پرسش :
چند آيه با اين مضمون «انسان در حالت سختي و گرفتاري،خدا را با تضرّع و اخلاص ميخواند، اما پس از رفع گرفتاري، شروع به ناسپاسي ميكند» در قرآن بيان شده است؟
پاسخ :
قبل از پرداختن به جواب،لازم است مقدمهاي كوتاه بيان شود: انسان بنابر بعضي نظريات از ريشهي «نَسِيَ» به معني نسيان و فراموشكار ميباشد.[1]از طرفي انسان داراي دو بعد روح و جسم، است. در عين حال كه ميتواند روح خود را كامل كند و به كمال برساند، همچنين ميتواند خود را از انسانيت ساقط كند، حتي از حيوانات هم پستتر شود. منتهي انسان در برخورد با مادّه و مادّيات از روح خود، غافل ميشود و در مرتبهي بعد، از آفريننده ي خود غافل ميشود. لذا موقعي كه نعمتي به او داده ميشود، خود را لايق ميداند و ميگويد: «پروردگارم مرا گرامي داشت.»[2] ولي وقتي كه مورد امتحان قرار گرفت و روزيش محدود شد، ميگويد: «پروردگارم، مرا خوار ساخت»[3]
در بيشتر موارد، زماني به ياد خالق خود ميافتد كه گرفتاري و مشكلي براي او پيش آيد، تا فطرت او بيدار شود، والّا گرد و غبار، فطرتش را ميپوشاند و پروردگار را فراموش ميكند. در آياتي از قرآن كريم، به اين نوع از روحيه ي انسان اشاره شده كه بعد از رفع گرفتاري، شروع به ناسپاسي ميكند كه در ذيل به آنها اشاره ميشود:
1 . سوره ي يونس، آيه ي 12: «و اذا مَسَّ الانسان الضُرُّ دعانا لِجَنبه أوقاعِداً اَوقائماً فلمّا كشفنا عنه ضُرَّه مرَّ كَأن لم يدعُنا إلي ضُرٍ مَسَّه، كذلك زُيّنَ للمسرفين ما كانوا يعملون و هرگاه آدمي به رنج و زياني در افتد همان لحظه بهر حالت باشد از نشسته و خفته و ايستاده، فوراً ما را به دعا ميخواند. آنگاه كه رنج و زيانش برطرف شود باز بحال غفلت و غرور چنان باز ميگردد كه گوئي هيچ ما را براي دفع ضرر و رنج خود نخوانده،همين كفران و غفلت است كه اعمال زشت تبهكاران را در نظرشان زيبا نموده است.»
2 . سوره ي يونس، آيه ي 22 و 23: «... جآئتها ريحٌ عاصف و جآئهم الموج من كلّ مكانٍ و ظَنُّوا أنَّهم اُحيط بِهِم دَعَوا الله مخلصينَ له الدّين، لَئن أنجَيتَنا من هذه لَنكونَنَّ من الشاكرين فلمّا أَنجيهم إذا هم يبغون في الأرض بغير الحق... كه ناگاه باد تندي بوزد و كشتي از هر جانب به امواج خطر در افتد و خود را در ورطه ي هلاكت ببينيد، آن زمان خدا را به اخلاص و دين فطرت بخواند كه بارالها! اگر ما را از اين خطر نجات بخشي ديگر هميشه شكر و سپاس تو خواهيم كرد. پس از آنكه ما نجاتشان داديم، باز در زمين بناحق ستمگري آغاز كنند...».
3 . سوره ي نحل، آية 53 و 54: «و ما بكم من نعمةٍ فَمِنَ الله، ثمَّ إذا مَسًّكُمُ الضّرُ فأليهِتَجأرون ثُمَّ إذا كشَفَ الضرُّ عنكم إذا فريقٌ منكم بربِّهم يشركون؛ و شما بندگان با آنكه هر نعمت كه داريد همه از خدا است و چون بلايي رسد بدرگاه او پناه جسته و به او در رفع بلا استغاثه ميكنيد. باز و قتي كه بلا را از سر شما رفع كرد، گروهي از شما بخداي خود شرك ميآورد.»
4 . سوره اسراء، آيه ي 67: «وَ إذا مسَّكُمُ الضُّرُّ في البحر ضلَّ مَن تدعون إلّا ايّاهُ فلمّا نجيّكم إلي البَرِّ أعرَضتُم و كان الانسان كفوراً؛ و چون در دريا به شما خوف و خطري ميرسد در آن حال بجز خدا همه را فراموش ميكنيد، آنگاه كه خدا شما را از خطر نجات داد باز از خدا روي ميگردانيد و انسان،كفر كيش و ناسپاس است.»
5 . سوره عنكبوت، آيه 65: «فاذا رَكِبوا في الفلكِ دَعَوُا الله مخلِصينَ له الدّينَ فَلَمّا نجّيهُم إلي البَرِّ إذا هم يُشركون؛ اين مردم مشرك نادان چون به كشتي نشينند (و به خطر افتند)در آنحال تنها خدا را با اخلاص كامل ميخوانند و چون از خطر دريا به ساحل نجات رسيدند، باز به خداي يكتا، مشرك ميشوند.».
6 . سوره ي روم، آيه ي 33: «و إذا مسَّ الناسَ ضُرٌّ دعَوا رَبّهم منبين إليه ثمّ اذا أذاقَهُم منه رحمةً أذا فريقٌ منهم برَبّهم يُشركونَ؛ و مردم هر گاه رنج و درد سختي به آنها رسد در آنحال خداي را به دعا ميخوانند و به درگاه او با تضرع و اخلاص روي ميكنند و پس از آنكه خدا به آنها رحمت خود را چشانيد؛ آنگاه باز گروهي از آنها به خداي خود مشرك ميشوند.»
7 . سوره ي زمر، آيه ي 8: «و أذا مسَّ الإنسان ضُرٌّ دعا ربَّه منيباً إليه ثمَّ إذا خَوَّلَهُ نعمةً مِنهُ نسِيَ ما كانَ يدعوا إليه من قبلُ و جَعَلَ للّهِ اَنداداً ليُضِلَّ عَن سَبيله..»؛ و (بيچاره) انسان را هر گاه فقر و مصيبت و رنجي پيش آيد، در آن حال به دعا و توبه بدرگاه خدا رود چون نعمت و ثروت به او عطا كند، خدائي را كه از پيش ميخواند به كلي فراموش سازد و براي خداي (يكتا)شريك و همتا قرا دهد تا خلق را از راه خدا گمراه سازد....».
8 . سوره ي زمر، آيه ي 49: «فإذا مَسَّ الإنسانَ ضُرٌّ دعانا ثُمَّ إذا خَوَّلناه نِعمَةً مِنّا قال إنّما أٌُوتيتُهُ علي علمٍ بَل هي فتنةٌ و لكنَّ اكثرهم لايعلمون»
آدمي چون رنج و دردي به او رسد ما را بدعا ميخواند و باز چون نعمت و دولت به او داديم گويد:اين نعمت دانسته (و به استحقاق)نصيب من گرديد. (چنين نيست) بلكه آن امتحان وي است و ليكن اكثر مردم آگاه نيستند.»
لازم به ذكر است آياتي با مضمون ديگر در قرآن بيان شده است كه از حوصله اين نوشتار خارج است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. قرآن كريم، ترجمه: مهدي الهي قمشهاي، همچنين ترجمه مکارم شيرازي.
2. معجم المفهرس، محمد فؤاد عبدالباقي، طبع، دارالكتب المصرية، القاهرة.
3. CD قرآني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . راغب اصفهاني، مفردات الفاظ قرآن، بيروت، دارالقلم، 1461 هـ . ق، ماده «انس»، ص 94.
[2] . فجر/ 15.
[3] . فجر/ 16.
قبل از پرداختن به جواب،لازم است مقدمهاي كوتاه بيان شود: انسان بنابر بعضي نظريات از ريشهي «نَسِيَ» به معني نسيان و فراموشكار ميباشد.[1]از طرفي انسان داراي دو بعد روح و جسم، است. در عين حال كه ميتواند روح خود را كامل كند و به كمال برساند، همچنين ميتواند خود را از انسانيت ساقط كند، حتي از حيوانات هم پستتر شود. منتهي انسان در برخورد با مادّه و مادّيات از روح خود، غافل ميشود و در مرتبهي بعد، از آفريننده ي خود غافل ميشود. لذا موقعي كه نعمتي به او داده ميشود، خود را لايق ميداند و ميگويد: «پروردگارم مرا گرامي داشت.»[2] ولي وقتي كه مورد امتحان قرار گرفت و روزيش محدود شد، ميگويد: «پروردگارم، مرا خوار ساخت»[3]
در بيشتر موارد، زماني به ياد خالق خود ميافتد كه گرفتاري و مشكلي براي او پيش آيد، تا فطرت او بيدار شود، والّا گرد و غبار، فطرتش را ميپوشاند و پروردگار را فراموش ميكند. در آياتي از قرآن كريم، به اين نوع از روحيه ي انسان اشاره شده كه بعد از رفع گرفتاري، شروع به ناسپاسي ميكند كه در ذيل به آنها اشاره ميشود:
1 . سوره ي يونس، آيه ي 12: «و اذا مَسَّ الانسان الضُرُّ دعانا لِجَنبه أوقاعِداً اَوقائماً فلمّا كشفنا عنه ضُرَّه مرَّ كَأن لم يدعُنا إلي ضُرٍ مَسَّه، كذلك زُيّنَ للمسرفين ما كانوا يعملون و هرگاه آدمي به رنج و زياني در افتد همان لحظه بهر حالت باشد از نشسته و خفته و ايستاده، فوراً ما را به دعا ميخواند. آنگاه كه رنج و زيانش برطرف شود باز بحال غفلت و غرور چنان باز ميگردد كه گوئي هيچ ما را براي دفع ضرر و رنج خود نخوانده،همين كفران و غفلت است كه اعمال زشت تبهكاران را در نظرشان زيبا نموده است.»
2 . سوره ي يونس، آيه ي 22 و 23: «... جآئتها ريحٌ عاصف و جآئهم الموج من كلّ مكانٍ و ظَنُّوا أنَّهم اُحيط بِهِم دَعَوا الله مخلصينَ له الدّين، لَئن أنجَيتَنا من هذه لَنكونَنَّ من الشاكرين فلمّا أَنجيهم إذا هم يبغون في الأرض بغير الحق... كه ناگاه باد تندي بوزد و كشتي از هر جانب به امواج خطر در افتد و خود را در ورطه ي هلاكت ببينيد، آن زمان خدا را به اخلاص و دين فطرت بخواند كه بارالها! اگر ما را از اين خطر نجات بخشي ديگر هميشه شكر و سپاس تو خواهيم كرد. پس از آنكه ما نجاتشان داديم، باز در زمين بناحق ستمگري آغاز كنند...».
3 . سوره ي نحل، آية 53 و 54: «و ما بكم من نعمةٍ فَمِنَ الله، ثمَّ إذا مَسًّكُمُ الضّرُ فأليهِتَجأرون ثُمَّ إذا كشَفَ الضرُّ عنكم إذا فريقٌ منكم بربِّهم يشركون؛ و شما بندگان با آنكه هر نعمت كه داريد همه از خدا است و چون بلايي رسد بدرگاه او پناه جسته و به او در رفع بلا استغاثه ميكنيد. باز و قتي كه بلا را از سر شما رفع كرد، گروهي از شما بخداي خود شرك ميآورد.»
4 . سوره اسراء، آيه ي 67: «وَ إذا مسَّكُمُ الضُّرُّ في البحر ضلَّ مَن تدعون إلّا ايّاهُ فلمّا نجيّكم إلي البَرِّ أعرَضتُم و كان الانسان كفوراً؛ و چون در دريا به شما خوف و خطري ميرسد در آن حال بجز خدا همه را فراموش ميكنيد، آنگاه كه خدا شما را از خطر نجات داد باز از خدا روي ميگردانيد و انسان،كفر كيش و ناسپاس است.»
5 . سوره عنكبوت، آيه 65: «فاذا رَكِبوا في الفلكِ دَعَوُا الله مخلِصينَ له الدّينَ فَلَمّا نجّيهُم إلي البَرِّ إذا هم يُشركون؛ اين مردم مشرك نادان چون به كشتي نشينند (و به خطر افتند)در آنحال تنها خدا را با اخلاص كامل ميخوانند و چون از خطر دريا به ساحل نجات رسيدند، باز به خداي يكتا، مشرك ميشوند.».
6 . سوره ي روم، آيه ي 33: «و إذا مسَّ الناسَ ضُرٌّ دعَوا رَبّهم منبين إليه ثمّ اذا أذاقَهُم منه رحمةً أذا فريقٌ منهم برَبّهم يُشركونَ؛ و مردم هر گاه رنج و درد سختي به آنها رسد در آنحال خداي را به دعا ميخوانند و به درگاه او با تضرع و اخلاص روي ميكنند و پس از آنكه خدا به آنها رحمت خود را چشانيد؛ آنگاه باز گروهي از آنها به خداي خود مشرك ميشوند.»
7 . سوره ي زمر، آيه ي 8: «و أذا مسَّ الإنسان ضُرٌّ دعا ربَّه منيباً إليه ثمَّ إذا خَوَّلَهُ نعمةً مِنهُ نسِيَ ما كانَ يدعوا إليه من قبلُ و جَعَلَ للّهِ اَنداداً ليُضِلَّ عَن سَبيله..»؛ و (بيچاره) انسان را هر گاه فقر و مصيبت و رنجي پيش آيد، در آن حال به دعا و توبه بدرگاه خدا رود چون نعمت و ثروت به او عطا كند، خدائي را كه از پيش ميخواند به كلي فراموش سازد و براي خداي (يكتا)شريك و همتا قرا دهد تا خلق را از راه خدا گمراه سازد....».
8 . سوره ي زمر، آيه ي 49: «فإذا مَسَّ الإنسانَ ضُرٌّ دعانا ثُمَّ إذا خَوَّلناه نِعمَةً مِنّا قال إنّما أٌُوتيتُهُ علي علمٍ بَل هي فتنةٌ و لكنَّ اكثرهم لايعلمون»
آدمي چون رنج و دردي به او رسد ما را بدعا ميخواند و باز چون نعمت و دولت به او داديم گويد:اين نعمت دانسته (و به استحقاق)نصيب من گرديد. (چنين نيست) بلكه آن امتحان وي است و ليكن اكثر مردم آگاه نيستند.»
لازم به ذكر است آياتي با مضمون ديگر در قرآن بيان شده است كه از حوصله اين نوشتار خارج است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. قرآن كريم، ترجمه: مهدي الهي قمشهاي، همچنين ترجمه مکارم شيرازي.
2. معجم المفهرس، محمد فؤاد عبدالباقي، طبع، دارالكتب المصرية، القاهرة.
3. CD قرآني.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . راغب اصفهاني، مفردات الفاظ قرآن، بيروت، دارالقلم، 1461 هـ . ق، ماده «انس»، ص 94.
[2] . فجر/ 15.
[3] . فجر/ 16.