پرسش :
چرا در قرآن داستان بنىاسرائيل بسيار تكرار شده است؟
پاسخ :
قصص قرآنى جهت پند و درس از حوادث گذشته بوده و در هر مورد كاملًا متناسب با آيات مطرح شده آن سوره است. البته درك اين ارتباط به جهت محتواى عميق و اسرار و رموز قرآن، جز با مطالعه و بررسى فراوان به دست نمىآيد. اما دليل بيان سرگذشت بنىاسرائيل و حوادث تاريخى آن، در موارد متعددى از آيات قرآن، اين است كه: اولًا براى بنىاسرائيل- كه همان فرزندان يعقوبعليه
السلام هستند پيامبران بسيارى مبعوث شدهاند همانند يعقوب، يوسف، موسى و عيسىعليه السلام و بنابراين پيامبران زيادى در بين آنان مبعوث گشته و حوادث زيادى در تاريخ آنها به وقوع پيوسته است. ثانياً شباهت حوادث و تحولات پيش آمده براى بنىاسرائيل با امت اسلام است. در روايات آمده است: هر آنچه بر بنىاسرائيل گذشت و براى آنان پيش آمد، دقيقاً براى مسلمانان نيز پيش خواهد آمد. بنابراين، ذكر تاريخ بنىاسرائيل در موارد متعدد، بدون حكمت و جهت نيست. افزون بر آن تكرار داستان بنىاسرائيل در سورههاى مكى و مدنى متفاوت است. در سورههاى مكى، تأكيد بيشتر بر روى برخورد موسىعليه السلام با فرعون و اطرافيان او است اما در سورههاى مدنى، عموماً از رابطه موسىعليه السلام با بنىاسرائيل و مشكلات اجتماعى و سياسى آنان صحبت شده است بنابراين تكرار آيات و برخى از داستانها، بجا بوده و داراى حكمت خاصى است(1). در پايان گفتنى است قوم بنىاسرائيل نمادى از يك جامعه بشرى است كه بهانهجويى، نافرمانى، راحتطلبى و را به نمايش گذاشته و داستان آنها عبرتآموز است. از اين رو سرگذشت بنىاسرائيل، نماد اتمام حجت بر بشريت است.
پىنوشت
(1) ر. ك: محمد هادى معرفت، تلخيص التمهيد، ج 2، ص 235، مؤسسه نشر اسلامى.
قصص قرآنى جهت پند و درس از حوادث گذشته بوده و در هر مورد كاملًا متناسب با آيات مطرح شده آن سوره است. البته درك اين ارتباط به جهت محتواى عميق و اسرار و رموز قرآن، جز با مطالعه و بررسى فراوان به دست نمىآيد. اما دليل بيان سرگذشت بنىاسرائيل و حوادث تاريخى آن، در موارد متعددى از آيات قرآن، اين است كه: اولًا براى بنىاسرائيل- كه همان فرزندان يعقوبعليه
السلام هستند پيامبران بسيارى مبعوث شدهاند همانند يعقوب، يوسف، موسى و عيسىعليه السلام و بنابراين پيامبران زيادى در بين آنان مبعوث گشته و حوادث زيادى در تاريخ آنها به وقوع پيوسته است. ثانياً شباهت حوادث و تحولات پيش آمده براى بنىاسرائيل با امت اسلام است. در روايات آمده است: هر آنچه بر بنىاسرائيل گذشت و براى آنان پيش آمد، دقيقاً براى مسلمانان نيز پيش خواهد آمد. بنابراين، ذكر تاريخ بنىاسرائيل در موارد متعدد، بدون حكمت و جهت نيست. افزون بر آن تكرار داستان بنىاسرائيل در سورههاى مكى و مدنى متفاوت است. در سورههاى مكى، تأكيد بيشتر بر روى برخورد موسىعليه السلام با فرعون و اطرافيان او است اما در سورههاى مدنى، عموماً از رابطه موسىعليه السلام با بنىاسرائيل و مشكلات اجتماعى و سياسى آنان صحبت شده است بنابراين تكرار آيات و برخى از داستانها، بجا بوده و داراى حكمت خاصى است(1). در پايان گفتنى است قوم بنىاسرائيل نمادى از يك جامعه بشرى است كه بهانهجويى، نافرمانى، راحتطلبى و را به نمايش گذاشته و داستان آنها عبرتآموز است. از اين رو سرگذشت بنىاسرائيل، نماد اتمام حجت بر بشريت است.
پىنوشت
(1) ر. ك: محمد هادى معرفت، تلخيص التمهيد، ج 2، ص 235، مؤسسه نشر اسلامى.