پرسش :
فلسفه غسل جنابت را بيان نماييد.
پاسخ :
در روند درك فلسفه و حكمت احكام ديني يا به تعبير ديگر دفاع «عقلاني» از دين دو شيوه و متد وجود دارد و طبيعتا هر يك با ويژگيها و محدوديتهاي خاصي روبه روست:
1 ) روش اول شيوه عقل كل نگر توحيدي است؛ يعني انسان مومن و خداشناس بر اساس باور ژرف و عميقي كه به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكيم عليالاطلاق دارد يقين پيدا ميكند كه هر آنچه از ناحيه او دستور داده شده و هر حكمي كه ازناحيه وي صادر گرديده - اعم از مسائل حقوقي الزامي و احكام اخلاقي - حتما داراي مصالحي است كه به بندگان بازگشت مينمايد؛ هر چند كه عقول و انديشههاي بشري از درك حكمت آن ناتوان و قاصر باشد. چنين متدي نقطه قوتي دارد و نقطه ضعفي: قوت آن در اين است كه تمام سوالات انسان را يك جا پاسخ ميدهد و ديگر جاي هيچ ترديدي باقي نميگذارد و روح و روان آدمي را بيهيچ دغدغهاي تسليم فرمانهاي الهي ميكند. نقطه ضعف آن اين است كه حكمت هيچ چيز را به طور جزئي و روشن و دقيق مشخص نميسازد.
2 ) متد ديگر روش عقل جزءنگر راسيوناليستي( Rationalistic ) است كه در فرآيند تحقيقات علمي تجربي به كار ميرود. بر اساس اين روش حساب هر حكمي جداگانه و تك به تك رسيدگي و با عقول و رهيافتهاي علمي بشر سنجيده ميشود. اين شيوه نيز محاسني دارد و معايبي: حسن آن اين است كه به دقت ميتواند حكمتهاي بسياري براي يك حكم جزئي ارائه دهد؛ مثلا در رابطه با فلسفه حرمت شراب ميتوان از علومي مانند فيزيولوژي، پزشكي، روانشناسي و... بهره جست و نكات بسيار ارزشمندي در اين رابطه دريافت داشت. نقص و عيب اين روش آن است كه: اولا تدريجي است و ثانيا محدوديتهاي زيادي دارد؛ يعني بسياري از سوالات انسان را بدون پاسخ گذاشته و گاه نيز رهآوردهاي نادرست علمي يا شرايط و جو فكري و فرهنگ عصري تاثيرات نامطلوبي را در اين راستا به جاي خواهد گذارد. همين مساله باعث شده كه در جهان غرب جرياني به نام «فيدئيسم»( Fideism ) پديد آيد كه معتقد است به جاي دفاع عقلاني از دين همواره بايد درجهت حفظ ايمان تودهها كوشيد.اكنون چه بايد كرد؟ به نظر ما دفاع عقلاني از دين به خوبي ميسور است و اتفاقا دين اسلام همواره در اين مسائل سرافراز بيرون آمده است؛ ليكن جز دو ابزار بيان شده و نيز فلسفهها و حكمتهايي كه در خود دين تعيين گرديده راه ديگري وجود ندارد. بنابراين ما در درجه اول بايد بدانيم كه ابزارهاي تحقيقمان چيست و تا چه اندازه توانايي استفاده از آن را داريم. بدون شك عقل جزءنگر محدوديتهاي زيادي دارد و افراط در استفاده از آن انديشه را به ناكامي ميكشاند ولي نبايد به طور كلي آن را كنارزد. پس تا آن جا كه توانايي علمي ما اجازه ميدهد بايد فلسفه احكام را دريابيم و آن جا كه ناتوان شديم ديگر راه چارهاي جز اتكا به عقل كل نگر و قطع كلي به مصالح احكام الهي وجود ندارد و نبايد ضعف دانش و بينش خود رابه حساب دين بگزاريم.
نكته ديگري كه بايد توجه داشت اين است كه برخي از فلسفهها و حكمتهاي احكام الهي هرگز از طريق علوم تجربي بشري قابل درك نيستند، زيرا اين علوم همواره به پديدههاي فيزيكي و مظاهر مادي حيات بشر دسترسي دارند و از امور روحاني و ماوراء مادي دستشان كوتاه است. مثلاً دانش پزشكي ميتواند از فوايد جسماني روزه سخن بگويد، اما قرآن مجيد تكيه بر تقوايابي انسان ميكند. بنابراين در روند درك فلسفه احكام نبايد نظر را به نتايج طبيعي و تجربي مشخص كرد و نسبت به ماوراي آن غافل بود. غسل نيز يكي از اين احكام است كه فلسفههاي متعددي ممكن است داشته باشد. آنچه را كه ما با دانش اندك خويش ميتوانيم بگوييم امور زير است:
اعمال عبادي داراي شرايطي خاص و برنامهاي ويژه است؛ مثلاً در مورد نماز همه بايد رو به قبله نماز بخوانند، با آن كه خداوند در جهت خاصي نيست. پس چرا بايد همه رو به قبله نماز بگزارند؟
از فلسفههاي اين حكم، ايجاد وحدت در عمل است تا به تدريج منتهي به وحدت اجتماعي و نزديك شدن افراد به يكديگر گردد. حال اگر هر كس به طرف دلخواه خود نماز بخواند و يا به شكل دلخواه خود آن را به جا آورد، به نظر شما چه وضعيتي پيش ميآمد؟ آيا مسلمانان ميتوانستند حتي در مسجدي تجمع نمايند تا چه رسد امت واحده تشكيل دهند؟
در مورد غسل نيز علاوه بر اين كه نظم خاص عمل موجب قانونمند شدن آن ميگردد و از بروز اختلافات جلوگيري ميكند، از نظر روحي نيز آثار مثبت و ارزندهاي در خود دارد؛ علاوه بر اين كه غسل از عبادات است و بايد با نيّت و قصد قربت انجام گيرد. از اين رو اگر كسي سالها در دريا غوطه ور باشد، ولي نيت غسل و عبادت نكند، غسل انجام نداده است.
از اهداف و فلسفههاي مهم عبادات آن است كه در تفكّر و بينش آدمي، آن روح تسليم را در برابر خالق هستي بخش فراهم آورد و او را از گردن فرازي و سركشي - كه ريشه همه تباهيهاست - باز دارد.
نيت در هر عبادت و عملي - علاوه بر انتظام بخشي به بينش انسان - آثار تلقيني ويژهاي در روح و روان انسان دارد كه بحث درباره آن مجالي وسيع ميطلبد.
www.eporsesh.com
در روند درك فلسفه و حكمت احكام ديني يا به تعبير ديگر دفاع «عقلاني» از دين دو شيوه و متد وجود دارد و طبيعتا هر يك با ويژگيها و محدوديتهاي خاصي روبه روست:
1 ) روش اول شيوه عقل كل نگر توحيدي است؛ يعني انسان مومن و خداشناس بر اساس باور ژرف و عميقي كه به خداوند به عنوان كامل مطلق و حكيم عليالاطلاق دارد يقين پيدا ميكند كه هر آنچه از ناحيه او دستور داده شده و هر حكمي كه ازناحيه وي صادر گرديده - اعم از مسائل حقوقي الزامي و احكام اخلاقي - حتما داراي مصالحي است كه به بندگان بازگشت مينمايد؛ هر چند كه عقول و انديشههاي بشري از درك حكمت آن ناتوان و قاصر باشد. چنين متدي نقطه قوتي دارد و نقطه ضعفي: قوت آن در اين است كه تمام سوالات انسان را يك جا پاسخ ميدهد و ديگر جاي هيچ ترديدي باقي نميگذارد و روح و روان آدمي را بيهيچ دغدغهاي تسليم فرمانهاي الهي ميكند. نقطه ضعف آن اين است كه حكمت هيچ چيز را به طور جزئي و روشن و دقيق مشخص نميسازد.
2 ) متد ديگر روش عقل جزءنگر راسيوناليستي( Rationalistic ) است كه در فرآيند تحقيقات علمي تجربي به كار ميرود. بر اساس اين روش حساب هر حكمي جداگانه و تك به تك رسيدگي و با عقول و رهيافتهاي علمي بشر سنجيده ميشود. اين شيوه نيز محاسني دارد و معايبي: حسن آن اين است كه به دقت ميتواند حكمتهاي بسياري براي يك حكم جزئي ارائه دهد؛ مثلا در رابطه با فلسفه حرمت شراب ميتوان از علومي مانند فيزيولوژي، پزشكي، روانشناسي و... بهره جست و نكات بسيار ارزشمندي در اين رابطه دريافت داشت. نقص و عيب اين روش آن است كه: اولا تدريجي است و ثانيا محدوديتهاي زيادي دارد؛ يعني بسياري از سوالات انسان را بدون پاسخ گذاشته و گاه نيز رهآوردهاي نادرست علمي يا شرايط و جو فكري و فرهنگ عصري تاثيرات نامطلوبي را در اين راستا به جاي خواهد گذارد. همين مساله باعث شده كه در جهان غرب جرياني به نام «فيدئيسم»( Fideism ) پديد آيد كه معتقد است به جاي دفاع عقلاني از دين همواره بايد درجهت حفظ ايمان تودهها كوشيد.اكنون چه بايد كرد؟ به نظر ما دفاع عقلاني از دين به خوبي ميسور است و اتفاقا دين اسلام همواره در اين مسائل سرافراز بيرون آمده است؛ ليكن جز دو ابزار بيان شده و نيز فلسفهها و حكمتهايي كه در خود دين تعيين گرديده راه ديگري وجود ندارد. بنابراين ما در درجه اول بايد بدانيم كه ابزارهاي تحقيقمان چيست و تا چه اندازه توانايي استفاده از آن را داريم. بدون شك عقل جزءنگر محدوديتهاي زيادي دارد و افراط در استفاده از آن انديشه را به ناكامي ميكشاند ولي نبايد به طور كلي آن را كنارزد. پس تا آن جا كه توانايي علمي ما اجازه ميدهد بايد فلسفه احكام را دريابيم و آن جا كه ناتوان شديم ديگر راه چارهاي جز اتكا به عقل كل نگر و قطع كلي به مصالح احكام الهي وجود ندارد و نبايد ضعف دانش و بينش خود رابه حساب دين بگزاريم.
نكته ديگري كه بايد توجه داشت اين است كه برخي از فلسفهها و حكمتهاي احكام الهي هرگز از طريق علوم تجربي بشري قابل درك نيستند، زيرا اين علوم همواره به پديدههاي فيزيكي و مظاهر مادي حيات بشر دسترسي دارند و از امور روحاني و ماوراء مادي دستشان كوتاه است. مثلاً دانش پزشكي ميتواند از فوايد جسماني روزه سخن بگويد، اما قرآن مجيد تكيه بر تقوايابي انسان ميكند. بنابراين در روند درك فلسفه احكام نبايد نظر را به نتايج طبيعي و تجربي مشخص كرد و نسبت به ماوراي آن غافل بود. غسل نيز يكي از اين احكام است كه فلسفههاي متعددي ممكن است داشته باشد. آنچه را كه ما با دانش اندك خويش ميتوانيم بگوييم امور زير است:
اعمال عبادي داراي شرايطي خاص و برنامهاي ويژه است؛ مثلاً در مورد نماز همه بايد رو به قبله نماز بخوانند، با آن كه خداوند در جهت خاصي نيست. پس چرا بايد همه رو به قبله نماز بگزارند؟
از فلسفههاي اين حكم، ايجاد وحدت در عمل است تا به تدريج منتهي به وحدت اجتماعي و نزديك شدن افراد به يكديگر گردد. حال اگر هر كس به طرف دلخواه خود نماز بخواند و يا به شكل دلخواه خود آن را به جا آورد، به نظر شما چه وضعيتي پيش ميآمد؟ آيا مسلمانان ميتوانستند حتي در مسجدي تجمع نمايند تا چه رسد امت واحده تشكيل دهند؟
در مورد غسل نيز علاوه بر اين كه نظم خاص عمل موجب قانونمند شدن آن ميگردد و از بروز اختلافات جلوگيري ميكند، از نظر روحي نيز آثار مثبت و ارزندهاي در خود دارد؛ علاوه بر اين كه غسل از عبادات است و بايد با نيّت و قصد قربت انجام گيرد. از اين رو اگر كسي سالها در دريا غوطه ور باشد، ولي نيت غسل و عبادت نكند، غسل انجام نداده است.
از اهداف و فلسفههاي مهم عبادات آن است كه در تفكّر و بينش آدمي، آن روح تسليم را در برابر خالق هستي بخش فراهم آورد و او را از گردن فرازي و سركشي - كه ريشه همه تباهيهاست - باز دارد.
نيت در هر عبادت و عملي - علاوه بر انتظام بخشي به بينش انسان - آثار تلقيني ويژهاي در روح و روان انسان دارد كه بحث درباره آن مجالي وسيع ميطلبد.
www.eporsesh.com