پرسش :
چگونه می توان با حدیث منزلت بر وصی و خلیفه بودن امام علی(ع) استدلال کرد؟ )درحالی که خلیفه و وصی حضرت موسی(ع) یوشع بود نه هارون و هارون قبل از حضرت موسی(ع) از دنیا رفت.)
پاسخ :
درقرآن مجید در چند مورد از حضرت هارون به عنوان برادر، وزیر و وصی حضرت موسی(ع)تعبیر شده است از جمله:
1) قرآن دعا و درخواست حضرت موسی (ع) را اینگونه بیان کرده است:«قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری*وَ یَسِّرْ لی أَمْری*وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی*یَفْقَهُوا قَوْلی*وَ اجْعَلْ لی وَزیرًا مِنْ أَهْلی*هارُونَ أَخی*اشْدُدْ بِهِ أَزْری*وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری[1]یعنی:) حضرت موسی (ع))گفت: پروردگارا سینه ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند و وزیری از خاندانم برای من قرار ده، برادرم هارون را پشتم را با او محکم کن و او را در کارم شریک ساز ».
2) در آیه دیگر آمده است:« وَ أَخی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنّی لِسانًا فَأَرْسِلْهُ مَعی رِدْءًا یُصَدِّقُنی إِنّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ*قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطانًا فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ[2]یعنی :و برادرم هارون زبانش از من فصیح تر است او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند میترسم مرا تکذیب کنند. (خداوند) فرمود بزودی بازوان ترا به وسیله برادرت محکم و (نیرومند) میکنیم و برای شما سلطه و برتری قرار میدهیم و به برکت آیات ما، بر شما دست نمییابند. شما و پیروانتان پیروزید.»
3) باز قرآن کریم در آیه دیگری از قول موسی میفرماید:«قالَ رَبِّ إِنّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ وَ یَضیقُ صَدْری وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانی فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ»[3](موسی) گفت پروردگارا از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند و سینهام تنگ میشود، و زبانم به قدر کافی گویا نیست (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند).
4)در جریان رفتن حضرت موسی به کوه طور ایشان را به عنوان جانشین خود معرفی میکند:«وَ قالَ مُوسی ِلأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ»[4] و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قوم من باش ( آنها را) اصلاح کن و از روش مفسدان پیروی منما.
در این آیات شریفه حضرت هارون به عنوان:
الف: وزیر حضرت موسی
ب: پشتیبان و محکم کننده کار حضرت موسی
ج: تصدیق کننده حضرت موسی (ع)
د: زبان گویای حضرت موسی (ع)
و: جانشین حضرت موسی (ع) معرفی شده است، در حالی که هیچ کدام از این تعبیرها درباره حضرت یوشع بن نون[5] به کار نرفته است.
رحلت حضرت هارون قبل از حضرت موسی علیه السلام نیز منافاتی با جایگاه او ندارد زیرا روشن است که اگر حضرت هارون زنده میماند وصی و جانشین حضرت موسی علیه السلام بود و بهترین شاهد بر این مطلب همین است که یوشع بن نون بعد از وفات حضرت موسی(ع) به مقام پیامبری رسید در حالی که جناب هارون در زمان حیات حضرت موسی (ع) و دوشادوش او پیامبر بود.
با توجه به ویژگیها و نسبتهای حضرت هارون به حضرت موسی علیه السلام باید دید کدام یک از این ویژگیها در نسبت حضرت امیر علیه السلام و حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیث شریف منزلت خود را به منزله موسی و حضرت امیر علیه السلام را به منزله هارون معرفی کرد و فرمود با این تفاوت که بعد از من دیگر پیامبری نخواهد بود (یعنی نیاز نیست) چون جناب هارون علیه السلام هم پیامبر بود اما حضرت امیر علیه السلام پیامبرنبود.
در احادیث زیادی به ویژگیهای حضرت امیر(ع) اشاره شده است از جمله:
1- در حدیث الدار که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اولین بار عشیره و اقارب خود (حدود چهل تن) را دعوت کرد و فرمود هر کس به من ایمان بیاورد او برادر، وصی، وزیر و خلیفه من خواهد بود اما جز حضرت علی علیه السلام کسی به او ایمان نیاورد. پیامبر اکرم (ص) و به حالت استهزاء گفتند که مثل این (کودک) وصی و وزیر و خلیفه تو میشود!![6]
2-در لیلة المبیت هم حضرت امیر علیه السلام به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که خوف قتل و شهادت ایشان در میان بود خوابید[7] همانطوری که حضرت هارون در وقتی که بنی اسرائیل گوساله پرست شدند جان خود را برای حفظ جان حضرت موسی(ع) به خطر انداخت، و این هم نسبت دیگر این دو بزرگوار پس وصایت، وزارت، خلافت، پشتیبان و شریک در امر رسالت به عنوان امامت و تصدیق پیامبری خصوصیاتی هستند که حضرت علی (ع) داشته است.
وقتی در حدیث منزلت دقت کافی کنیم اشکال مورد نظر شما خود به خود رفع خواهد شد این حدیث که متواتر است می فرماید:«اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی[8]،آیا راضی نمیشوی به این که جایگاه تو نسبت به من مانند جایگاه هارون به موسی باشد الا این که بعد از من پیامبری نیست». از دقت در این حدیث معلوم می شود که اولا: دراین روایت نمیگوید تو در آینده برادر، وصی، جانشین، وزیر، پشتیبان و تصدیق کننده من هستی بلکه معنی حدیث این است که همین الان هم وصی و... من هستی. و ثانیا: این که چون بعد از من پیامبری نمیآید و تو بعد از من تمام این شؤون را دارا هستی الا اینکه تنها پیامبر نیستی. (چون بعد از من دیگر حاجتی به نبوت نیست) خوب اگر پیامبر(ص) نظرش تنها به عهد و زمان خود بود میبایست بفرماید که الا این که تو الان پیامبر نیستی (چون هارون در عهد موسی پیامبر بود) و همین که فرمود بعد از من پیامبری نیست یعنی تو بعد از من تمام شؤون هارون را داری الا این که دیگر پیامبری در کار نیست.
بنا بر آنچه که گفته شد حدیث منزلة هم از نظر سند معتبر است (خبر متواتر است) و هم از نظر دلالت دلالتش بر ولایت علی(ع) کاملا روشن است.
پی نوشتها:
[1]سوره طه، آیات 25 تا 32.
[2]سوره قصص، آیات 34 و 35.
[3]سوره شعراء، آیات 12 و 13.
[4]سوره اعراف، آیه 142.
[5](احتمالا همان حضرت یسع پیامبر(ع) است که در قرآن کریم بدان اشارت رفته است)
[6] بحارالأنوار ج: 18 ص: 44- الخرائجوالجرائح ج: 1 ص: 93- عللالشرائع ج : 1 ص170
[7] بحارالأنوار ج: 19 ص: 85- بحارالأنوار ج: 19 ص: 56
[8] الکافی ج: 8 ص: 106
منبع: پایگاه حوزه
درقرآن مجید در چند مورد از حضرت هارون به عنوان برادر، وزیر و وصی حضرت موسی(ع)تعبیر شده است از جمله:
1) قرآن دعا و درخواست حضرت موسی (ع) را اینگونه بیان کرده است:«قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری*وَ یَسِّرْ لی أَمْری*وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی*یَفْقَهُوا قَوْلی*وَ اجْعَلْ لی وَزیرًا مِنْ أَهْلی*هارُونَ أَخی*اشْدُدْ بِهِ أَزْری*وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری[1]یعنی:) حضرت موسی (ع))گفت: پروردگارا سینه ام را گشاده کن و کارم را برایم آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند و وزیری از خاندانم برای من قرار ده، برادرم هارون را پشتم را با او محکم کن و او را در کارم شریک ساز ».
2) در آیه دیگر آمده است:« وَ أَخی هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنّی لِسانًا فَأَرْسِلْهُ مَعی رِدْءًا یُصَدِّقُنی إِنّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ*قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخیکَ وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطانًا فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ[2]یعنی :و برادرم هارون زبانش از من فصیح تر است او را همراه من بفرست تا یاور من باشد و مرا تصدیق کند میترسم مرا تکذیب کنند. (خداوند) فرمود بزودی بازوان ترا به وسیله برادرت محکم و (نیرومند) میکنیم و برای شما سلطه و برتری قرار میدهیم و به برکت آیات ما، بر شما دست نمییابند. شما و پیروانتان پیروزید.»
3) باز قرآن کریم در آیه دیگری از قول موسی میفرماید:«قالَ رَبِّ إِنّی أَخافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ وَ یَضیقُ صَدْری وَ لا یَنْطَلِقُ لِسانی فَأَرْسِلْ إِلی هارُونَ»[3](موسی) گفت پروردگارا از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند و سینهام تنگ میشود، و زبانم به قدر کافی گویا نیست (برادرم) هارون را نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند).
4)در جریان رفتن حضرت موسی به کوه طور ایشان را به عنوان جانشین خود معرفی میکند:«وَ قالَ مُوسی ِلأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ»[4] و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قوم من باش ( آنها را) اصلاح کن و از روش مفسدان پیروی منما.
در این آیات شریفه حضرت هارون به عنوان:
الف: وزیر حضرت موسی
ب: پشتیبان و محکم کننده کار حضرت موسی
ج: تصدیق کننده حضرت موسی (ع)
د: زبان گویای حضرت موسی (ع)
و: جانشین حضرت موسی (ع) معرفی شده است، در حالی که هیچ کدام از این تعبیرها درباره حضرت یوشع بن نون[5] به کار نرفته است.
رحلت حضرت هارون قبل از حضرت موسی علیه السلام نیز منافاتی با جایگاه او ندارد زیرا روشن است که اگر حضرت هارون زنده میماند وصی و جانشین حضرت موسی علیه السلام بود و بهترین شاهد بر این مطلب همین است که یوشع بن نون بعد از وفات حضرت موسی(ع) به مقام پیامبری رسید در حالی که جناب هارون در زمان حیات حضرت موسی (ع) و دوشادوش او پیامبر بود.
با توجه به ویژگیها و نسبتهای حضرت هارون به حضرت موسی علیه السلام باید دید کدام یک از این ویژگیها در نسبت حضرت امیر علیه السلام و حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حدیث شریف منزلت خود را به منزله موسی و حضرت امیر علیه السلام را به منزله هارون معرفی کرد و فرمود با این تفاوت که بعد از من دیگر پیامبری نخواهد بود (یعنی نیاز نیست) چون جناب هارون علیه السلام هم پیامبر بود اما حضرت امیر علیه السلام پیامبرنبود.
در احادیث زیادی به ویژگیهای حضرت امیر(ع) اشاره شده است از جمله:
1- در حدیث الدار که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای اولین بار عشیره و اقارب خود (حدود چهل تن) را دعوت کرد و فرمود هر کس به من ایمان بیاورد او برادر، وصی، وزیر و خلیفه من خواهد بود اما جز حضرت علی علیه السلام کسی به او ایمان نیاورد. پیامبر اکرم (ص) و به حالت استهزاء گفتند که مثل این (کودک) وصی و وزیر و خلیفه تو میشود!![6]
2-در لیلة المبیت هم حضرت امیر علیه السلام به جای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که خوف قتل و شهادت ایشان در میان بود خوابید[7] همانطوری که حضرت هارون در وقتی که بنی اسرائیل گوساله پرست شدند جان خود را برای حفظ جان حضرت موسی(ع) به خطر انداخت، و این هم نسبت دیگر این دو بزرگوار پس وصایت، وزارت، خلافت، پشتیبان و شریک در امر رسالت به عنوان امامت و تصدیق پیامبری خصوصیاتی هستند که حضرت علی (ع) داشته است.
وقتی در حدیث منزلت دقت کافی کنیم اشکال مورد نظر شما خود به خود رفع خواهد شد این حدیث که متواتر است می فرماید:«اما ترضی ان تکون منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی[8]،آیا راضی نمیشوی به این که جایگاه تو نسبت به من مانند جایگاه هارون به موسی باشد الا این که بعد از من پیامبری نیست». از دقت در این حدیث معلوم می شود که اولا: دراین روایت نمیگوید تو در آینده برادر، وصی، جانشین، وزیر، پشتیبان و تصدیق کننده من هستی بلکه معنی حدیث این است که همین الان هم وصی و... من هستی. و ثانیا: این که چون بعد از من پیامبری نمیآید و تو بعد از من تمام این شؤون را دارا هستی الا اینکه تنها پیامبر نیستی. (چون بعد از من دیگر حاجتی به نبوت نیست) خوب اگر پیامبر(ص) نظرش تنها به عهد و زمان خود بود میبایست بفرماید که الا این که تو الان پیامبر نیستی (چون هارون در عهد موسی پیامبر بود) و همین که فرمود بعد از من پیامبری نیست یعنی تو بعد از من تمام شؤون هارون را داری الا این که دیگر پیامبری در کار نیست.
بنا بر آنچه که گفته شد حدیث منزلة هم از نظر سند معتبر است (خبر متواتر است) و هم از نظر دلالت دلالتش بر ولایت علی(ع) کاملا روشن است.
پی نوشتها:
[1]سوره طه، آیات 25 تا 32.
[2]سوره قصص، آیات 34 و 35.
[3]سوره شعراء، آیات 12 و 13.
[4]سوره اعراف، آیه 142.
[5](احتمالا همان حضرت یسع پیامبر(ع) است که در قرآن کریم بدان اشارت رفته است)
[6] بحارالأنوار ج: 18 ص: 44- الخرائجوالجرائح ج: 1 ص: 93- عللالشرائع ج : 1 ص170
[7] بحارالأنوار ج: 19 ص: 85- بحارالأنوار ج: 19 ص: 56
[8] الکافی ج: 8 ص: 106
منبع: پایگاه حوزه