پرسش :
لطفاً يگانگى خداوند را براى من اثبات كنيد (وجود خداوند براى من مسلّم است)؟
پاسخ :
اثبات يگانگى خدا
در باب اثبات يگانگى خداوند، دلايل گوناگونى ذكر شده است كه در اين اختصار نمىتوان همه آنها را شمارش و تبيين كرد از اين رو تنها به تحليل و تشريح يك دليل بسنده مىكنيم. فهم اين برهان، نيازمند توجّه به دو مقدمه است:
يك. وجود هر معلولى، وابسته به علت خويش مىباشد به عبارت ديگر بنابر اصل عليّت- كه در جاى خود مستدل و مبرهن گشته- هر معلولى وجود خودش را- با همه شؤون و متعلقاتش- از علّت هستىبخش خويش، دريافت مىدارد و اگر احتياج به شروط و معدّاتى هم داشته باشد، مىبايست وجود آنها هم مستند به علّت هستىبخش خودش باشد. بنابراين اگر دو، يا چند علت هستىبخش، در عرض هم فرض شوند، معلول هر يك از آنها، وابسته به علّت خودش مىباشد و هيچگونه وابستگى به علت ديگر يا معلولهاى آن، نخواهد داشت. و بدين ترتيب، ارتباط و وابستگى ميان معلولهاى آنها، به وجود نخواهد آمد.
دو. نظام اين جهان مشهود، نظام واحدى است كه در آن، پديدههاى همزمان و ناهمزمان، با يكديگر ارتباط و وابستگى دارند. امّا ارتباط پديدههاى همزمان، همان تأثير و تأثرات علّى و معلولى گوناگون، در ميان آنها است كه موجب تغييرات و دگرگونىهايى در آنها مىشود و به هيچ وجه، قابل انكار نيست. امّا ارتباط ميان پديدههاى گذشته، حال و آينده، به اين صورت است كه پديدههاى «گذشته»، زمينه پيدايش پديدههاى «كنونى» را فراهم كردهاند و پديدههاى «كنونى» نيز به نوبه خود، زمينه پيدايش پديدههاى «آينده» را فراهم مىسازند. اگر روابط علّى و اعدادى، از ميان پديدههاى جهان برداشته شود، جهانى باقى نخواهد ماند و هيچ پديده ديگرى هم، به وجود نخواهد آمد. چنانكه اگر ارتباط وجود انسان با هوا، نور، آب و مواد غذايى بريده شود، ديگر نمىتواند به وجود خود ادامه دهد و زمينه پيدايش انسان ديگر يا پديده ديگرى را فراهم سازد.
با ضميمه اين دو مقدمه، مىتوان نتيجه گرفت كه نظام اين جهان- كه شامل مجموعه پديدههاى بىشمار گذشته، حال و آينده است- آفريده يك آفريدگار مىباشد و تحت تدبير حكيمانه او اداره مىشود زيرا، اگر يك يا چند آفريدگار ديگرى مىبود، ارتباطى ميان آفريدگان به وجود نمىآمد و نظام واحدى بر آنها حاكم نمىشد بلكه هر آفريدهاى از طرف آفريدگار خودش، به وجود مىآمد و به كمك ديگر آفريدگان همان آفريدگار، پرورش مىيافت. در نتيجه، نظامهاى متعدد و مستقلى، به وجود مىآمد و ارتباط و پيوندى ميان آنها برقرار نمىشد. در صورتى كه نظام موجود در جهان، نظام واحد همبستهاى است و پيوند ميان پديدههاى آن، مشهود است.(1)
پىنوشت
(1) مصباح يزدى، محمدتقى، آموزش فلسفه، ج 2، ص 359 و 360 براى اطلاع بيشتر از تقريرهاى گوناگون اين موضوع نگاه كنيد به: طباطبايى، سيدمحمدحسين، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، صص 111- 123.
اثبات يگانگى خدا
در باب اثبات يگانگى خداوند، دلايل گوناگونى ذكر شده است كه در اين اختصار نمىتوان همه آنها را شمارش و تبيين كرد از اين رو تنها به تحليل و تشريح يك دليل بسنده مىكنيم. فهم اين برهان، نيازمند توجّه به دو مقدمه است:
يك. وجود هر معلولى، وابسته به علت خويش مىباشد به عبارت ديگر بنابر اصل عليّت- كه در جاى خود مستدل و مبرهن گشته- هر معلولى وجود خودش را- با همه شؤون و متعلقاتش- از علّت هستىبخش خويش، دريافت مىدارد و اگر احتياج به شروط و معدّاتى هم داشته باشد، مىبايست وجود آنها هم مستند به علّت هستىبخش خودش باشد. بنابراين اگر دو، يا چند علت هستىبخش، در عرض هم فرض شوند، معلول هر يك از آنها، وابسته به علّت خودش مىباشد و هيچگونه وابستگى به علت ديگر يا معلولهاى آن، نخواهد داشت. و بدين ترتيب، ارتباط و وابستگى ميان معلولهاى آنها، به وجود نخواهد آمد.
دو. نظام اين جهان مشهود، نظام واحدى است كه در آن، پديدههاى همزمان و ناهمزمان، با يكديگر ارتباط و وابستگى دارند. امّا ارتباط پديدههاى همزمان، همان تأثير و تأثرات علّى و معلولى گوناگون، در ميان آنها است كه موجب تغييرات و دگرگونىهايى در آنها مىشود و به هيچ وجه، قابل انكار نيست. امّا ارتباط ميان پديدههاى گذشته، حال و آينده، به اين صورت است كه پديدههاى «گذشته»، زمينه پيدايش پديدههاى «كنونى» را فراهم كردهاند و پديدههاى «كنونى» نيز به نوبه خود، زمينه پيدايش پديدههاى «آينده» را فراهم مىسازند. اگر روابط علّى و اعدادى، از ميان پديدههاى جهان برداشته شود، جهانى باقى نخواهد ماند و هيچ پديده ديگرى هم، به وجود نخواهد آمد. چنانكه اگر ارتباط وجود انسان با هوا، نور، آب و مواد غذايى بريده شود، ديگر نمىتواند به وجود خود ادامه دهد و زمينه پيدايش انسان ديگر يا پديده ديگرى را فراهم سازد.
با ضميمه اين دو مقدمه، مىتوان نتيجه گرفت كه نظام اين جهان- كه شامل مجموعه پديدههاى بىشمار گذشته، حال و آينده است- آفريده يك آفريدگار مىباشد و تحت تدبير حكيمانه او اداره مىشود زيرا، اگر يك يا چند آفريدگار ديگرى مىبود، ارتباطى ميان آفريدگان به وجود نمىآمد و نظام واحدى بر آنها حاكم نمىشد بلكه هر آفريدهاى از طرف آفريدگار خودش، به وجود مىآمد و به كمك ديگر آفريدگان همان آفريدگار، پرورش مىيافت. در نتيجه، نظامهاى متعدد و مستقلى، به وجود مىآمد و ارتباط و پيوندى ميان آنها برقرار نمىشد. در صورتى كه نظام موجود در جهان، نظام واحد همبستهاى است و پيوند ميان پديدههاى آن، مشهود است.(1)
پىنوشت
(1) مصباح يزدى، محمدتقى، آموزش فلسفه، ج 2، ص 359 و 360 براى اطلاع بيشتر از تقريرهاى گوناگون اين موضوع نگاه كنيد به: طباطبايى، سيدمحمدحسين، اصول فلسفه و روش رئاليسم، ج 5، صص 111- 123.