پرسش :
گاهى در مورد فرزندآورى به شيوه ازدواج گفته مى شود كه: چون نيمى از ژن هاى اسپرم جدا مى گردد و نيمه باقيمانده با ژن هاى تخمك، تلقيح مى شود، بنابراين هر گاه بعضى از ژن ها بيمار باشند، شايد به سبب اين تقسيم شدن، ژن هاى داراى بيمارى از بين بروند و كودكى كه از نطفه به دست آمده، مصون از بيمارى ها باشد و اگر فرزندآورى به روش شبيه سازى سنّتى باشد، چون برخى از ژن ها از بين نمى روند و ژن هاى موجود كه مبتلا به بيمارى هستند به سلول هاى گرفته شده از بدن انسان، به همان حالتِ بيماريِ خود باقى مى مانند، در اين هنگام اگر براى نسل هايى متعدد نسخه اى از روى نسخه پديد آيد، ژن هاى داراى بيمارى، در جهت به وجود آمدن جهش هاى جديد متراكم و انباشته مى گردند و بدين سان، جنين ها به نارسايى هاى جسمى يا مرگ دچار خواهند شد. آيا اين گونه شبيه سازى جايز است؟ يا بايد آن را ممنوع ساخت و جايز بودن را تنها به شيوه همسان طلبى اختصاص داد كه سلول از اصل و بدون واسطه گرفته مى شود؟
پاسخ :
فرد شبيه سازى شده، بيش از نوزادان تولديافته به روش توليد مثل عادى با ازدواج، در معرض رخدادها و آفت ها قرار مى گيرند و اقدام به كارى كه موجب دچار شدن فرد به اين گونه رخدادها گردد، آسيب رساندن به اين نوزادان شمرده مى شود؛ پس اين كار جايز نيست.
معناى آسيب رساندنِ حرام به فردى ديگر اين است كه آسيب، بر انسانى وارد شود كه خود، داراى چنين آسيبى نبوده و از ناحيه آن سالم باشد؛ ولى اقدام بر پديد آوردن انسانى كه قدرت بر نگاهدارى خود، از بسيارى آفت ها ندارد، اقدام بر وارد آوردنِ آسيب بر انسانى سالم تلقى نمى شود؛ بلكه اقدام بر به وجود آوردنِ انسانى ضعيف است كه به اندازه افراد انسان،قدرت بر حفظ و نگاهدارى خود از اين قبيل آفت هاندارد. بنابراين ادلّه حرمت آسيب رساندنِ به ديگرى، شامل آن نمى شود و دليل ديگرى نيز بر حرمت آن وجود ندارد و اصل عملى عقلى و شرعى، اقتضاى جواز آن را دارد.
هرگاه ژن هاى اسپرمِ مردى داراى بيمارى باشند و دانسته شود كه بيمارى اين ژن ها احياناً موجب بيمارى جنين مى شود، آيا قائل به حرمت اين توليدمثل به شيوه ازدواج معمولى اند؟ يا در آن جا همان گونه كه ما در پاسخ به آن پرسش بيان داشتيم، گفته مى شود كه اين شيوه، پديد آوردنِ انسانى ضعيف است و اشكالى بر آن مترتب نيست؟ از اين رو، همان نحو كه اين توليدمثل جايز است، در موضوع بحث ما نيز همين گونه است. افزون بر اين كه مسئله به دو نيمه تقسيم شدنِ ژن هاى اسپرمِ مرد آن گونه كه در مقدمه پرسش بيان شده كه موجب سلامت جنين مى شود، به طور كلى و هيچ گاه روشن نيست.
منبع: www.lawnet.ir
فرد شبيه سازى شده، بيش از نوزادان تولديافته به روش توليد مثل عادى با ازدواج، در معرض رخدادها و آفت ها قرار مى گيرند و اقدام به كارى كه موجب دچار شدن فرد به اين گونه رخدادها گردد، آسيب رساندن به اين نوزادان شمرده مى شود؛ پس اين كار جايز نيست.
معناى آسيب رساندنِ حرام به فردى ديگر اين است كه آسيب، بر انسانى وارد شود كه خود، داراى چنين آسيبى نبوده و از ناحيه آن سالم باشد؛ ولى اقدام بر پديد آوردن انسانى كه قدرت بر نگاهدارى خود، از بسيارى آفت ها ندارد، اقدام بر وارد آوردنِ آسيب بر انسانى سالم تلقى نمى شود؛ بلكه اقدام بر به وجود آوردنِ انسانى ضعيف است كه به اندازه افراد انسان،قدرت بر حفظ و نگاهدارى خود از اين قبيل آفت هاندارد. بنابراين ادلّه حرمت آسيب رساندنِ به ديگرى، شامل آن نمى شود و دليل ديگرى نيز بر حرمت آن وجود ندارد و اصل عملى عقلى و شرعى، اقتضاى جواز آن را دارد.
هرگاه ژن هاى اسپرمِ مردى داراى بيمارى باشند و دانسته شود كه بيمارى اين ژن ها احياناً موجب بيمارى جنين مى شود، آيا قائل به حرمت اين توليدمثل به شيوه ازدواج معمولى اند؟ يا در آن جا همان گونه كه ما در پاسخ به آن پرسش بيان داشتيم، گفته مى شود كه اين شيوه، پديد آوردنِ انسانى ضعيف است و اشكالى بر آن مترتب نيست؟ از اين رو، همان نحو كه اين توليدمثل جايز است، در موضوع بحث ما نيز همين گونه است. افزون بر اين كه مسئله به دو نيمه تقسيم شدنِ ژن هاى اسپرمِ مرد آن گونه كه در مقدمه پرسش بيان شده كه موجب سلامت جنين مى شود، به طور كلى و هيچ گاه روشن نيست.
منبع: www.lawnet.ir