پرسش :
در مورد جنبش نرم افزاري توضيح دهيد؟
پاسخ :
الف. چيستى جنبش نرم افزارى:
اين اصطلاح از دو كليد واژه مهم «جنبش» و «نرم افزارى» تشكيل شده است. اصطلاح جنبش و نهضت به معناى يك نوع حركت فزاينده در جايى گفته مىشود كه آن جامعه گرفتار ركود، سكون و ثبات باشد. مقام معظم رهبرى در تبيين اين معنا، يكسرى واژههاى تبيينى ديگر مانند پاسخ به سؤالات، توليد انديشه، نظريه پردازى و مانند اينها ذكر كرده است.
اصطلاح نرم افزارى، به محتواى علوم و آن چيزى كه به توليد انديشه و نظريه پردازى مربوط مىشود، اشاره دارد. اين جنبش نرم افزارى صرفاً به معناى آموزشى، تدريس و تعليم و تعلم نيست. زيرا اين فرايند قرنها در جوامع و كشور خودمان هم وجود داشته است. جنبش نرم افزارى يك حركت علمى اجتماعى است كه دو ركن «روحيه علمى» و «نظام سيستماتيك» را به فرآيند تعليم و تعلّم ما تزريق مىكند. روحيه علمى، آن روحيهاى است كه همراه با ارادة فهميدن، گشودن باب نقد عالمانه، منطقى و نوآورى است. نوآورى بدين معنا نيست كه حتماً يك پايه و نظام معرفتى جديد ارائه شود و به تمام ميراث گذشته، پشت پا بزنند. يك مرتبة نوآورى، پاسخ به سؤالات و شبهات جديدى است كه در جامعه وجود دارد براى مثال كار فقهاى ما در حوزهها، نوآورى است چون در برابر پرسشها، به پاسخهاى جديدى مىپردازند.
اما نظام سيستماتيك داراى عناصر ذيل است:
1. تبيين و كشف مباحث زيرساختى و بنيادين علوم: هر ادعايى كه مطرح مىشود، يك سرى پيش فرضهاى معرفت شناختى، هستى شناختى و جهان شناختى دارد كه به عنوان مباحث زيرساختى و بنيادين همه علوم به شمار مىآيد.
2. نياز شناسى فكرى و نظرى: با توجه به اينكه ما انسانيم و در جهانى متغير زندگى مىكنيم، «تغيير» جزء لاينفك حيات فردى و اجتماعى ما است. از طرف ديگر دين نيز يك سرى متغيراتى دارد. بر اين اساس بايد نيازهاى متغيرى كه روز به روز به وجود مىآيد شناخته و آنها را كشف كنيم.
3. بازپژوهى و بازپيرايى ذخاير علمى: وقتى به نياز جديدى برخورد مىكنيم، نبايد خودمان را از هويت علمى و فرهنگى گذشته مان جدا كنيم و به پاسخ بپردازيم، بلكه بايد ميراث گذشته را هم شناسايى كنيم.
4. مطالعه تطبيقى بين انديشة برگزيده و ساير انديشهها بايد به مكاتب و نظرياتى كه در كنارمان وجود دارد، توجه و اشتراكات و تمايزات را بررسى كنيم. مطالعه تطبيقى باعث رشد و بالندگى در انديشه ما مىشود.
بعد از اينكه اين فرايند را طى كرديم، به تمدن سازى و فرهنگ سازى مىرسيم يعنى، اگر بتوانيم جنبش نرم افزارى را بارور كرده و روحية علمى را فزونى بخشيم، فرهنگسازى كردهايم. بعد از اين مرحله، تمدن سازى تحقق پيدا مىكند و در موضوعاتى نظير تكنولوژى و صنعت، معمارى و هنر و ظهور مىيابد.
چرايى جنبش نرم افزارى:
يكى از ويژگىهاى مهم جنبش، «همگانى» بودن آن است مفهوم جنبش، حركت فزايندة همگانى است. پس اولًا حركت است نه ركود و سكون و يك حركت رو به رشد و تزايد است، نه يك حركت آرام. از طرفى همگانى است يعنى، جنبة عمومى دارد و شخصى و فردى نيست. با تحولات عميقى در رشتههاى كلام، فلسفه، تاريخ، تفسير، اقتصاد، روان شناسى و جامعه شناسى و و صاحب نظران و فرهيختگان رخ داده و پيشرفتهاى خيلى خوبى حاصل شده است و همه اينها بعد از انقلاب اسلامى بوده است. مسلماً همة اينها نوآورى و نظريه پردازى است اما جنبش نبوده است بلكه حركتهاى آرام و يا حركتهايى شخصى و فردى است. و در مجموع جامعه، مجامع دانشگاهى و حوزوى ما دچار ركود است.(1)
افزون بر اين آنچه كه در شكل گيرى و اهميت جنبش نرم افزارى بسيار مؤثر است، مواجهه ما با دنياى جديد، پيچيده شدن مناسبات اجتماعى و نوع تحولاتى است كه در داخل جهان اسلام رخ داده و كه نيازمندىها و بايستههاى جديدى را مطرح كرده است.
به طور كلى دو ويژگى مشخص، دوران جديد را از گذشته متمايز كرده است:
ويژگى اول اين است كه در اين دوران تاريخى، اسلام با رقيبان جدى اى در حوزه انديشه و نظر مواجه بوده است و انديشهها و ديدگاههاى گوناگونى مطرح شده كه در گذشته وجود نداشته است. حضور اين رقيبان جديد، براى حوزههاى علميه و انديشمندان دينى، نيازهايى را مطرح كرده كه بايد پاسخ داده شود.
ويژگى دوم، نياز به حضور دين در صحنة عمل اجتماعى است. در گذشته به دلايل و بهانههاى مختلف، نفوذ و حاكميت دين را بر نهادهاى اجتماعى و حكومتها كاسته يا به طور كلى قطع نموده و قلمرو دين را تنها در سطح اخلاق و اعتقادات فردى منحصر كردند. اما با ظهور انقلاب اسلامى در ايران و به دلايل مختلف چون وضعيت خاص جهان اسلام و احساس ضرورت همبستگى ملتهاى مسلمان و پيچيده شدن مناسبات اجتماعى گسترة نفوذ حكومت از حوزه اقتدار سياسى فراتر رفت و به همة جنبههاى حيات انسان نفوذ پيدا كرد. آنچه امروز به عنوان توليد انديشه دينى يا توليد علم دينى مطرح است، در واقع به دو نياز بر مىگردد: 1. بازانديشى در ميراث اسلامى و تنقيح افكار و معارف دينى از امور زايد و 2. طراحى و مهندسى نظامهاى اجتماعى بر اساس فرهنگ و آرمانهاى دينى.(2)
به عبارت ديگر، اسلام مدعى جامعيت و كمال است و حضور اجتماعى دارد پس بايد براى مناسبات اجتماعى، ارتباطات فرهنگى و پرسشها و مكاتب نوين پاسخى داشته باشد. اگر بخواهيم اسلام را در دنياى امروز نشان بدهيم، چاره اى نداريم جز اينكه توليد انديشه و نوآورى داشته باشيم و اين با نقد، مناظره، گفت و گو و جنبش نرم افزارى فراهم مىشود.
سه راههاى تحقق جنبش نرم افزارى
براى رسيدن به توليد فكر و انديشه دينى، به دو دسته نيازها بايد توجه جدى كرد:
1. ظرفيتها و امكانات درونى (درون حوزه پژوهش و آموزش و درون حوزه و دانشگاه، 2. شرايط بيرونى.
در بخش اول، مسئوليت اصلى به عهده مديران عالى مجموعههاى علمى و دينى است. اينها بايد حمايت كنند تا مديريتهاى سالم و كارآمد، هدف دار در حوزه آموزش و پژوهش شكل بگيرد.
بر اساس بخش دوم اگر همه ظرفيتها ايجاد شود، باز هم براى توليد فكر كافى نيست. ممكن است رشتههاى تخصصى ايجاد و استعدادهاى برتر جذب شود و اما فضاى لازم و نظام ارزشى مناسب براى نخبگان و توليد گران فكر و دانش موجود نباشد و يك نخبه احساس كند كه طرح بحثى جديد در فقه، تفسير، كلام و هميشه با انگشت اتهام و ترديد مواجه مىشود. طبيعى است در اين صورت، ظرفيت بسيارى از نخبگان متوجه توليد فكر نخواهد شد.
صاحبان قدرت در حوزه علم و تفكر، چيزى را مىپسندند كه به قدرت آنها بيفزايد (يا حداقل قدرت آنها را تهديد نكند). حال آنكه يك نخبة فكرى اولين دغدغه اش اين است كه معضل موجود را حل كند و به اصلاح و بهبود شرايط بپردازد. صاحبان ثروت هم در اين زمينه نقش ايفا مىكنند. وقتى امكانات و بودجههاى پژوهشى گاهى در اختيار افرادى است كه شرايط علم و دانش را ندارند و حداقل صاحبان علم و انديشه نيستند، طبيعى است كه توزيع ثروت در نهادهاى فرهنگى و در بين عناصر فرهنگى، به گونه اى خواهد بود كه انگيزههاى نخبگان را دچار اختلال مىكند.
پىنوشت
(1) ر. ك: تحليل زير ساختهاى نظرى جنبش نرم افزارى، گفتوگو با حجت الاسلام و المسلمين، دكتر عبدالحسين خسروپناه، روزنامه سياست روز، 13/ 5/ 1382، ص 6 و 7
(2) ساختار توليد علم و توسعه علوم دينى، گفت و گو با امينى و سبحانى، نشريه پژوهش و حوزه ش 21
الف. چيستى جنبش نرم افزارى:
اين اصطلاح از دو كليد واژه مهم «جنبش» و «نرم افزارى» تشكيل شده است. اصطلاح جنبش و نهضت به معناى يك نوع حركت فزاينده در جايى گفته مىشود كه آن جامعه گرفتار ركود، سكون و ثبات باشد. مقام معظم رهبرى در تبيين اين معنا، يكسرى واژههاى تبيينى ديگر مانند پاسخ به سؤالات، توليد انديشه، نظريه پردازى و مانند اينها ذكر كرده است.
اصطلاح نرم افزارى، به محتواى علوم و آن چيزى كه به توليد انديشه و نظريه پردازى مربوط مىشود، اشاره دارد. اين جنبش نرم افزارى صرفاً به معناى آموزشى، تدريس و تعليم و تعلم نيست. زيرا اين فرايند قرنها در جوامع و كشور خودمان هم وجود داشته است. جنبش نرم افزارى يك حركت علمى اجتماعى است كه دو ركن «روحيه علمى» و «نظام سيستماتيك» را به فرآيند تعليم و تعلّم ما تزريق مىكند. روحيه علمى، آن روحيهاى است كه همراه با ارادة فهميدن، گشودن باب نقد عالمانه، منطقى و نوآورى است. نوآورى بدين معنا نيست كه حتماً يك پايه و نظام معرفتى جديد ارائه شود و به تمام ميراث گذشته، پشت پا بزنند. يك مرتبة نوآورى، پاسخ به سؤالات و شبهات جديدى است كه در جامعه وجود دارد براى مثال كار فقهاى ما در حوزهها، نوآورى است چون در برابر پرسشها، به پاسخهاى جديدى مىپردازند.
اما نظام سيستماتيك داراى عناصر ذيل است:
1. تبيين و كشف مباحث زيرساختى و بنيادين علوم: هر ادعايى كه مطرح مىشود، يك سرى پيش فرضهاى معرفت شناختى، هستى شناختى و جهان شناختى دارد كه به عنوان مباحث زيرساختى و بنيادين همه علوم به شمار مىآيد.
2. نياز شناسى فكرى و نظرى: با توجه به اينكه ما انسانيم و در جهانى متغير زندگى مىكنيم، «تغيير» جزء لاينفك حيات فردى و اجتماعى ما است. از طرف ديگر دين نيز يك سرى متغيراتى دارد. بر اين اساس بايد نيازهاى متغيرى كه روز به روز به وجود مىآيد شناخته و آنها را كشف كنيم.
3. بازپژوهى و بازپيرايى ذخاير علمى: وقتى به نياز جديدى برخورد مىكنيم، نبايد خودمان را از هويت علمى و فرهنگى گذشته مان جدا كنيم و به پاسخ بپردازيم، بلكه بايد ميراث گذشته را هم شناسايى كنيم.
4. مطالعه تطبيقى بين انديشة برگزيده و ساير انديشهها بايد به مكاتب و نظرياتى كه در كنارمان وجود دارد، توجه و اشتراكات و تمايزات را بررسى كنيم. مطالعه تطبيقى باعث رشد و بالندگى در انديشه ما مىشود.
بعد از اينكه اين فرايند را طى كرديم، به تمدن سازى و فرهنگ سازى مىرسيم يعنى، اگر بتوانيم جنبش نرم افزارى را بارور كرده و روحية علمى را فزونى بخشيم، فرهنگسازى كردهايم. بعد از اين مرحله، تمدن سازى تحقق پيدا مىكند و در موضوعاتى نظير تكنولوژى و صنعت، معمارى و هنر و ظهور مىيابد.
چرايى جنبش نرم افزارى:
يكى از ويژگىهاى مهم جنبش، «همگانى» بودن آن است مفهوم جنبش، حركت فزايندة همگانى است. پس اولًا حركت است نه ركود و سكون و يك حركت رو به رشد و تزايد است، نه يك حركت آرام. از طرفى همگانى است يعنى، جنبة عمومى دارد و شخصى و فردى نيست. با تحولات عميقى در رشتههاى كلام، فلسفه، تاريخ، تفسير، اقتصاد، روان شناسى و جامعه شناسى و و صاحب نظران و فرهيختگان رخ داده و پيشرفتهاى خيلى خوبى حاصل شده است و همه اينها بعد از انقلاب اسلامى بوده است. مسلماً همة اينها نوآورى و نظريه پردازى است اما جنبش نبوده است بلكه حركتهاى آرام و يا حركتهايى شخصى و فردى است. و در مجموع جامعه، مجامع دانشگاهى و حوزوى ما دچار ركود است.(1)
افزون بر اين آنچه كه در شكل گيرى و اهميت جنبش نرم افزارى بسيار مؤثر است، مواجهه ما با دنياى جديد، پيچيده شدن مناسبات اجتماعى و نوع تحولاتى است كه در داخل جهان اسلام رخ داده و كه نيازمندىها و بايستههاى جديدى را مطرح كرده است.
به طور كلى دو ويژگى مشخص، دوران جديد را از گذشته متمايز كرده است:
ويژگى اول اين است كه در اين دوران تاريخى، اسلام با رقيبان جدى اى در حوزه انديشه و نظر مواجه بوده است و انديشهها و ديدگاههاى گوناگونى مطرح شده كه در گذشته وجود نداشته است. حضور اين رقيبان جديد، براى حوزههاى علميه و انديشمندان دينى، نيازهايى را مطرح كرده كه بايد پاسخ داده شود.
ويژگى دوم، نياز به حضور دين در صحنة عمل اجتماعى است. در گذشته به دلايل و بهانههاى مختلف، نفوذ و حاكميت دين را بر نهادهاى اجتماعى و حكومتها كاسته يا به طور كلى قطع نموده و قلمرو دين را تنها در سطح اخلاق و اعتقادات فردى منحصر كردند. اما با ظهور انقلاب اسلامى در ايران و به دلايل مختلف چون وضعيت خاص جهان اسلام و احساس ضرورت همبستگى ملتهاى مسلمان و پيچيده شدن مناسبات اجتماعى گسترة نفوذ حكومت از حوزه اقتدار سياسى فراتر رفت و به همة جنبههاى حيات انسان نفوذ پيدا كرد. آنچه امروز به عنوان توليد انديشه دينى يا توليد علم دينى مطرح است، در واقع به دو نياز بر مىگردد: 1. بازانديشى در ميراث اسلامى و تنقيح افكار و معارف دينى از امور زايد و 2. طراحى و مهندسى نظامهاى اجتماعى بر اساس فرهنگ و آرمانهاى دينى.(2)
به عبارت ديگر، اسلام مدعى جامعيت و كمال است و حضور اجتماعى دارد پس بايد براى مناسبات اجتماعى، ارتباطات فرهنگى و پرسشها و مكاتب نوين پاسخى داشته باشد. اگر بخواهيم اسلام را در دنياى امروز نشان بدهيم، چاره اى نداريم جز اينكه توليد انديشه و نوآورى داشته باشيم و اين با نقد، مناظره، گفت و گو و جنبش نرم افزارى فراهم مىشود.
سه راههاى تحقق جنبش نرم افزارى
براى رسيدن به توليد فكر و انديشه دينى، به دو دسته نيازها بايد توجه جدى كرد:
1. ظرفيتها و امكانات درونى (درون حوزه پژوهش و آموزش و درون حوزه و دانشگاه، 2. شرايط بيرونى.
در بخش اول، مسئوليت اصلى به عهده مديران عالى مجموعههاى علمى و دينى است. اينها بايد حمايت كنند تا مديريتهاى سالم و كارآمد، هدف دار در حوزه آموزش و پژوهش شكل بگيرد.
بر اساس بخش دوم اگر همه ظرفيتها ايجاد شود، باز هم براى توليد فكر كافى نيست. ممكن است رشتههاى تخصصى ايجاد و استعدادهاى برتر جذب شود و اما فضاى لازم و نظام ارزشى مناسب براى نخبگان و توليد گران فكر و دانش موجود نباشد و يك نخبه احساس كند كه طرح بحثى جديد در فقه، تفسير، كلام و هميشه با انگشت اتهام و ترديد مواجه مىشود. طبيعى است در اين صورت، ظرفيت بسيارى از نخبگان متوجه توليد فكر نخواهد شد.
صاحبان قدرت در حوزه علم و تفكر، چيزى را مىپسندند كه به قدرت آنها بيفزايد (يا حداقل قدرت آنها را تهديد نكند). حال آنكه يك نخبة فكرى اولين دغدغه اش اين است كه معضل موجود را حل كند و به اصلاح و بهبود شرايط بپردازد. صاحبان ثروت هم در اين زمينه نقش ايفا مىكنند. وقتى امكانات و بودجههاى پژوهشى گاهى در اختيار افرادى است كه شرايط علم و دانش را ندارند و حداقل صاحبان علم و انديشه نيستند، طبيعى است كه توزيع ثروت در نهادهاى فرهنگى و در بين عناصر فرهنگى، به گونه اى خواهد بود كه انگيزههاى نخبگان را دچار اختلال مىكند.
پىنوشت
(1) ر. ك: تحليل زير ساختهاى نظرى جنبش نرم افزارى، گفتوگو با حجت الاسلام و المسلمين، دكتر عبدالحسين خسروپناه، روزنامه سياست روز، 13/ 5/ 1382، ص 6 و 7
(2) ساختار توليد علم و توسعه علوم دينى، گفت و گو با امينى و سبحانى، نشريه پژوهش و حوزه ش 21