پرسش :
آيا به نظر شما ازدواج مي تواند در خوشبختي يك جوان تاثير داشته باشد.چگونه؟
پاسخ :
انسان يك سلسله نيازهاي زيستي و رواني دارد كه اگر اين نيازها تأمين نشود هم ادامهي حيات او ممكن است دچار مشكل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و كمال واقعي بهرهمند نخواهد شد يك دسته از اين نيازها نيازهاي زيستي هستند مانند نياز به آب، هوا، غذا و... اگر اين نيازها تأمين نشود قطعا ادامهي زندگي براي انسان و هيچ موجود زنده ديگر امكانپذير نيست به اين نيازها، نيازهاي نخستين يا اوليه ميگويند علاوه بر نيازهاي اوليه يك سلسله نيازهاي ديگري انسان دارد كه بيشتر جنبهي رواني دارند قطعا اگر اين نيازها از طريق صحيح تأمين نشود انسان به آرامش واقعي نميرسد و اگر انسان آرامش رواني نداشته باشد نميتواند به سوي رشد و كمال و شكوفايي گام بردارد از جملهي اين نيازها مهرطلبي و مهرورزي نسبت به ديگران است انسان دوست دارد كه به او مهر بورزند كما اينكه دوست دارد به ديگران مهر بورزد با ديگران ارتباط و دوستي برقرار كند يكي ديگر از نيازهاي انسان نياز به يك جفت جنسي است يعني براي تأمين نيازهاي جنسي و غريزي خود نيز نياز به يك فردي دارد كه كفو و همتاي او باشد و در همهي اديان الهي از جمله دين حيات بخش اسلام تأمين اين نياز در قالب ازدواج تحقق پيدا ميكند و ازدواج فوايد بسيار زيادي براي انسان دارد از جملهي اين فوايد علاوه بر ارضاء غريزهي جنسي، دستيابي به آرامش است و قرآن يكي از فلسفههاي ازدواج را دستيابي به آرامش ميداند و ميفرمايد ازدواج كنيد لتسكنوا اليها سكينه و آرامش يكي از مهمترين نيازهاي بشر است و چه فلسفهاي زيباتر از اين كه خداوند اين آرامش و سكينه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمينان مراتبي دارد يك رتبهي آن از طريق ازدواج حاصل ميشود مراتبي از آنهم از طريق عبادت و ذكر خداوند تأمين ميشود چنانچه خداوند فرمود: الا بذكر الله تطمئن القلوب آگاه باشيد كه با ياد و ذكر خدا دلها آرامش پيدا ميكند{M. آرامش مهمترين چيزي است كه ميتواند زمينهساز استفاده از ساير امكانات و استعدادها را فراهم كند انسان مضطرب هرگز نميتواند از تمام ظرفيتهاي خود استفاده كند و به تكامل برسد بنابراين حداقل چيزي كه ميتواند بعنوان فلسفهي ازدواج باشد رسيدن به آرامش نسبي براي استفاده از ساير توانمنديهاست و بالاخره دستيابي به خود شكوفايي و كمال نهايي و اين مطلب در طول تاريخ و حيات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اينكه ازدواج با رعايت همهي شرايط كه دين و شارع معين كرده است كه يكي از آن شرايط ازدواج با كسي كه كفو و همتاي انسان باشد يعني از نظر اعتقادي، فكري، اخلاقي، فرهنگي، اقتصادي، خانوادگي، سنّي و تحصيلي و قيافهي ظاهري نزديك به انسان باشد هر چه دو نفر از دختر و پسر در فاكتورهاي فوق به هم نزديكتر باشند شرايط احراز كفويت بيشتر ميشود و در نتيجه شرط ازدواج واقعي و صحيح بيشتر فراهم شده و آثاري كه براي ازدواج بهتر و بيشتر تأمين ميشود.
علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگي انسان نظام مي بخشد و روابط خانوادگي را به گونه اي تعريف مي كند كه وضعيت پسر و دختر از حالت نابساماني به وضعيت سامان دهي رو مي آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را داراي مشكلات و پذيرفتن مسئوليتها مي باشد اما هر كس زودتر ازدواج كرده است به طور معمول اشتغال مسكن و وضعيت زندگي او نيز زودتر شكل گرفته است.
به طور خلاصه مي توان درباره فلسفه ازدواج و نتايج و ثمرات آن چنين اظهار داشت كه فلسفه ازدواج در سه امر خلاصه مي شود تكميل، تسكين، توليد. در اين زمينه توصيه مي شود مطلب زير را مطالعه فرماييد.
مرحوم علامه محمد تقي جعفري(ره) در جواب فيلسوف شهير اروپايي برتراند راسل كه چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع كرده است، نوشت:
«با ازدواج ميخواهد انسان به وجود آيد، مسأله انسان مطرح است.»
بنابراين، ارضاي غريزه جنسي و تأمين نيازهاي فيزيولوژيك انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولي ميتوان فلسفه و حقيقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو كرد: تكميل، تسكين و توليد.
1.تكميل
هيچ انساني به تنهايي كامل نيست و پيوسته در جهت جبران كمبود خويش تلاش ميكند. جوان در پي رسيدن به استقلال فكري است؛ براي جبران نواقص و تأمين نيازهاي بي شمار خود به سوي ازدواج سوق داده ميشود و با گزينش همسري مناسب و شايسته موجبات رشد و تكامل خويش را فراهم ميكند. مرحوم شهيد مطهري در اين باره ميفرمايد: «تشكيل خانواده يعني يك نوع علاقهمند شدن به سرنوشت ديگران.... و يكي از علل اين كه در اسلام ازدواج يك امر مقدس و عبادت تلقي شده است همين است... ازدواج اولين مرحله خروج از خود طبيعي فردي و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است... پختگي اي كه در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده ايجاد ميشود، در هيچ جاي ديگر نميتوان به آن رسيد. و آن را فقط در ازدواج و تشكيل خانواده بايد بدست آورد.» (تعليم و تربيت در اسلام، شهيد مطهري. ص 252)
شخصيت انسان پس از ازدواج به يك شخصيت اجتماعي تبديل ميشود؛ زيرا در پرتو ازدواج و زندگي مشترك خود را شديداً مسؤول حفظ همسر و تأمين وسائل زندگي و تربيت فرزندان آينده تلقي ميكند و تمام هوش، ابتكار و استعدادهاي خود را به كار ميگيرد؛ به عبارت ديگر، احساس مسؤوليت اجتماعي در او شكل ميگيرد و بسياري از شايستگيها و توانمنديهاي نهفته در درونش را شكوفا ميسازد.
بنابراين، ميتوان ازدواج را مايه رشد و كمال يافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونهاي آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف كامل ميشود. مرد به زن نيازمند است و زن به مرد. هر كدام از دو جنس از نظر روحي و جسمي به هم وابستهاند و با قرار گرفتن در كنار هم يكديگر را تكميل ميكنند.
2. تسكين
مهمترين نيازي كه بر اثر ازدواج تأمين ميشود، نياز به آرامش و احساس امنيت و آسودگي است اين نياز كه در سرشت آدمي ريشه دارد، چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج ميفرمايد: «از آيات و نشانههاي خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داديم تا در كنار آنان آ رامش يابيد.» (سوره روم (30): آيه 21)
بنابراين، همسر موجب آرامش و امنيت خاطر و محيط خانه وسيله آرامش روحي زن و مرد قرار داده شده است. در اوايل جواني احساس تنهايي، بيهودگي و نداشتن پناهگاه انسان را فرا ميگيرد. ازدواج و قرار گرفتن در كنار همسري شايسته و دلسوز اين احساس را از بين ميبرد و او را به آرامش روحي ميرساند. اين احساس آرامش به ثبات فكري و روحي، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت ميانجامد. در واقع دست آفرينش نوعي كشش دروني ميان زن و مرد به وديعت نهاده تا هر كدام در سنين خاص خواهان يكديگر شوند و اضطراب وپريشانيشان از طريق ازدواج به سكونت و آرامش تبديل گردد. دانشمندان علوم تجربي و انساني نيز ارضاي صحيح و به موقع غريزه جنسي و ترشح معتدل غدد جنسي را براي سلامت جسم و روان آدمي لازم دانسته، عدم آن را سبب پارهاي از بيماريهاي رواني و گاه جسماني شمردهاند.
3. توليد
يكي از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاي نسل آدمي است. توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك و بي اهميت شمرد؛ زيرا هدف آفرينش جهان وجود انسان و پرورش و تكامل او است. توليد و پرورش انسانهاي خدا پرست و موحد و نيكوكار و صالح، مطلوب خداي جهان آفرين است. از ديدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براي پدر و مادر يك عمل صالح شمرده ميشود و در سعادت دنيا و آخرت آنها مؤثر است به همين جهت، معصومان توليد و تكثير نسل را از اهداف ازدواج خواندهاند. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «چه مانع دارد كه مؤمن براي خودش همسري برگزيند. شايد خدا فرزندي به او عطا كند كه با گفتن لااله الاالله زمين را سنگين سازد.» در حقيقت زوجها از طريق فرزندان خود رشته پيوند ميان اعضاي يك نسل را به وجود ميآورند. اين امر از اهداف اساسي ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمي، پويايي و صفاي كانون خانواده ميانجامد و انگيزه ادامه زندگي را در انسان تقويت ميكند.
البته روشن است كه در پرتو ازدواج يكي از نيازها و غرايز مهم انسان (غريزه جنسي) تأمين و به روشي درست ارضا ميشود.
با تأمين اين نياز جسماني، فرد از نظر رواني، ذهني و اخلاقي به آرامش ميرسد و مسير بسياري از انحرافات جنسي و اخلاقي و اجتماعي بسته ميشود و زمينه را براي خوشبختي يك جوان فراهم مي كند.
www.eporsesh.com
انسان يك سلسله نيازهاي زيستي و رواني دارد كه اگر اين نيازها تأمين نشود هم ادامهي حيات او ممكن است دچار مشكل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و كمال واقعي بهرهمند نخواهد شد يك دسته از اين نيازها نيازهاي زيستي هستند مانند نياز به آب، هوا، غذا و... اگر اين نيازها تأمين نشود قطعا ادامهي زندگي براي انسان و هيچ موجود زنده ديگر امكانپذير نيست به اين نيازها، نيازهاي نخستين يا اوليه ميگويند علاوه بر نيازهاي اوليه يك سلسله نيازهاي ديگري انسان دارد كه بيشتر جنبهي رواني دارند قطعا اگر اين نيازها از طريق صحيح تأمين نشود انسان به آرامش واقعي نميرسد و اگر انسان آرامش رواني نداشته باشد نميتواند به سوي رشد و كمال و شكوفايي گام بردارد از جملهي اين نيازها مهرطلبي و مهرورزي نسبت به ديگران است انسان دوست دارد كه به او مهر بورزند كما اينكه دوست دارد به ديگران مهر بورزد با ديگران ارتباط و دوستي برقرار كند يكي ديگر از نيازهاي انسان نياز به يك جفت جنسي است يعني براي تأمين نيازهاي جنسي و غريزي خود نيز نياز به يك فردي دارد كه كفو و همتاي او باشد و در همهي اديان الهي از جمله دين حيات بخش اسلام تأمين اين نياز در قالب ازدواج تحقق پيدا ميكند و ازدواج فوايد بسيار زيادي براي انسان دارد از جملهي اين فوايد علاوه بر ارضاء غريزهي جنسي، دستيابي به آرامش است و قرآن يكي از فلسفههاي ازدواج را دستيابي به آرامش ميداند و ميفرمايد ازدواج كنيد لتسكنوا اليها سكينه و آرامش يكي از مهمترين نيازهاي بشر است و چه فلسفهاي زيباتر از اين كه خداوند اين آرامش و سكينه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمينان مراتبي دارد يك رتبهي آن از طريق ازدواج حاصل ميشود مراتبي از آنهم از طريق عبادت و ذكر خداوند تأمين ميشود چنانچه خداوند فرمود: الا بذكر الله تطمئن القلوب آگاه باشيد كه با ياد و ذكر خدا دلها آرامش پيدا ميكند{M. آرامش مهمترين چيزي است كه ميتواند زمينهساز استفاده از ساير امكانات و استعدادها را فراهم كند انسان مضطرب هرگز نميتواند از تمام ظرفيتهاي خود استفاده كند و به تكامل برسد بنابراين حداقل چيزي كه ميتواند بعنوان فلسفهي ازدواج باشد رسيدن به آرامش نسبي براي استفاده از ساير توانمنديهاست و بالاخره دستيابي به خود شكوفايي و كمال نهايي و اين مطلب در طول تاريخ و حيات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اينكه ازدواج با رعايت همهي شرايط كه دين و شارع معين كرده است كه يكي از آن شرايط ازدواج با كسي كه كفو و همتاي انسان باشد يعني از نظر اعتقادي، فكري، اخلاقي، فرهنگي، اقتصادي، خانوادگي، سنّي و تحصيلي و قيافهي ظاهري نزديك به انسان باشد هر چه دو نفر از دختر و پسر در فاكتورهاي فوق به هم نزديكتر باشند شرايط احراز كفويت بيشتر ميشود و در نتيجه شرط ازدواج واقعي و صحيح بيشتر فراهم شده و آثاري كه براي ازدواج بهتر و بيشتر تأمين ميشود.
علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگي انسان نظام مي بخشد و روابط خانوادگي را به گونه اي تعريف مي كند كه وضعيت پسر و دختر از حالت نابساماني به وضعيت سامان دهي رو مي آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را داراي مشكلات و پذيرفتن مسئوليتها مي باشد اما هر كس زودتر ازدواج كرده است به طور معمول اشتغال مسكن و وضعيت زندگي او نيز زودتر شكل گرفته است.
به طور خلاصه مي توان درباره فلسفه ازدواج و نتايج و ثمرات آن چنين اظهار داشت كه فلسفه ازدواج در سه امر خلاصه مي شود تكميل، تسكين، توليد. در اين زمينه توصيه مي شود مطلب زير را مطالعه فرماييد.
مرحوم علامه محمد تقي جعفري(ره) در جواب فيلسوف شهير اروپايي برتراند راسل كه چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع كرده است، نوشت:
«با ازدواج ميخواهد انسان به وجود آيد، مسأله انسان مطرح است.»
بنابراين، ارضاي غريزه جنسي و تأمين نيازهاي فيزيولوژيك انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولي ميتوان فلسفه و حقيقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو كرد: تكميل، تسكين و توليد.
1.تكميل
هيچ انساني به تنهايي كامل نيست و پيوسته در جهت جبران كمبود خويش تلاش ميكند. جوان در پي رسيدن به استقلال فكري است؛ براي جبران نواقص و تأمين نيازهاي بي شمار خود به سوي ازدواج سوق داده ميشود و با گزينش همسري مناسب و شايسته موجبات رشد و تكامل خويش را فراهم ميكند. مرحوم شهيد مطهري در اين باره ميفرمايد: «تشكيل خانواده يعني يك نوع علاقهمند شدن به سرنوشت ديگران.... و يكي از علل اين كه در اسلام ازدواج يك امر مقدس و عبادت تلقي شده است همين است... ازدواج اولين مرحله خروج از خود طبيعي فردي و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است... پختگي اي كه در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده ايجاد ميشود، در هيچ جاي ديگر نميتوان به آن رسيد. و آن را فقط در ازدواج و تشكيل خانواده بايد بدست آورد.» (تعليم و تربيت در اسلام، شهيد مطهري. ص 252)
شخصيت انسان پس از ازدواج به يك شخصيت اجتماعي تبديل ميشود؛ زيرا در پرتو ازدواج و زندگي مشترك خود را شديداً مسؤول حفظ همسر و تأمين وسائل زندگي و تربيت فرزندان آينده تلقي ميكند و تمام هوش، ابتكار و استعدادهاي خود را به كار ميگيرد؛ به عبارت ديگر، احساس مسؤوليت اجتماعي در او شكل ميگيرد و بسياري از شايستگيها و توانمنديهاي نهفته در درونش را شكوفا ميسازد.
بنابراين، ميتوان ازدواج را مايه رشد و كمال يافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونهاي آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف كامل ميشود. مرد به زن نيازمند است و زن به مرد. هر كدام از دو جنس از نظر روحي و جسمي به هم وابستهاند و با قرار گرفتن در كنار هم يكديگر را تكميل ميكنند.
2. تسكين
مهمترين نيازي كه بر اثر ازدواج تأمين ميشود، نياز به آرامش و احساس امنيت و آسودگي است اين نياز كه در سرشت آدمي ريشه دارد، چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج ميفرمايد: «از آيات و نشانههاي خداوند اين است كه براي شما از جنس خودتان همسراني قرار داديم تا در كنار آنان آ رامش يابيد.» (سوره روم (30): آيه 21)
بنابراين، همسر موجب آرامش و امنيت خاطر و محيط خانه وسيله آرامش روحي زن و مرد قرار داده شده است. در اوايل جواني احساس تنهايي، بيهودگي و نداشتن پناهگاه انسان را فرا ميگيرد. ازدواج و قرار گرفتن در كنار همسري شايسته و دلسوز اين احساس را از بين ميبرد و او را به آرامش روحي ميرساند. اين احساس آرامش به ثبات فكري و روحي، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت ميانجامد. در واقع دست آفرينش نوعي كشش دروني ميان زن و مرد به وديعت نهاده تا هر كدام در سنين خاص خواهان يكديگر شوند و اضطراب وپريشانيشان از طريق ازدواج به سكونت و آرامش تبديل گردد. دانشمندان علوم تجربي و انساني نيز ارضاي صحيح و به موقع غريزه جنسي و ترشح معتدل غدد جنسي را براي سلامت جسم و روان آدمي لازم دانسته، عدم آن را سبب پارهاي از بيماريهاي رواني و گاه جسماني شمردهاند.
3. توليد
يكي از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاي نسل آدمي است. توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك و بي اهميت شمرد؛ زيرا هدف آفرينش جهان وجود انسان و پرورش و تكامل او است. توليد و پرورش انسانهاي خدا پرست و موحد و نيكوكار و صالح، مطلوب خداي جهان آفرين است. از ديدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براي پدر و مادر يك عمل صالح شمرده ميشود و در سعادت دنيا و آخرت آنها مؤثر است به همين جهت، معصومان توليد و تكثير نسل را از اهداف ازدواج خواندهاند. پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: «چه مانع دارد كه مؤمن براي خودش همسري برگزيند. شايد خدا فرزندي به او عطا كند كه با گفتن لااله الاالله زمين را سنگين سازد.» در حقيقت زوجها از طريق فرزندان خود رشته پيوند ميان اعضاي يك نسل را به وجود ميآورند. اين امر از اهداف اساسي ازدواج است؛ وجود فرزندان به گرمي، پويايي و صفاي كانون خانواده ميانجامد و انگيزه ادامه زندگي را در انسان تقويت ميكند.
البته روشن است كه در پرتو ازدواج يكي از نيازها و غرايز مهم انسان (غريزه جنسي) تأمين و به روشي درست ارضا ميشود.
با تأمين اين نياز جسماني، فرد از نظر رواني، ذهني و اخلاقي به آرامش ميرسد و مسير بسياري از انحرافات جنسي و اخلاقي و اجتماعي بسته ميشود و زمينه را براي خوشبختي يك جوان فراهم مي كند.
www.eporsesh.com