوره يس خصوصاً به تفسيرهاي نمونه و الميزان و مجمع البيان مراجعه شود.
2- همچنين به تاريخ طبري، ج 4، ص 39، براي اطلاع از ثابت شدن تاريخ اسلام از هجرت پيامبر رجوع شود.
پي نوشت ها:
1) مثل ماههاي رومي - ماههاي ميلادي و...
2) تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج 2، ص 5، ذيل آيه 189 بقره.
3) ترجمه تاريخ يعقوبي، محمد ابراهيم آيتي، ج 1، ص 287.
4) تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي همداني، ج 9، ص 356. براي توضيح بيشتر و آگاهي از علت برداشت ماه قمري از آيه.
5) تفسير الميزان، سيد محمد حسين طباطبائي (ره)، ج 13، ص 276.
6) همانطور كه ايرانيان باستان چنين ميكردند. براي توضيح بيشتر ر.ك ترجمه تاريخ يعقوبي، محمد ابراهيم آيتي، ج 1، ص 217.
در ابتدا نياز است به دو مقدمه اشاره داشته باشيم:
1- در ميان ماههاي كه در اين جهان وجود دارند(1) ميتوان دو ماه قمري و شمسي را نام برد كه هر كدام آنها داراي خصوصيتي ميباشند. براي نمونه هر سال قمري و شمسي داراي دوازده ماه هستند اما منشأ ايجاد آنها همانطور كه از نامش پيداست كه قراردادي ميباشد و طبيعي نيست.
2- مقياسهايي كه در اين دنيا وجود دارند دو نوع هستند:
1- غير طبيعي 2- طبيعي(2)
1- مقياسهاي غير طبيعي: آن دسته از مقياسهايي هستند كه در اختيار همگان نيستند و هر كسي به آن اطلاع ندارد و براي دستيابي يا استفاده از آن اطلاعات خاصي لازم است و گذشت زمان هم بر آن اثر ميگذارد. مثلاً براي تعيين ماههاي شمسي به سادگي نميشود تعيين كرد بلكه نياز به علومي مثل علم هيأت دارد.
2- مقياسهاي طبيعي: كه در اختيار همه ميباشد و گذشت زمان بر آن اثر نميگذارد مثل اطلاع از اول ماه قمري كه با مشاهده ماه به راحتي قابل فهم است.
بايد گفت كه انسانها در اوائل تاريخ از جمله چيزهايي كه به آن آگاهي پيدا كردند آگاهي به فصلهاي مختلف سال و ماهها و روزها و رابطه بين آنها بوده است و الفاظي مثل روز و ماه و سال و... از دير باز در ميان اقوام و ملل به صورتهاي مختلف وجود داشته است. مشاهده حركت و حالات مختلف ماه و تكرار آن در هر 29 يا 30 روز يك بار، هر دور آن را يك ماه ناميدند و چون ديدند در هر سال 12 بار اين حركت ماه تكرار ميشود سال را به دوازده ماه با نامهاي متفاوت تقسيم كردند و حتي بعضي آنها با دقت در حالات ماه روزها را هم نامگذاري كردند همانطور كه عرب در دوران جاهليت هر سه روز از حالات ماه را به نامي مشخص كرده بود(3) كه در اثر گذشت زمان و ايجاد نامهاي مختلف براي آن اين تقويم طبيعي به سال قمري معروف شد در مقابل سال شمسي.
در زمان جاهليت تا ظهور اسلام مردم براي انجام قراردادها و كارهاي خود از اين تقويم استفاده ميكردند مثل تعيين ماههاي حرام كه در آن زمان هم وجود داشت و تا بعد از ظهور اسلام هم مورد استفاده مردم بود حتي آياتي هم كه نازل ميشد اگر در جايي از آن نياز به تقويم و مقياس بود همين تقويم و مقياس طبيعي ذكر ميشد مثل حكم وجوب روزه كه از هلال ماه رمضان تا ماه شوال بود يا حكم حج و... و تاريخهاي خود را هم بر طبق تقويم طبيعي قمري تنظيم ميكردند تا اينكه آيه 36 سوره توبه نازل شد و اين تاريخ از زبان خداوند متعال در قرآن كريم به طور رسمي تأييد شد كه در اين آيه دلائل وجود دارد كه نشان ميدهد اينكه قرآن ميگويد تعداد ماهها نزد خداوند دوازده تاست منظور همان ماههاي قمري است نه شمسي(4) بديهي است كه نظام زندگي اجتماعي بشر بدون تقويم يعني وسيلهاي عمومي براي تعيين تاريخ امكانپذير نيست. به همين دليل پروردگار براي انسان اين تقويم طبيعي جهاني را ذكر كرد كه در اختيار همگان ميباشد و در عرف قرآن(5) نيز سال قمري كه از ماههاي طبيعي هلالي است معتبر شده كه در شريعت اسلام هم معتبر است. علاوه بر آنچه ذكر شد ميتوان به عنوان علت براي انتخاب ماه قمري در اسلام گفت كه:
دانستيم مقياسهاي غير طبيعي قراردادي و اعتباري هستند مثلاً در يك زمان شايد قومي ماههاي شمسي را 12 ماه سي روزه بداند با نامهاي خودش و پنج روز ديگر را نيز در پايان 6 ماه اول به آن اضافه كند(6) در زمان ديگر قوم ديگري شايد 6 ماه اول سال را 31 روزه و پنج ماه بعد را 30 روزه و ماه آخر را 29 روزه قرار دهد همانطور كه امروزه اينطور است.
يا در يك زمان مردم دو منطقه درباره يك موضوع دو مقياس جداگانه داشته باشند. پس اين امكان بسيار ضعيف است كه همه مردم جهان بر طبق يك مقياس غير طبيعي و قراردادي واحدي عمل كنند. همانطوري كه امروزه بسياري از مقياسهايي كه نام جهاني دارند در همه جاي دنيا معتبر نيستند علاوه بر آن در هر عصري امكان دارد زورگويان و مستعمران با استفاده از قدرت خود در جهت منافع خويش بسياري از قراردادها را دستخوش تغيير قرار دهند و اين در حالي است كه در مقياسهاي طبيعي هيچ تصرفي نميتوانند داشته باشند و در همه جاي جهان موجود است.
با اين توضيح بايد گفت ديني كه جهاني است و احكام و مقررات آن براي همه جهانيان نازل شده است چگونه ميتواند به مقياسهاي قراردادي اطمينان كند؟ آيا در صورت اطمينان به آن احتمال تحريف در احكام و زمان انجام تكاليف و... نيست؟ در حالي كه با تكيه بر مقياسهاي طبيعي احتمال تحريفي وجود ندارد و همه انسانها از كوچك تا بزرگ با سواد و بي سواد ميتوانند از آن استفاده كنند و هميشه به آن دسترسي دارند.
پس: اولاً: ماههاي قمري به طور طبيعي در ميان بشر متداول بود و اسلام آن را امضاء كرده است.
ثانياً: چون ماههاي قمري براي همه قابل درك و دسترسي است و نميتوان آن را تغيير داد يا تحريف كرد مورد استفاده اسلام قرار گرفته است.
منابع براي مطالعه بيشتر:
1- تفسيرهاي آيات 189 بقره، 36 توبه و آيات 38 تا 40 سوره يس خصوصاً به تفسيرهاي نمونه و الميزان و مجمع البيان مراجعه شود.
2- همچنين به تاريخ طبري، ج 4، ص 39، براي اطلاع از ثابت شدن تاريخ اسلام از هجرت پيامبر رجوع شود.
پي نوشت ها:
1) مثل ماههاي رومي - ماههاي ميلادي و...
2) تفسير نمونه، ناصر مكارم شيرازي، ج 2، ص 5، ذيل آيه 189 بقره.
3) ترجمه تاريخ يعقوبي، محمد ابراهيم آيتي، ج 1، ص 287.
4) تفسير الميزان، سيد محمد باقر موسوي همداني، ج 9، ص 356. براي توضيح بيشتر و آگاهي از علت برداشت ماه قمري از آيه.
5) تفسير الميزان، سيد محمد حسين طباطبائي (ره)، ج 13، ص 276.
6) همانطور كه ايرانيان باستان چنين ميكردند. براي توضيح بيشتر ر.ك ترجمه تاريخ يعقوبي، محمد ابراهيم آيتي، ج 1، ص 217.