پرسش :
على اللهى ها چه كسانى هستند و چه عقايدى دارند؟
پاسخ :
در طول تاريخ، انسان با فرقههايى مواجه مىشود كه مخالفينشان آنها را غلات )جمع غالى، به معنى غلو كننده( مىنامند) اينها كسانى هستند كه دربارهى حضرت على )ع( و يا ديگر شخصيتهاى مهم دچار غلو شدهاند)
شناخت و تشخيص غلات در تاريخ، يكى از دشوارترين و پيچيدهترين كارهاى مورخان بوده است كه احيانا در اين زمينه دچار اشتباهات فراوانى نيز شدهاند) دليلش اين است كه هيچ شخص يا گروهى، عنوان غلات را براى خود نمىپذيرد و هيچ كس عقيدهى خود را غلو آميز نمىداند) علاوه بر اين، غلات همواره انديشههاى خود را تا حد امكان به صورت سرى نگه مىداشتند كه خود اين امر هم عامل ديگرى براى عدم امكان تحقيق دقيق در مورد آنها مىشد) همچنين بايد گفت: امروزه آشكار شده است، بسيارى از اسمهايى كه از آنها تحت عنوان رهبران غلات ياد مىشود، اصلا وجود خارجى نداشتهاند و عمدتا دشمنان شيعه براى محكوم كردن شيعه و اتهام غلو زدن به تشيع اين شخصيتها را ساخته و پرداختهاند) ( به عنوان مهمترين اين شخصيتهاى ساختگى، مىتوان از عبدالله بن سبا ياد كرد كه بسيارى از اهل سنت دربارهى وى داستانها نقل كردهاند؛ اما مطابق تحقيقات اخير، به ويژه چند جلد كتاب ارزشمند علامه سيد مرتضى عسگرى تحت عنوان »عبدالله بن سبا«، معلوم شده كه چنين شخصى اصلا وجود نداشته است) اما به هر حال، كسانى بودهاند كه حضرت على )ع( يا ديگران را تا حد خدايى بالا مىبردند) چنين كسانى هنوز هم بعضا وجود دارند) على اللهىها نيز از همين گروهها هستند)
از مهمترين جماعتهاى اين گروه در عصر حاضر، كسانى هستند كه در سوريه به علويون معروفند) آنها ظاهرا ( گفتيم »ظاهرا«؛ چون اين افراد عقايد خود را منتشر نمىكنند و عموما به صورت سرى نگه مىدارند) آنها حتى يك كتاب رسمى كه حاوى عقايدشان باشد، نشر نمىدهند و آنچه دربارهشان گفته مىشود، بر اساس اطلاعات كسانى است كه با آنها رابطه داشتهاند) معتقدند كه خدا يك بار در قالب مسيح )ع( و بار ديگر در قالب على )ع( حلول كرده است و ديگر بار در قالب مهدى )عج( ظهور خواهد كرد)
به هر حال، از مهمترين خصوصيات مشترك غلات اين است كه به ظاهر شريعت وقعى نمىنهند، قائل به تناسخ هستند، و همچنين معتقدند كه خدا در روح شخص مورد نظرشان حلول مىكند و با او متحد مىشود ( براى مطالعهاى دربارهى آراى غلات، ر)ك: عبدالرحمن بدوى، تاريخ انديشههاى كلامى در اسلام، ترجمه حسين صابرى، ج 2، صص 47 - 71؛ و على محمد ولوى، تاريخ علم كلام و مذاهب اسلامى، ج 1، صص 66 - 78)
نكتهى ديگرى كه در مورد غلات - و از جمله على اللهىها - بايد مدنظر قرار داد، اين است كه بسيارى از نويسندگان كتب ملل و نحل دچار اشتباه شده، غلات را فرقهاى از تشيع معرفى كرده و گفتهاند: »غلات، كسانى هستند كه در تشيع افراط كردهاند!« در اين جا بايد پرسيد: آيا اصلا افراط در تشيع، تعبير صحيحى است؟ يعنى، چند تفاوت بارز هست كه بر اساس آنها به هيچ وجه نمىتوان غلات را فرقهاى از شيعه دانست:
«1) شيعه كسانى هستند كه قائل به امامت حضرت على )ع( و جانشينى او پس از پيامبر اكرم )ص( مىباشند، حال چگونه مىتوان وضع كسانى را كه قائل به الوهيت حضرت على )ع( )نه امامت وى( هستند، افراط در تشيع ناميد؟ در واقع، اينها عملا با اين اعتقادشان، سه اصل از اصول عقايد شيعه، يعنى توحيد، نبوت و امامت را انكار مىكنند)
2) شيعه پيرو تعاليم اسلام و تعاليم ائمه معصوم )ع( است؛ در حالى كه غلات بسيارى از تعاليم ائمه )ع(، به ويژه در مورد توحيد را زير پا گذاشتهاند)
3) از پيامبر اكرم )ص( و ائمه اطهار )ع(، احاديث فراوانى در مذمت غلو كنندگان و جهنمى بودن آنان ذكر شده است؛ به طورى كه دشمن اهل بيت و غلو كننده در حق اهل بيت را مثل هم دانستهاند و مسلم است كه كسى كه با دشمن اهل بيت هم رتبه است، نمىتواند شيعه باشد)« ( على محمد ولوى، تاريخ علم كلام و مذاهب اسلامى، ج 1، صص 75 - 77)
در طول تاريخ، انسان با فرقههايى مواجه مىشود كه مخالفينشان آنها را غلات )جمع غالى، به معنى غلو كننده( مىنامند) اينها كسانى هستند كه دربارهى حضرت على )ع( و يا ديگر شخصيتهاى مهم دچار غلو شدهاند)
شناخت و تشخيص غلات در تاريخ، يكى از دشوارترين و پيچيدهترين كارهاى مورخان بوده است كه احيانا در اين زمينه دچار اشتباهات فراوانى نيز شدهاند) دليلش اين است كه هيچ شخص يا گروهى، عنوان غلات را براى خود نمىپذيرد و هيچ كس عقيدهى خود را غلو آميز نمىداند) علاوه بر اين، غلات همواره انديشههاى خود را تا حد امكان به صورت سرى نگه مىداشتند كه خود اين امر هم عامل ديگرى براى عدم امكان تحقيق دقيق در مورد آنها مىشد) همچنين بايد گفت: امروزه آشكار شده است، بسيارى از اسمهايى كه از آنها تحت عنوان رهبران غلات ياد مىشود، اصلا وجود خارجى نداشتهاند و عمدتا دشمنان شيعه براى محكوم كردن شيعه و اتهام غلو زدن به تشيع اين شخصيتها را ساخته و پرداختهاند) ( به عنوان مهمترين اين شخصيتهاى ساختگى، مىتوان از عبدالله بن سبا ياد كرد كه بسيارى از اهل سنت دربارهى وى داستانها نقل كردهاند؛ اما مطابق تحقيقات اخير، به ويژه چند جلد كتاب ارزشمند علامه سيد مرتضى عسگرى تحت عنوان »عبدالله بن سبا«، معلوم شده كه چنين شخصى اصلا وجود نداشته است) اما به هر حال، كسانى بودهاند كه حضرت على )ع( يا ديگران را تا حد خدايى بالا مىبردند) چنين كسانى هنوز هم بعضا وجود دارند) على اللهىها نيز از همين گروهها هستند)
از مهمترين جماعتهاى اين گروه در عصر حاضر، كسانى هستند كه در سوريه به علويون معروفند) آنها ظاهرا ( گفتيم »ظاهرا«؛ چون اين افراد عقايد خود را منتشر نمىكنند و عموما به صورت سرى نگه مىدارند) آنها حتى يك كتاب رسمى كه حاوى عقايدشان باشد، نشر نمىدهند و آنچه دربارهشان گفته مىشود، بر اساس اطلاعات كسانى است كه با آنها رابطه داشتهاند) معتقدند كه خدا يك بار در قالب مسيح )ع( و بار ديگر در قالب على )ع( حلول كرده است و ديگر بار در قالب مهدى )عج( ظهور خواهد كرد)
به هر حال، از مهمترين خصوصيات مشترك غلات اين است كه به ظاهر شريعت وقعى نمىنهند، قائل به تناسخ هستند، و همچنين معتقدند كه خدا در روح شخص مورد نظرشان حلول مىكند و با او متحد مىشود ( براى مطالعهاى دربارهى آراى غلات، ر)ك: عبدالرحمن بدوى، تاريخ انديشههاى كلامى در اسلام، ترجمه حسين صابرى، ج 2، صص 47 - 71؛ و على محمد ولوى، تاريخ علم كلام و مذاهب اسلامى، ج 1، صص 66 - 78)
نكتهى ديگرى كه در مورد غلات - و از جمله على اللهىها - بايد مدنظر قرار داد، اين است كه بسيارى از نويسندگان كتب ملل و نحل دچار اشتباه شده، غلات را فرقهاى از تشيع معرفى كرده و گفتهاند: »غلات، كسانى هستند كه در تشيع افراط كردهاند!« در اين جا بايد پرسيد: آيا اصلا افراط در تشيع، تعبير صحيحى است؟ يعنى، چند تفاوت بارز هست كه بر اساس آنها به هيچ وجه نمىتوان غلات را فرقهاى از شيعه دانست:
«1) شيعه كسانى هستند كه قائل به امامت حضرت على )ع( و جانشينى او پس از پيامبر اكرم )ص( مىباشند، حال چگونه مىتوان وضع كسانى را كه قائل به الوهيت حضرت على )ع( )نه امامت وى( هستند، افراط در تشيع ناميد؟ در واقع، اينها عملا با اين اعتقادشان، سه اصل از اصول عقايد شيعه، يعنى توحيد، نبوت و امامت را انكار مىكنند)
2) شيعه پيرو تعاليم اسلام و تعاليم ائمه معصوم )ع( است؛ در حالى كه غلات بسيارى از تعاليم ائمه )ع(، به ويژه در مورد توحيد را زير پا گذاشتهاند)
3) از پيامبر اكرم )ص( و ائمه اطهار )ع(، احاديث فراوانى در مذمت غلو كنندگان و جهنمى بودن آنان ذكر شده است؛ به طورى كه دشمن اهل بيت و غلو كننده در حق اهل بيت را مثل هم دانستهاند و مسلم است كه كسى كه با دشمن اهل بيت هم رتبه است، نمىتواند شيعه باشد)« ( على محمد ولوى، تاريخ علم كلام و مذاهب اسلامى، ج 1، صص 75 - 77)