پرسش :
علت گرايش جوانان به فرهنگ غرب و تقليد از آن چيست؟
پاسخ :
غرب زدگى:
«غرب زدگى» و تقليد كوركورانه از مظاهر تمدّن غرب، سابقه اى طولانى داشته و در ميان جوانان كشورهاى جهان سوم از جمله كشورهاى اسلامى نيز رواج دارد. اين پديده شوم، علل متعددى دارد. نتايج تحقيقاتى كه در اين زمينه انجام شده، نشان مى دهد كه هر چه احساس بى هويتى اجتماعى جوانان نسبت به نظام اجتماعى و ارزش هاى حاكم در جامعه بيشتر شود، احساس تعلق هويت اجتماعى آنان نسبت به الگوهاى شناختى و ارزشى رفتارى و نمادى حاكم بر گروه هاى غربى بيشتر مى گردد. بر اين اساس در ايران نظام اجتماعى، زمينه هاى لازم براى كسب هويت اجتماعى جوانان را بر اساس ارزش هاى نظام و انقلاب اسلامى از طريق فرايندهاى اصولى و مبنايى جامعه پذيرى فراهم نكرده است. از همين رو، گرايش هاى ارزشى و شناختى رفتارى و نمادى جوانان، متناسب با اهداف نظام و انقلاب اسلامى نيست. از طرف ديگر، الگوها و ارزش هاى فرهنگ غربى به وفور در دسترس جوانان قرار گرفته و نظامهاى غربى، به تناسب نيازهاى جوانان، براى آنها الگوسازى كرده و نظام اجتماعى خودمان نيز به تبليغ آنها پرداخته است اين امر باعث شده كه احساس هويت اجتماعى جوانان، متناسب با الگوهاى غربى شكل گيرد و ويژگى هاى شناختى و ارزشى رفتارى و نمادى آنها نيز مبتنى بر همان الگوها جلوه گر شود.
عوامل غرب زدگى:
بعضى از عواملى كه زمينه هاى اين روند را فراهم مى كنند و به آن شدت مى بخشند، عبارت است از:
1. مظاهر زيبا و دلفريب حيات مادى غرب كه از سويى برآيند رشد تكنولوژى و از ديگر سو، محصول غارت و به كارگيرى سرمايه هاى كشورهاى عقب مانده و ضعيف است.
2. وجود گرايش هاى نيرومندى همچون غريزه جنسى كه فرد را به سوى محصولات وفرآورده هاى سكسى غربى مى كشاند. فرهنگ غربى با مؤلّفه اباحى گرى براى اين قشر، جذابيت هاى زيادى دارد. البته طبع انسان ها به سمت افسار گسيختگى و رفع محدوديت ونبود مانع براى انجام كارهاى خوشايند و دلخواه گرايش دارد مگر كسى كه از تربيت صحيح دينى برخوردار شود.
3. استفاده غربى ها از عوامل، ابزارها و سرمايه هاى عظيم و به كارگيرى شيوه هاى فريبنده، در سطحى بسيار گسترده.
4. ناآگاهى بسيارى از جوانان از اهداف و توطئه هاى دشمنان و پيروى ندانسته از آنان.
5. ضعف بينش صحيح اسلامى در برخى از عناصر نقش آفرين در صحنه تفكرّ اجتماعى مانند برخى از دانشگاهيان و اهل فرهنگ.
6. به كار نگرفتن درست و كامل اصول و تعاليم اسلام، در عرصه فرهنگ و بينش اجتماعى.
7. آشنا نبودن بسيارى از خانواده ها با اصول تربيت اسلامى.
8. عملكرد نادرست برخى از مسلمانان ومدعيان فرهنگ اسلامى.
9. به فراموشى سپردن منابع و ذخاير غنى و ارزشمند فرهنگى، اخلاقى، علمى و مادى خود.
10. افتادن در دام هواها و تمايلات نفسانى كه در جهان غرب برآمدنىتر و با فرهنگ آن متناسبتر است.
مقابله با غرب زدگى:
انقلاب اسلامى، آواى بلندى بود كه در سراسر جهان اسلام و در گوش مستضعفان طنين افكند و توانست راه بسيارى از جوانان روشنفكر و نويسندگان و انديشمندان را تغيير دهد. اما از ديگر سو، عوامل غرب نيز همواره در كمين نشسته اند و براى ربودن نظرها و انديشه ها، تلاش فراوانى در سطح جهان مى كنند. طبيعى است در اين ميان، برخى به آن سو و برخى به اين سو مى خرامند در ارزيابى نهايى، حركت هاى موجود براى مبازره اصولى و ريشه اى با پديده غربگرايى كافى نيست، ولى هرگز نبايد انتظار داشت كه حتى با كاملترين برنامه ها بتوان به طور كلى ريشه اين گونه گرايشها را خشكاند زيرا انسانها بر اساس اميال و خواستهاى متفاوتى كه دارند و نيز متناسب با محيطى كه در آن رشد كردهاند و انديشه هاى گوناگونى كه ذهنشان با آنها خو كرده است، گرايش هاى متفاوتى دارند. بنابر اين، با آن كه تا حدى مى توان كارنامه مبارزه با اين پديده را مثبت ارزيابى كرد، پرونده اين گونه گرايش ها همواره باز است و حركت هاى موجود، يا هر حركت ديگرى، مى تواند آن را محدود سازد و بسيارى از جوانان را از خطر سوط در پرتگاه تباهى رب برهاند، اما تا زمانى كه غرب باقى است وجاذبه هاى واقعى وحقيقى اسلام، به صورت مقبول براى جوانان آشكار نشود، نمى توان به طور كلى از خطر انحراف برخى جوانان جلوگيرى كرد. از اين رو اثبات عملى كارآمدى نظام اسلامى در تمامى زمينه ها و تأمين خواسته هاى قانونى جوانان مى تواند بهترين راه پيشگيرى و درمان در مقابل بحران غرب زدگى باشد.
منبع: پرسمان
غرب زدگى:
«غرب زدگى» و تقليد كوركورانه از مظاهر تمدّن غرب، سابقه اى طولانى داشته و در ميان جوانان كشورهاى جهان سوم از جمله كشورهاى اسلامى نيز رواج دارد. اين پديده شوم، علل متعددى دارد. نتايج تحقيقاتى كه در اين زمينه انجام شده، نشان مى دهد كه هر چه احساس بى هويتى اجتماعى جوانان نسبت به نظام اجتماعى و ارزش هاى حاكم در جامعه بيشتر شود، احساس تعلق هويت اجتماعى آنان نسبت به الگوهاى شناختى و ارزشى رفتارى و نمادى حاكم بر گروه هاى غربى بيشتر مى گردد. بر اين اساس در ايران نظام اجتماعى، زمينه هاى لازم براى كسب هويت اجتماعى جوانان را بر اساس ارزش هاى نظام و انقلاب اسلامى از طريق فرايندهاى اصولى و مبنايى جامعه پذيرى فراهم نكرده است. از همين رو، گرايش هاى ارزشى و شناختى رفتارى و نمادى جوانان، متناسب با اهداف نظام و انقلاب اسلامى نيست. از طرف ديگر، الگوها و ارزش هاى فرهنگ غربى به وفور در دسترس جوانان قرار گرفته و نظامهاى غربى، به تناسب نيازهاى جوانان، براى آنها الگوسازى كرده و نظام اجتماعى خودمان نيز به تبليغ آنها پرداخته است اين امر باعث شده كه احساس هويت اجتماعى جوانان، متناسب با الگوهاى غربى شكل گيرد و ويژگى هاى شناختى و ارزشى رفتارى و نمادى آنها نيز مبتنى بر همان الگوها جلوه گر شود.
عوامل غرب زدگى:
بعضى از عواملى كه زمينه هاى اين روند را فراهم مى كنند و به آن شدت مى بخشند، عبارت است از:
1. مظاهر زيبا و دلفريب حيات مادى غرب كه از سويى برآيند رشد تكنولوژى و از ديگر سو، محصول غارت و به كارگيرى سرمايه هاى كشورهاى عقب مانده و ضعيف است.
2. وجود گرايش هاى نيرومندى همچون غريزه جنسى كه فرد را به سوى محصولات وفرآورده هاى سكسى غربى مى كشاند. فرهنگ غربى با مؤلّفه اباحى گرى براى اين قشر، جذابيت هاى زيادى دارد. البته طبع انسان ها به سمت افسار گسيختگى و رفع محدوديت ونبود مانع براى انجام كارهاى خوشايند و دلخواه گرايش دارد مگر كسى كه از تربيت صحيح دينى برخوردار شود.
3. استفاده غربى ها از عوامل، ابزارها و سرمايه هاى عظيم و به كارگيرى شيوه هاى فريبنده، در سطحى بسيار گسترده.
4. ناآگاهى بسيارى از جوانان از اهداف و توطئه هاى دشمنان و پيروى ندانسته از آنان.
5. ضعف بينش صحيح اسلامى در برخى از عناصر نقش آفرين در صحنه تفكرّ اجتماعى مانند برخى از دانشگاهيان و اهل فرهنگ.
6. به كار نگرفتن درست و كامل اصول و تعاليم اسلام، در عرصه فرهنگ و بينش اجتماعى.
7. آشنا نبودن بسيارى از خانواده ها با اصول تربيت اسلامى.
8. عملكرد نادرست برخى از مسلمانان ومدعيان فرهنگ اسلامى.
9. به فراموشى سپردن منابع و ذخاير غنى و ارزشمند فرهنگى، اخلاقى، علمى و مادى خود.
10. افتادن در دام هواها و تمايلات نفسانى كه در جهان غرب برآمدنىتر و با فرهنگ آن متناسبتر است.
مقابله با غرب زدگى:
انقلاب اسلامى، آواى بلندى بود كه در سراسر جهان اسلام و در گوش مستضعفان طنين افكند و توانست راه بسيارى از جوانان روشنفكر و نويسندگان و انديشمندان را تغيير دهد. اما از ديگر سو، عوامل غرب نيز همواره در كمين نشسته اند و براى ربودن نظرها و انديشه ها، تلاش فراوانى در سطح جهان مى كنند. طبيعى است در اين ميان، برخى به آن سو و برخى به اين سو مى خرامند در ارزيابى نهايى، حركت هاى موجود براى مبازره اصولى و ريشه اى با پديده غربگرايى كافى نيست، ولى هرگز نبايد انتظار داشت كه حتى با كاملترين برنامه ها بتوان به طور كلى ريشه اين گونه گرايشها را خشكاند زيرا انسانها بر اساس اميال و خواستهاى متفاوتى كه دارند و نيز متناسب با محيطى كه در آن رشد كردهاند و انديشه هاى گوناگونى كه ذهنشان با آنها خو كرده است، گرايش هاى متفاوتى دارند. بنابر اين، با آن كه تا حدى مى توان كارنامه مبارزه با اين پديده را مثبت ارزيابى كرد، پرونده اين گونه گرايش ها همواره باز است و حركت هاى موجود، يا هر حركت ديگرى، مى تواند آن را محدود سازد و بسيارى از جوانان را از خطر سوط در پرتگاه تباهى رب برهاند، اما تا زمانى كه غرب باقى است وجاذبه هاى واقعى وحقيقى اسلام، به صورت مقبول براى جوانان آشكار نشود، نمى توان به طور كلى از خطر انحراف برخى جوانان جلوگيرى كرد. از اين رو اثبات عملى كارآمدى نظام اسلامى در تمامى زمينه ها و تأمين خواسته هاى قانونى جوانان مى تواند بهترين راه پيشگيرى و درمان در مقابل بحران غرب زدگى باشد.
منبع: پرسمان