پرسش :
گاهي احساس مي کنم از تمام مسائل عقيدتي و اخلاقي آگاهم، اما در عمل به آن ها عاجز هستم. علت چيست؟
پاسخ :
اطلاع و آگاهي از احکام دين و اخلاقي، اولين قدم در انجام و عمل بدان ها است؛ يعني اگر علمي در کار نباشد، عمل نيز ممکن نخواهد بود. اگر چنان که عملي نيز بدون اطلاع و آگاهي انجام شود، ارزش نخواهد داشت؛ پس در اولين قدم، علم و آگاهي از احکام شريعت و مسائل اخلاقي لازم و ضروري است؛ ولي صرف داشتن علم و آگاهي در رستگاري و فلاح کافي نيست؛ به عبارتي اين شرط، شرط لازم است و نه شرط کافي و شرط کافي همان ملتزم بودن بدان و به مرحله عمل و تحقق خارجي رساندن آن است. حال علت چيست که با اين که مي دانيم فلان چيز حرام است، بدان دست مي يازيم و يا فلان امر واجب است از انجام آن سر باز مي زنيم . اين جا دو حالت مي توان تصور کرد:
اگر پس از علم و آگاهي از حرام يا واجب بودن امري به آن عمل نکرد و پس از آن، دچار پشيماني و ندامت نشد، اين، علامت بي اعتقادي و عدم التزام به دين است؛ ولي اگر حالت ندامت دست داده و با خود عهد و پيمان بست که آن عمل حرام را مرتکب نشده و يا امر واجب را به جا آورد، اين شخص مشکل ضعف ايمان دارد که بايد به تقويت آن پرداخته و اين نقيصه را جبران کند.
لازم به توضيح است احکام اسلام سه دسته اند:
الف) اعتقادي است مانند توحيد، نبوت، حضرت و معاد که عمل انجام دادني در آن نيست و صرف اعتقاد و يقين است.
ب) احکام شرعي است مانند واجبات، محرمات، مکروهات و مستحبات اينجا صرف علم و اعتقاد کافي نيست و آن چه از ما خواسته شده، عمل است.
ج) مسائل اخلاقي و روحي است، مثل آراسته شدن به فضايل انساني و الهي (تحليه) و پيراسته شدن از صفات ناپسند و غيراخلاقي (تخليه) که در اين مقوله نيز تنها وظيفه ما عمل به دستورات است، در قسم دوم (احکام و فروعات شرعي) متأسفانه قشر وسيعي از مردم نيز بدين مشکل دچارند که با وجود علم به وجوب نماز، روزه، خمس، امر به معروف، نهي از منکر و حج، از روي سهل انگاري و سستي از انجام آنها که در ظاهر با مشقت و سختي همراه است، خودداري مي کنند هر چند خود را مسلمان مي دانند. اين مشکل، تنها با تقويت بنيه اعتقادي و کلامي (همان قسم اول) قابل حل است؛ يعني شخص بايد با مطالعه، تفکر و موعظه، ديدگاه خود را به خدا، معاد، عذاب آخرت و نبوت تصحيح کرده و در خود، برابر احکام الهي احساس تکليفي را ايجاد کند. در قسم سوم ( صفات اخلاقي و روحي) انجام خصوصيات اخلاقي ستوده و ترک صفات ناپسند، تنها براي رسيدن افراد به کمال انساني و تخلق آنها به اخلاق الهي توصيه شده است. يعني انجام اين امور، جزء کرامت هاي انساني و کمالات نفساني بشمار مي رود. کسي که عصبانيت خود را با کظم غيظ نگه دارد، انساني برتر شمرده مي شود و طبعا نزد خداوند محبوب واقع شده و درجات و مراتبش نيز در بهشت بسيار بالا خواهد بود. البته اين در صورتي است که صفات ناپسند اخلاقي، گناه و حرام جانبي در پي نداشته باشد و گرنه به سبب ارتکاب آن حرام و گناه ، مجازاتي در پي خواهد داشت، مثلا کسي که در اثر نداشتن حسن خلق در معاشرت مردم، باعث آزار و اذيت مؤمني شود، از اين جهت مورد مؤاخذه و عذاب خواهد شد.
به هر حال، انجام يا ترک اين قسم سوم ( مسائل اخلاقي) از واجبات شرعي اسلام نيست؛ ولي براي کمال مدارج مؤمن و تخلق او به اخلاق خدا و رسول گرامي اش و درک ثواب بي شمار و به دست آوردن جايگاه بهتر در بهشت بسيار لازم و ضروري است. در عين حالي که آثار و ثمراتش در زندگي دنيوي نيز آشکار و واضح است. علاوه بر آن چه گفته شد، مي توانيد چند راهکار را عملي کنيد:
1. زمينه خطا را فراهم نکنيد.
2. مراقبه و محاسبه در همان خطايي که مورد ابتلاي شما است.
3. تقويت اعصاب با ورزش مخصوصا اگر خطاي شما عصبانيت است.
4. تلقين هر روز بدي هاي خطا و خوبي هاي ترک آن.
5. مطالعه کتب اخلاقي.
6. معاشرت با دوستان خوب که شما را از خطا پرهيز دهند.
7. انس بيشتر با نماز و پاره اي از مستحبات که براي شما نشاط آور است.
اطلاع و آگاهي از احکام دين و اخلاقي، اولين قدم در انجام و عمل بدان ها است؛ يعني اگر علمي در کار نباشد، عمل نيز ممکن نخواهد بود. اگر چنان که عملي نيز بدون اطلاع و آگاهي انجام شود، ارزش نخواهد داشت؛ پس در اولين قدم، علم و آگاهي از احکام شريعت و مسائل اخلاقي لازم و ضروري است؛ ولي صرف داشتن علم و آگاهي در رستگاري و فلاح کافي نيست؛ به عبارتي اين شرط، شرط لازم است و نه شرط کافي و شرط کافي همان ملتزم بودن بدان و به مرحله عمل و تحقق خارجي رساندن آن است. حال علت چيست که با اين که مي دانيم فلان چيز حرام است، بدان دست مي يازيم و يا فلان امر واجب است از انجام آن سر باز مي زنيم . اين جا دو حالت مي توان تصور کرد:
اگر پس از علم و آگاهي از حرام يا واجب بودن امري به آن عمل نکرد و پس از آن، دچار پشيماني و ندامت نشد، اين، علامت بي اعتقادي و عدم التزام به دين است؛ ولي اگر حالت ندامت دست داده و با خود عهد و پيمان بست که آن عمل حرام را مرتکب نشده و يا امر واجب را به جا آورد، اين شخص مشکل ضعف ايمان دارد که بايد به تقويت آن پرداخته و اين نقيصه را جبران کند.
لازم به توضيح است احکام اسلام سه دسته اند:
الف) اعتقادي است مانند توحيد، نبوت، حضرت و معاد که عمل انجام دادني در آن نيست و صرف اعتقاد و يقين است.
ب) احکام شرعي است مانند واجبات، محرمات، مکروهات و مستحبات اينجا صرف علم و اعتقاد کافي نيست و آن چه از ما خواسته شده، عمل است.
ج) مسائل اخلاقي و روحي است، مثل آراسته شدن به فضايل انساني و الهي (تحليه) و پيراسته شدن از صفات ناپسند و غيراخلاقي (تخليه) که در اين مقوله نيز تنها وظيفه ما عمل به دستورات است، در قسم دوم (احکام و فروعات شرعي) متأسفانه قشر وسيعي از مردم نيز بدين مشکل دچارند که با وجود علم به وجوب نماز، روزه، خمس، امر به معروف، نهي از منکر و حج، از روي سهل انگاري و سستي از انجام آنها که در ظاهر با مشقت و سختي همراه است، خودداري مي کنند هر چند خود را مسلمان مي دانند. اين مشکل، تنها با تقويت بنيه اعتقادي و کلامي (همان قسم اول) قابل حل است؛ يعني شخص بايد با مطالعه، تفکر و موعظه، ديدگاه خود را به خدا، معاد، عذاب آخرت و نبوت تصحيح کرده و در خود، برابر احکام الهي احساس تکليفي را ايجاد کند. در قسم سوم ( صفات اخلاقي و روحي) انجام خصوصيات اخلاقي ستوده و ترک صفات ناپسند، تنها براي رسيدن افراد به کمال انساني و تخلق آنها به اخلاق الهي توصيه شده است. يعني انجام اين امور، جزء کرامت هاي انساني و کمالات نفساني بشمار مي رود. کسي که عصبانيت خود را با کظم غيظ نگه دارد، انساني برتر شمرده مي شود و طبعا نزد خداوند محبوب واقع شده و درجات و مراتبش نيز در بهشت بسيار بالا خواهد بود. البته اين در صورتي است که صفات ناپسند اخلاقي، گناه و حرام جانبي در پي نداشته باشد و گرنه به سبب ارتکاب آن حرام و گناه ، مجازاتي در پي خواهد داشت، مثلا کسي که در اثر نداشتن حسن خلق در معاشرت مردم، باعث آزار و اذيت مؤمني شود، از اين جهت مورد مؤاخذه و عذاب خواهد شد.
به هر حال، انجام يا ترک اين قسم سوم ( مسائل اخلاقي) از واجبات شرعي اسلام نيست؛ ولي براي کمال مدارج مؤمن و تخلق او به اخلاق خدا و رسول گرامي اش و درک ثواب بي شمار و به دست آوردن جايگاه بهتر در بهشت بسيار لازم و ضروري است. در عين حالي که آثار و ثمراتش در زندگي دنيوي نيز آشکار و واضح است. علاوه بر آن چه گفته شد، مي توانيد چند راهکار را عملي کنيد:
1. زمينه خطا را فراهم نکنيد.
2. مراقبه و محاسبه در همان خطايي که مورد ابتلاي شما است.
3. تقويت اعصاب با ورزش مخصوصا اگر خطاي شما عصبانيت است.
4. تلقين هر روز بدي هاي خطا و خوبي هاي ترک آن.
5. مطالعه کتب اخلاقي.
6. معاشرت با دوستان خوب که شما را از خطا پرهيز دهند.
7. انس بيشتر با نماز و پاره اي از مستحبات که براي شما نشاط آور است.