چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

پى آمدهاى منفى پاى بندى به نظريه ى قرائت هاى گوناگون چيست؟


پاسخ :
قرائت هاى گوناگون از دين به معناى برداشت هاى متفاوت از متون دينى مانند قرآن و سنّت در اسلام و عهدين در مسيحيت است. اين مسأله، دست آورد رويكردهاى جديدى است كه انديشمندانى نظير: هايدگر و گادامر، آن را ارايه دادند. برخى روشن فكران در ايران نيز با اثرپذيرى از نحله هاى هرمنوتيك غربى،نظريه هايى در اين زمينه مطرح كرده اند. پيش از پرداختن به اصل بحث، به طور گذرا، به مبانى و اصول چنين نگرشى مى پردازيم.[1]
يكى از مبانى و مقدمات اين نظريه آن است كه مفسر تا پيش دانسته و پيش فرضى نداشته باشد، نمى تواند متنى را تفسير كند.[2] مبناى دوم اين است كه پس از روشن شدن پيش فرض، نوبت به علاقه و انتظار مفسر مى رسد كه مفسر براساس آن ها، پرسش هايى را مطرح مى كند.[3] پس از اين مرحله، نوبت به پرسش از تاريخ مى رسد و مفسر بايد بداند كه مؤلف يا گوينده خواسته است به مخاطبان خود چه بگويد. پس بايد بنگرد مفسران پيشين، آن متن را چگونه فهميده اند و مؤلف در چه شرايطى از زندگى اجتماعى سخن گفته است؟ در اين مرحله بايد معناى تحت اللفظى واژگان و جمله ها، نقش متن در فراخوانى معرفت و عمل، مراد جدى متكلم و اثر متن روشن گردد.[4] مبناى چهارم نيز اين است كه مركز معناى متن كه همه ى مطالب متن بر محور آن نظم پيدا كرده است، كشف شود; زيرا تنها كسى مى تواند متنى را تفسير كند كه براى متن، وحدت قايل باشد و چنين بيانديشد كه افزون بر معانى هر واژه و جمله، متن به عنوان «واحد»، معناى كامل و جامع را افاده مى كند و متن با فرض تكيه كردن بر آن، فهميده مى شود.[5]
پى آمدهاى منفى اين ديدگاه عبارت است از:
1. تفسير به رأى: يكى از پى آمدهاى منفى نظريه ى قرائت هاى گوناگون از دين، اين است كه هر مفسرى به سليقه ى خود، متن دينى را تفسير و تأويل مى كند; زيرا وقتى پيش فرض ها، گوناگون و انتظارها و پرسش ها از تاريخ، ناهم آهنگ است و كشف مركز معناى متن به گرايش هاى متنوع بستگى دارد، تفسيرها نيز گوناگون خواهد شد. در اين صورت، مفسران، متون دينى مانند آيات قرآن را براساس ديدگاه هاى فلسفى و كلامى و اعتقادى خود به طور متفاوت، تفسير مى كنند. از اين رو، كاملاً رواست كه گروهى از مفسران از برخى آيات قرآن، مفهوم «جبر» را درك كنند و گروهى مفهوم «اختيار» را. چه بسا گروهى ديگر از آياتى نظير: «يدالله فوق ايديهم» يا «الرَّحمانُ على العرشِ استوى» چنين برداشت كنند كه خداوند، موجودى جسمانى است كه دست دارد و بر تخت مى نشيند. هم چنين درباره ى صفت هاى «سميع» و «بصير» مى پندارند كه خدا مانند انسان، گوش و چشم دارد. همه ى اين تفسيرها، درست به حساب مى آيد و هيچ گاه نمى توان تفسير درست و نادرست را تشخيص داد; زيرا هر كس براساس پيش فرض هاى خود، آيات قرآن را تفسير مى كند و با اين پيش فرض ها، تفسيرى كه انجام داده، درست است.[6]
2. نرسيدن به مراد گوينده و مؤلف: اگر بنا باشد هر كسى، سخن و صاحب سخن را در آيينه ى سليقه و انتظارهاى خود ببيند و براساس آن به تفسير سخن بپردازد، از كجا دريابيم كه علاقه و انتظار گوينده چيست؟ هر گاه ضابطه اى در كار نباشد، هر تفسيرى از پيش فهم ها و خواسته هاى مفسر اثر مى پذيرد و هيچ يك نيز باطل نخواهد بود. در نتيجه، تفسيرهاى ارايه شده از متن با مراد مؤلف، بيگانه خواهد بود[7] و مؤلف به هدف خود از آفرينش متن دست نمى يابد. براى مثال، اگر قرار بود هر كسى قرآن را بر پايه ى انتظارها و سليقه هاى خود بفهمد، مشركان نيز بايد با آن مخالفت نمى كردند; زيرا چيزى را كه خلاف سليقه و انتظارشان بود، از قرآن نمى فهميدند. در چنين فرضى، قرآن زمينه ساز هيچ گونه دگرگونى در جامعه ى آن روز جزيرة العرب و سپس جهان نمى شد.
3. دور و تسلسل در فهم و تفسير متون: هر گاه فهمى به پيش فهمى ديگر وابسته باشد، آن پيش فهم نيز به پيش فهم ديگرى وابسته خواهد بود. در نتيجه، براى فهم و تفسير هر متنى، پيش فهم هاى بى شمارى خواهيم داشت. بنابراين، نقطه اى نخواهيم داشت كه آن پيش فهم ها به آن پايان گيرد و فهم آن به هيچ پيش فهم ديگرى وابسته نباشد. سرانجام به دليل اين تسلسل بى پايان، به شكاكيت و گمراهى دچار خواهيم شد.[8]
4. اجتماع نقيضين در فهم مراد گوينده و مؤلف: بنابر گفته ى هواداران اين نظر، ما نمى توانيم تفسير يگانه اى داشته باشيم كه همگان آن را بپذيرند. از سوى ديگر، يك متن نيز نمى تواند بيش از يك پيام داشته باشد. پس چگونه مى توان هر گونه فهم مخالف يكديگر را بر «متن» تحميل كرد و دچار تناقض نشد؟[9] در اين صورت، اگر تنها يكى از اين برداشت ها درست باشد، نظريه ى قرائت ها زير سؤال مى رود و اگر هر دو درست باشد، به اجتماع نقيضين خواهد انجاميد.[10]
پی نوشتها:
[1]. لازم به توضيح است كه همه ى نحله هاى هرمنوتيكى، مبانى ياد شده را نمى پذيرند و درباره ى برخى از آن ها، اختلاف نظر وجود دارد.
[2]. هرمنوتيك، كتاب و سنّت و آينه ى تفسير وحى، محمد مجتهد شبسترى، تهران، انتشارات طرح نو، ص 16.
[3]. همان، صص 22 ـ 24.
[4]. هرمنوتيك، كتاب و سنّت و آينه ى تفسير وحى، محمد مجتهد شبسترى، تهران، انتشارات طرح نو، صص 24 ـ 26
[5]. همان، صص 26 ـ 28.
[6]. مقاله ى «هرمنوتيك; لوازم و آثار»، احمد بهشتى، كتاب نقد، ش 5 و 6، صص 65 ـ 68.
[7]. مقاله ى «هرمنوتيك; لوازم و آثار»، احمد بهشتى، كتاب نقد، ش 5 و 6، ص 72.
[8]. همان، ص 77.
[9]. مقاله ى «هرمنوتيك; كتاب و سنت» سيدصدرالدين طاهرى، كتاب نقد، ش 5 و 6، صص 166 ـ 167.
[10]. براى آگاهى بيشتر نك: هرمنوتيك; لوازم و آثار، احمد بهشتى، كتاب نقد، ش 5 و 6; كلام جديد، عبدالحسين خسروپناه، قم، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه، 1379، چ 1، گفتار 7; قرائت پذيرى دين، احمد واعظى، قبسات، ش 18.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.