چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا مطابق با اين آيه شريفه «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها؛[1] هر آنچه براي انسان اتفاق مي‎افتد، قبل از خلقت او در لوح محفوظ مكتوب نشده است؟ و قبل از اين که انسان به دنيا بيايد، مسير زندگي و کارهايي که انجام مي دهد مشخص نشده است؟


پاسخ :
خداوند بخشنده مي فرمايد: «مصائبي كه در زمين رخ مي‎دهد مانند: زلزله، سيل، طوفان و آفات مختلف و نيز مصائبي كه در نفوس انسان‎ها واقع مي‌شود، مثل مرگ و ميرها و انواع حوادث دردناكي كه دامان انسان‎ها را مي‎گيرد همه آن‌ها از قبل مقدر شده و در لوح محفوظ ثبت است. مصائب مورد اشاره در اين آيه تنها مصائبي است كه به هيچ وجه قابل اجتناب نيست و مولود اعمال انسان‎ها نمي‌باشد.»
شاهد اين سخن آن كه در سورة شوري آية 30 مي‎خوانيم: «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ، هر مصيبتي به شما رسد به خاطر اعمالي است كه انجام داده‎ايد و بسياري را (خداوند) عفو مي‌كند.»
با توجّه به اين‌كه آيات يكديگر را تفسير مي‎كنند هنگامي كه اين دو آيه را در كنار هم قرار دهيم، روشن مي‌شود كه مصائبي كه دامنگير انسان مي‎شوند، دو گونه‎اند:
1. مصائبي كه مجازات و كفاره گناهان اوست، مانند ظلم‎ها، بيدادگري‎ها، خيانت‎ها، انحرافات و ندانم‎كاري‎هايي كه سرچشمه بسياري از مصائب است، زيرا قرآن سرچشمه اصلي همة سعادت‎ها و شقاوت‎ها را خود انسان و اعمال او مي‎شمرد: «و ما ظلمناهم و لكن كانوا هم الظالمين»[2]
هم‎چنين غرور، لجاجت، سركشي و فاصله‎گرفتن از حق را از اسباب بدبختي و گمراهي انسان مي‎داند.[3]
از منظر قرآن هر كس مسئول گناهان و حسنات خويش است و بهره هر كس در آخرت همان سعي و كوشش اوست،[4] لذا قرآن مي‎فرمايد: «انسان بايد بنگرد تا كدامين ذخيره را از پيش براي قيامت خود فرستاده است»،[5] زيرا در حقيقت سرمايه اصلي انسان در صحنه قيامت كارهايي است كه از پيش فرستاده است. نيز از ديدگاه قرآن براي نجات در قيامت نبايد در انتظار ديگران نشست و تنها راه، بهره‎گيري از سرمايه‎هاي موجود و تلاش در اين تجارت بزرگ است كه در آنجا همه چيز را به بها مي‎دهند، زيرا زيانكاران واقعي كساني هستند كه سرمايه عمر و جان خويش و حتي بستگان خود را در روز قيامت از دست بدهند.[6]
قرآن عذاب دردناك دوزخ را از آن كساني مي‎داند كه با اعمال ناشايست خود زمينه اين عذاب را فراهم آورده‎اند اعمالي از قبيل كفر، نفاق،[7] ممانعت مردم از راه يافتن به حق؛[8] ترك اطاعت خدا،[9] استهزاء آيات الهي،[10] به كار نگرفتن ابزار شناخت و معرفت،[11] پيروي از شيطان،[12] طغيان و استكبار[13] و... كه همه زمينه‎ساز عذاب الهي است.[14] در اين باره امام علي ـ عليه السّلام ـ مي‎فرمايد: «ما كان قوم قطّ في غض نعمة من عيش فزال عنهم بذنوب اجترحوها لان الله ليس بظلام للعبيد؛ هيچ ملتي از آغوش ناز و نعمت زندگي گرفته نشد، مگر به واسطة گناهاني كه انجان داده‎اند، زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمي‎دارد»[15]
2. مصائبي كه ما هيچ گونه نقشي در آن نداريم و به صورت يك امر حتمي و اجتناب‎ناپذير دامان فرد يا جامعه را مي‎گيرد. حساب اين گونه مصائب از مصائب دسته اوّل جدا است، لذا بسياري از پيامبران، اولياء و صالحان گرفتار اين گونه مصائب مي‎شدند، فلسفه اين مصائب در مباحث خداشناسي و عدل الهي، و مسئلة آفات و بلاها قابل بررسي است. در حديثي مي‎خوانيم: هنگامي كه امام علي بن الحسين ـ عليهم السّلام ـ را با غلّ و زنجير وارد مجلس يزيد كردند، يزيد رو به امام كرد و آيه سوره شوري را خواند: «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» و مي‎خواست چنين وانمود كند كه مصائب شما خانواده نتيجه اعمال خودتان است و از اين طريق زخم زبان بزند، امّا امام فوراً كلام او را نفي كرد و فرمود: «كلا ما نزلت هذه فينا، اِنّما نُزلت فينا: «ما اصاب من مصيبةٍ في الارض و لا في انفسكم الا في كتاب من قبلِ اَنْ نَبْرَأها؛ چنين نيست، اين آيه دربارة ما نازل نشده است، آنچه دربارة ما نازل شده است آية ديگري است كه مي‌گويد: هر مصيبتي در زمين يا وجود شما رخ دهد، پيش از آفرينش شما در لوح محفوظ ثبت شده است ( و فلسفه و حكمتي دارد).»[16]
شاگردان مكتب اهل‌بيت ـ عليهم السّلام ـ نيز همين معني را از آيه فهميده‎اند، چنان‌كه نقل مي‎كنند هنگامي كه «سعيد بن جُبير» را نزد «حجاج» آوردند و تصميم به قتل وي گرفت، مردي از حضار گريه كرد، سعيد گفت: چرا گريه مي‎كني؟ در پاسخ گفت: به خاطر مصيبتي كه براي تو پيش آمده. سعيد گفت: گريه نكن اين در علم خدا بوده است كه چنين شود. آيا نشنيده‎اي كه خداوند مي‌فرمايد: «ما اصابَ مِن مصيبةٍ في الارض و لا في انفسكم الا في كتاب من قبل آن نَبرأها»؟
شايان ذكر است كه منظور از «لوح» محفوظ علم بي‎پايان خداوند است و يا صفحه جهان خلقت و نظام علّت و معلول مي باشد، كه آن نيز از مصاديق علم خداوند است.
افزون بر اين بايد گفت که مصائب زنگ بيدارباشي براي غافلان و ارواح خفته و رمزي از ناپايداري جهان و اشاره‎اي بر كوتاه بودن عمر اين زندگي است. زيرا مظاهر فريبنده دنيا زود انسان‎ها را به خود جذب و سرگرم مي‌كند و از ياد خدا غافل مي‎نمايد ناگهان بيدار مي‎شوند كه كاروان رفته و او در خواب و بيابان در پيش دارد، حوادثي كه پيش‌رفت‎هاي عظيم علم هم نتوانسته و نخواهد توانست جلوي آن را بگيرد، زلزله، سيل، و بيماري‎ها، درسي است براي بيدارباش ما تا اسير دنيا نشويم.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. آيه الله مکارم شيرازي، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1368 ش، ج 4، ص 20 تا 23 و ج20 ص440 ـ 447 و ج16 ص457 و ج19، ص301 و395 و ج17، ص 160.
2. ترجمه تفسير الميزان، ج 19، نوشته: علامه طباطبايي و ترجمه سيد محمد باقر موسوي همداني، ناشر: قم، دفتر انتشارات اسلامي، ذيل آية مورد سؤال.
3. ترجمه تفسير مجمع البيان، ج 14، نويسنده: الطبرسي، ذيل آية مورد سؤال ترجمه: علي كرمي، ناشر: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
4. پژوهشي در عصمت معصومان ـ عليهم السّلام ـ نوشته: احمد حسين شريفي و حسن يوسفيان، ناشر: قم، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
5. پيام قرآن جلد 6، آيت الله مكارم شيرازي، از ص 369 ـ 395.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . حديد/ 22.
[2] . زخرف/ 76.
[3] . ملك/ 20، 21.
[4] . نجم/ 39 و 40.
[5] . حشر/ 18.
[6] . زمر/ 15.
[7] . نساء/ 14.
[8] . نساء/ 55.
[9] . جن/ 23.
[10] . كهف/ 106.
[11] . اعراف/ 106.
[12] . اعراف/ 179.
[13] . زمر/ 60 و اعراف/ 36.
[14] . ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، قم، انتشارات مدرسه امام علي بن ابيطالب، چاپ چهارم، ج 6، ص 369 ـ 395.
[15] . نهج‎البلاغه، خطبة 178.
[16] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ چهاردهم، 1377، ج 23، ص 361 ـ 364.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.