چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا تنها دليل بر جواز لعن عمر و.... خشنودي حضرت زهرا(سلام الله علیها) است يا علت ديگري هم وجود دارد؟


پاسخ :
اصل اوليه در انسان اين است كه داراي شخصيت و كرامت و خليفه خداوند بر روي زمين است.
«لقد كرمنا بني آدم» ؛ (اسراء، آيه 70)
«اني جاعل في الارض خليفه» ؛ (بقره, آيه 30)
و بر اين اصل لعن و تحقير هيچكس جايز نيست لكن هرگاه انساني با افعال و كردار خود از ساحت انسانيت ساقط شد، حرمت و كرامت خود را نقض نموده در اين صورت لعن او چه بسا سزاوار باشد. به همين علت در قرآن كريم و روايات گروههاي زيادي مورد لعن خدا و پيامبر و اهل بيت قرار گرفته اند. كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم با يادآوري اين نكته كه اين آيات و روايات به ما قاعده كلي مي دهد در نتيجه هر فردي مصداق آن قاعده قرار گيرد، چه افراد مورد سؤال و چه افراد ديگر لعنش جايز خواهد بود.
الف. كافران، «ان الله لعن الكافرين و اعد لهم سعيرا» ؛ (احزاب، آيه 63)
ب. ظالمين، «الا لعنه الله علي الظالمين» ؛ (هود، آيه 18؛ قصص، آيه 42؛ اعراف، آيه 44)
ج. كساني كه آيات خداوند را انكار و با پيامبر مخالفت كنند. (هود، آيه 59)
د. كساني كه پيمان شكني مي كنند [خصوصا اگر طرف عهد خدا و رسول باشند] «فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسيه» ؛ «پس چون پيمان شكستند آنان را لعنت كرديم و دلهايشان را سخت گردانيديم». (مائده، آيه 13)
ه. كساني كه خدا و رسولش را آزار و اذيت كنند. «ان الذين يؤزون الله و رسوله لعنهم في الدنيا و الاخره» ؛ (احزاب، آيه 57)
و. كساني كه كتمام حقيقت كنند. (بقره، آيه 159 و 89)
ز. دروغگويان و كساني كه خود را از صف مقابل پيامبر و اهل بيت قرار دهند. (آل عمران، آيه 61)
البته گروه هاي ديگر هم هستند كه ما به همين مقدار بسنده مي كنيم و جهت مطالعه روايات در اين زمينه هم مي توانيد به وسائل الشيعه، جلد 4، كتاب الصلاه و بحار الانوار، جلد 72، باب 106 و 107 مراجعه نماييد.
1. حال با يك نگاه اجمالي به تاريخ صدر اسلام به روشني معلوم مي شود كه اين افراد استحقاق لعن دارند يا نه؟ از شما سؤال كننده گرامي مي پرسم آيا غصب و تجاوز به حقوق ديگران خصوصا اگر شخص معصوم باشد از مصاديق ظلم مي باشد يا نه؟ آتش زدن احاديث پيامبر، تبعيض در حقوق، فرق گذاشتن ميان مسلمانان عرب و عجم از مصاديق ظلم مي باشد يا خير؟ روشن است كه اينها از نمونه هاي بارز ظلم هستند و تمام اين موارد در تاريخ صدر اسلام توسط برخي واقع شده.
2. وقتي پيامبر اكرم( صلّی الله علیه و آله و سلّم ) اسامه را به فرماندهي لشكر معين فرمودند و افرادي را اسم بردند كه در اين جنگ شركت كنند از آن جمله خليفه اول و دوم و آنها مخالفت كردند و از عمل به دستور پيامبر سرباز زدند. آيا اين عمل مخالفت با دستور پيامبر و خدا نبود.
پس چنانچه خود علماء اهل تسنن به اين مطالب اعتراف كرده اند چنانچه در تهذيب التهذيب، ج 12، ص 441 و در صحيح مسلم و مقتل خوارزمي و مسند احمد و مستدرك حاكم و ابن قتيه ، در كتاب السياسه و الامامه جلد 1، ص 12 نقل كرده اند كه عمر به ابوبكر گفت بيا برويم پيش فاطمه ما او را به غضب آورديم پس با هم رفتند و اذن گرفتند و فاطمه با صراحت به ايشان فرمود شما مرا به غضب آورديد و راضي نكرديد با آنكه از پدرم شنيديد كه فرمود رضاي فاطمه رضاي من و سخطش از سخط من است.
خلاصه اينكه دليل جواز لعن هم آيات و هم روايات مطرح است.جهت مطالعه بيشتر در اين زمينه مي توانيد به آثار ذيل مراجعه بفرماييد: «بر امير المؤمنان علي(علیه السّلام) چه گذشت»، تأليف سيدمحمدحسن موسوي كاشاني؛«اسخ به نامه هاي برادران سني»، علي محمدي زنجاني؛«فاطمه زهرا»، استاد توفيق ابوعلم.
منبع: نرم افزار معمای هستی






ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.