چهارشنبه، 25 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

آيا به نظر شما ازدواج مي تواند در خوشبختي يك جوان تاثير داشته باشد.چگونه؟


پاسخ :
انسان يك سلسله نيازهاي زيستي و رواني دارد كه اگر اين نيازها تأمين نشود هم ادامه‏ي حيات او ممكن است دچار مشكل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و كمال واقعي بهره‏مند نخواهد شد يك دسته از اين نيازها نيازهاي زيستي هستند مانند نياز به آب، هوا، غذا و... اگر اين نيازها تأمين نشود قطعا ادامه‏ي زندگي براي انسان و هيچ موجود زنده ديگر امكان‏پذير نيست به اين نيازها، نيازهاي نخستين يا اوليه مي‏گويند علاوه بر نيازهاي اوليه يك سلسله نيازهاي ديگري انسان دارد كه بيشتر جنبه‏ي رواني دارند قطعا اگر اين نيازها از طريق صحيح تأمين نشود انسان به آرامش واقعي نمي‏رسد و اگر انسان آرامش رواني نداشته باشد نمي‏تواند به سوي رشد و كمال و شكوفايي گام بردارد از جمله‏ي اين نيازها مهرطلبي و مهرورزي نسبت به ديگران است انسان دوست دارد كه به او مهر بورزند كما اينكه دوست دارد به ديگران مهر بورزد با ديگران ارتباط و دوستي برقرار كند يكي ديگر از نيازهاي انسان نياز به يك جفت جنسي است يعني براي تأمين نيازهاي جنسي و غريزي خود نيز نياز به يك فردي دارد كه كفو و همتاي او باشد و در همه‏ي اديان الهي از جمله دين حيات بخش اسلام تأمين اين نياز در قالب ازدواج تحقق پيدا مي‏كند و ازدواج فوايد بسيار زيادي براي انسان دارد از جمله‏ي اين فوايد علاوه بر ارضاء غريزه‏ي جنسي، دست‏يابي به آرامش است و قرآن يكي از فلسفه‏هاي ازدواج را دست‏يابي به آرامش مي‏داند و مي‏فرمايد ازدواج كنيد لتسكنوا اليها سكينه و آرامش يكي از مهمترين نيازهاي بشر است و چه فلسفه‏اي زيباتر از اين كه خداوند اين آرامش و سكينه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمينان مراتبي دارد يك رتبه‏ي آن از طريق ازدواج حاصل مي‏شود مراتبي از آنهم از طريق عبادت و ذكر خداوند تأمين مي‏شود چنانچه خداوند فرمود: الا بذكر الله تطمئن القلوب آگاه باشيد كه با ياد و ذكر خدا دلها آرامش پيدا مي‏كند{M. آرامش مهمترين چيزي است كه مي‏تواند زمينه‏ساز استفاده از ساير امكانات و استعدادها را فراهم كند انسان مضطرب هرگز نمي‏تواند از تمام ظرفيت‏هاي خود استفاده كند و به تكامل برسد بنابراين حداقل چيزي كه مي‏تواند بعنوان فلسفه‏ي ازدواج باشد رسيدن به آرامش نسبي براي استفاده از ساير توانمنديهاست و بالاخره دستيابي به خود شكوفايي و كمال نهايي و اين مطلب در طول تاريخ و حيات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اينكه ازدواج با رعايت همه‏ي شرايط كه دين و شارع معين كرده است كه يكي از آن شرايط ازدواج با كسي كه كفو و همتاي انسان باشد يعني از نظر اعتقادي، فكري، اخلاقي، فرهنگي، اقتصادي، خانوادگي، سنّي و تحصيلي و قيافه‏ي ظاهري نزديك به انسان باشد هر چه دو نفر از دختر و پسر در فاكتورهاي فوق به هم نزديكتر باشند شرايط احراز كفويت بيشتر مي‏شود و در نتيجه شرط ازدواج واقعي و صحيح بيشتر فراهم شده و آثاري كه براي ازدواج بهتر و بيشتر تأمين مي‏شود.
علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگي انسان نظام مي بخشد و روابط خانوادگي را به گونه اي تعريف مي كند كه وضعيت پسر و دختر از حالت نابساماني به وضعيت سامان دهي رو مي آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را داراي مشكلات و پذيرفتن مسئوليتها مي باشد اما هر كس زودتر ازدواج كرده است به طور معمول اشتغال مسكن و وضعيت زندگي او نيز زودتر شكل گرفته است.
به طور خلاصه مي توان درباره فلسفه ازدواج و نتايج و ثمرات آن چنين اظهار داشت كه فلسفه ازدواج در سه امر خلاصه مي شود تكميل، تسكين، توليد. در اين زمينه توصيه مي شود مطلب زير را مطالعه فرماييد.
مرحوم علامه محمد تقي جعفري(ره) در جواب فيلسوف شهير اروپايي برتراند راسل كه چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع كرده است، نوشت:
«با ازدواج مي‏خواهد انسان به وجود آيد، مسأله انسان مطرح است.»
بنابراين، ارضاي غريزه جنسي و تأمين نيازهاي فيزيولوژيك انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولي مي‏توان فلسفه و حقيقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو كرد: تكميل، تسكين و توليد.
1.تكميل‏
هيچ انساني به تنهايي كامل نيست و پيوسته در جهت جبران كمبود خويش تلاش مي‏كند. جوان در پي رسيدن به استقلال فكري است؛ براي جبران نواقص و تأمين نيازهاي بي شمار خود به سوي ازدواج سوق داده مي‏شود و با گزينش همسري مناسب و شايسته موجبات رشد و تكامل خويش را فراهم مي‏كند. مرحوم شهيد مطهري در اين باره مي‏فرمايد: «تشكيل خانواده يعني يك نوع علاقه‏مند شدن به سرنوشت ديگران.... و يكي از علل اين كه در اسلام ازدواج يك امر مقدس و عبادت تلقي شده است همين است... ازدواج اولين مرحله خروج از خود طبيعي فردي و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است... پختگي اي كه در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده ايجاد مي‏شود، در هيچ جاي ديگر نمي‏توان به آن رسيد. و آن را فقط در ازدواج و تشكيل خانواده بايد بدست آورد.» (تعليم و تربيت در اسلام، شهيد مطهري. ص 252)
شخصيت انسان پس از ازدواج به يك شخصيت اجتماعي تبديل مي‏شود؛ زيرا در پرتو ازدواج و زندگي مشترك خود را شديداً مسؤول حفظ همسر و تأمين وسائل زندگي و تربيت فرزندان آينده تلقي مي‏كند و تمام هوش، ابتكار و استعدادهاي خود را به كار مي‏گيرد؛ به عبارت ديگر، احساس مسؤوليت اجتماعي در او شكل مي‏گيرد و بسياري از شايستگي‏ها و توانمندي‏هاي نهفته در درونش را شكوفا مي‏سازد.
بنابراين، مي‏توان ازدواج را مايه رشد و كمال يافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه‏اي آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف كامل مي‏شود. مرد به زن نيازمند است و زن به مرد. هر كدام از دو جنس از نظر روحي و جسمي به هم وابسته‏اند و با قرار گرفتن در كنار هم يكديگر را تكميل مي‏كنند.
2. تسكين‏
مهم‏ترين نيازي كه بر اثر ازدواج تأمين مي‏شود، نياز به آرامش و احساس امنيت و آسودگي است اين نياز كه در سرشت آدمي ريشه دارد، چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج مي‏فرمايد: «از آيات و نشانه‏هاي خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داديم تا در كنار آنان آ رامش يابيد.» (سوره روم (30): آيه 21)
بنابراين، همسر موجب آرامش و امنيت خاطر و محيط خانه وسيله آرامش روحي زن و مرد قرار داده شده است. در اوايل جواني احساس تنهايي، بيهودگي و نداشتن پناهگاه انسان را فرا مي‏گيرد. ازدواج و قرار گرفتن در كنار همسري شايسته و دلسوز اين احساس را از بين مي‏برد و او را به آرامش روحي مي‏رساند. اين احساس آرامش به ثبات فكري و روحي، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت مي‏انجامد. در واقع دست آفرينش نوعي كشش دروني ميان زن و مرد به وديعت نهاده تا هر كدام در سنين خاص خواهان يكديگر شوند و اضطراب وپريشاني‏شان از طريق ازدواج به سكونت و آرامش تبديل گردد. دانشمندان علوم تجربي و انساني نيز ارضاي صحيح و به موقع غريزه جنسي و ترشح معتدل غدد جنسي را براي سلامت جسم و روان آدمي لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره‏اي از بيماري‏هاي رواني و گاه جسماني شمرده‏اند.
3. توليد
يكي از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاي نسل آدمي است. توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك و بي اهميت شمرد؛ زيرا هدف آفرينش جهان وجود انسان و پرورش و تكامل او است. توليد و پرورش انسان‏هاي خدا پرست و موحد و نيكوكار و صالح، مطلوب خداي جهان آفرين است. از ديدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براي پدر و مادر يك عمل صالح شمرده مي‏شود و در سعادت دنيا و آخرت آن‏ها مؤثر است به همين جهت، معصومان توليد و تكثير نسل را از اهداف ازدواج خوانده‏اند. پيامبر اكرم(ص) مي‏فرمايد: «چه مانع دارد كه مؤمن براي خودش همسري برگزيند. شايد خدا فرزندي به او عطا كند كه با گفتن لااله الاالله زمين را سنگين سازد.» در حقيقت زوج‏ها از طريق فرزندان خود رشته پيوند ميان اعضاي يك نسل را به وجود مي‏آورند. اين امر از اهداف اساسي ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمي، پويايي و صفاي كانون خانواده مي‏انجامد و انگيزه ادامه زندگي را در انسان تقويت مي‏كند.
البته روشن است كه در پرتو ازدواج يكي از نيازها و غرايز مهم انسان (غريزه جنسي) تأمين و به روشي درست ارضا مي‏شود.
با تأمين اين نياز جسماني، فرد از نظر رواني، ذهني و اخلاقي به آرامش مي‏رسد و مسير بسياري از انحرافات جنسي و اخلاقي و اجتماعي بسته مي‏شود و زمينه را براي خوشبختي يك جوان فراهم مي كند.
www.eporsesh.com


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.