پرسش :
رابطه ميان شك و عرفان چيست و آيا اصلاً آنها به هم ربطي دارند يا خير؟
پاسخ :
گاهي براي سالك در عرفان عملي و نظري، «شك پويا» حاصل مي شود كه موجب «تأمل» در سير عملي و «تفكر» در سير عملي مي شود و نتيجه آن خلوص بيشتر در عمل و تقويت بيان هاي اعتقادي است اين نوع شك موجب جرقه هاي عرفاني شده و از آن به «شك مقدس» ياد مي شود.
اما گاهي براي رهروان، «شك ايستا» به معناي ترديد ناشي از جهل و ابهام است و سالك را به سستي و توقف مي كشاند.
از آنجا كه «عرفان» با كشف و شهود و علم حضوري ارتباط دارد، چنين شكي با عرفان بي ارتباط است. آنچه كه در عرفان مطرح است، «حيرت و اضطراب و تشويش خاطر» مي باشد؛ از اين رو در مقامات، منازل و مراحل سير وسلوك مسأله ثبات و سكون مطرح است.
«ثبات» امري است كه پس از ايمان حاصل مي شود. امكان دارد عارف ايمان را در وجود خود تحصيل كند؛ ولي در اين حالت ثبات نداشته و متزلزل باشد. گاهي به سمت حق و گاهي به سمت باطل خواهد رفت و روشن است كه مجموع حق و باطل، باطل است. از اين رو در عرفان، ثبات قدم در ايمان مطرح است؛ زيرا در اين صورت ديگر چيزي سالك را نمي لرزاند. (1)
در مراحل بالاتر سلوك، سالك قبل از وصول و در حين طي طريق، چون مي داند راهزن خطرناكي بر سر راهش كمين كرده، مضطرب است. از سوي ديگر وقتي سالك خويش را به بارگاه قدس الهي نزديك مي بيند، جلال و شكوه خدا، او را مرعوب مي كند؛ اما وقتي از منطقه خطر گذشت و به محور امن رسيد، كم كم اضطرابش فرو مي نشيند و به سكون و آرامش مي رسد.
به هر روي در اين مرحله، تپش دل و اضطراب قلب سالك، به اين جهت است كه خدا را هم به عنوان «قهر» مي شناسد و هم به عنوان مبدأ «مهر» و مي ترسد مبادا از دستور او تخلف كند و از قهر او در امان نباشد! مهماني كه به جايي نا آشنا مي رود، ابتدا مضطرب است؛ اما وقتي نشانه لطف ميزبان را ديد، آرامش مي يابد. انسان سالك مي بيند همراه، خداي اوست و راه او نيز صراط خداي او است. او در صراطي گام مي نهد كه راه محبوب او است و همراه كسي اين راه را طي مي كند كه محبوب او است.
آنچه درباره برخي از امامان نقل شده است كه در هنگام نماز پهلوي شان از شدت هراس مي لرزيد (ولي كم كم آرام مي شدند) و يا در هنگام «لبيك گفتن» صدايشان در گلو مي شكست و اشك از چشمانشان فرو مي ريخت (ولي بعد در اثناي مناسك، آرام مي شدند)، به همين جهت بوده است. (2)
حمله ها و رقص خاشاك اندر آب
هم ز آب آمد به وقت اضطراب (3)
پی نوشتها:
1- نگا: مراحل اخلاق در قرآن (تفسير موضوعي، ج 11)، صص 239-241.
2- همان، صص 357-361.
3- مثنوي معنوي دفتر 1، بيت 3340.
گاهي براي سالك در عرفان عملي و نظري، «شك پويا» حاصل مي شود كه موجب «تأمل» در سير عملي و «تفكر» در سير عملي مي شود و نتيجه آن خلوص بيشتر در عمل و تقويت بيان هاي اعتقادي است اين نوع شك موجب جرقه هاي عرفاني شده و از آن به «شك مقدس» ياد مي شود.
اما گاهي براي رهروان، «شك ايستا» به معناي ترديد ناشي از جهل و ابهام است و سالك را به سستي و توقف مي كشاند.
از آنجا كه «عرفان» با كشف و شهود و علم حضوري ارتباط دارد، چنين شكي با عرفان بي ارتباط است. آنچه كه در عرفان مطرح است، «حيرت و اضطراب و تشويش خاطر» مي باشد؛ از اين رو در مقامات، منازل و مراحل سير وسلوك مسأله ثبات و سكون مطرح است.
«ثبات» امري است كه پس از ايمان حاصل مي شود. امكان دارد عارف ايمان را در وجود خود تحصيل كند؛ ولي در اين حالت ثبات نداشته و متزلزل باشد. گاهي به سمت حق و گاهي به سمت باطل خواهد رفت و روشن است كه مجموع حق و باطل، باطل است. از اين رو در عرفان، ثبات قدم در ايمان مطرح است؛ زيرا در اين صورت ديگر چيزي سالك را نمي لرزاند. (1)
در مراحل بالاتر سلوك، سالك قبل از وصول و در حين طي طريق، چون مي داند راهزن خطرناكي بر سر راهش كمين كرده، مضطرب است. از سوي ديگر وقتي سالك خويش را به بارگاه قدس الهي نزديك مي بيند، جلال و شكوه خدا، او را مرعوب مي كند؛ اما وقتي از منطقه خطر گذشت و به محور امن رسيد، كم كم اضطرابش فرو مي نشيند و به سكون و آرامش مي رسد.
به هر روي در اين مرحله، تپش دل و اضطراب قلب سالك، به اين جهت است كه خدا را هم به عنوان «قهر» مي شناسد و هم به عنوان مبدأ «مهر» و مي ترسد مبادا از دستور او تخلف كند و از قهر او در امان نباشد! مهماني كه به جايي نا آشنا مي رود، ابتدا مضطرب است؛ اما وقتي نشانه لطف ميزبان را ديد، آرامش مي يابد. انسان سالك مي بيند همراه، خداي اوست و راه او نيز صراط خداي او است. او در صراطي گام مي نهد كه راه محبوب او است و همراه كسي اين راه را طي مي كند كه محبوب او است.
آنچه درباره برخي از امامان نقل شده است كه در هنگام نماز پهلوي شان از شدت هراس مي لرزيد (ولي كم كم آرام مي شدند) و يا در هنگام «لبيك گفتن» صدايشان در گلو مي شكست و اشك از چشمانشان فرو مي ريخت (ولي بعد در اثناي مناسك، آرام مي شدند)، به همين جهت بوده است. (2)
حمله ها و رقص خاشاك اندر آب
هم ز آب آمد به وقت اضطراب (3)
پی نوشتها:
1- نگا: مراحل اخلاق در قرآن (تفسير موضوعي، ج 11)، صص 239-241.
2- همان، صص 357-361.
3- مثنوي معنوي دفتر 1، بيت 3340.