پرسش :
شبهه: شيعيان بدون هيچ مدركي در صلوات بر پيامبر، آل پيامبر را اضافه كردهاند.
پاسخ :
واژه «اهل البيت»، تنها دوبار در قرآن كريم، استعمال شده است. يكي درباره حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ هنگامي كه فرشتگان به همسرش گفتند: « رَحْمَه اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».[1] و ديگري درباره اهل بيت رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»[2] و اين آيه همان آيه معروف به تطهير است و مراد از آن، پنج تن آل عبا هستند.
مسلمانان، در طول تاريخ، به تبعيّت از قرآن كلمه «اهل بيت» را در مورد خاندان حضرت رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ بكار بردهاند و به طوري اين اصطلاح اختصاصي شد كه استفاده از آن براي معناي ديگري احتياج به قرينه دارد.
در تفسير الميزان آمده است: «روايات در اين باره از هفتاد عنوان متجاوز است و آنچه اهل سنت نقل كردهاند، از روايات شيعه بيشتر است. اهل سنت آن را از چهل طريق، به روايت ام سلمه، عايشه،ابي سعيد خدري، سعد، وائله بن اسقع، ابيحمرا، ابن عباس، ثوبان غلام حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ، عبدالله بن جعفر بن علي بن ابيطالب و حسن بن علي ـ عليه السلام ـ نقل كردهاند. شيعه نيز، آن را بيشتر از سي حديث از حضرت علي ـ عليه السلام ـ ، امام سجاد ـ عليه السلام ـ ، و امام محمد باقر و امام جعفر صادق ـ عليهم السلام ـ ، ام سلمه، ابوذر، ابي ليلا، ابي الاسود، عمرو بن ميمون اودي و سعد بن ابيوقاص، نقل نمودهاند.[3]
آيه 33 سوره احزاب به اتفاق مفسران و انديشمندان اسلام در شأن و مقام والاي اهل بيت پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ نازل گرديده است. برادران اهل سنت نيز روايات فراواني در شأن نزول اين آيه ذكر نمودهاند، از جمله:
حاكم نيشابوري در مستدرك مينويسد: «عبدبن جعفر از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ روايت ميكند كه آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ هنگامي كه رحمت الهي را در حال نزول ديدند فرمودند: به سوي من بخوانيد، صفيه گفت: چه كسي را؟ فرمود: اهل بيتم را، علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ را. آن گاه كه آمدند، آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ عباي خويش را بر روي آنان افكند، سپس دستانش را بالا برده وعرض كرد: خداوندا! اينان اهل بيت من هستند، سپس بر محمد و آل محمد صلوات فرستاد. در اين هنگام خداي حكيم اين آيه را نازل فرمود.[4]
و از ام سلمه نقل شده كه: «آيه تطهير در خانه من و در حالي كه پنج تن آل عبا در آن بودند، نازل گرديد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ آنان را با عبايي كه بر روي آنان افكند، پوشانيد. سپس عرضه داشت اينان اهل بيت من هستند، پروردگارا! رجس و پليدي را از آنان دور كن و ايشان را پاك و مطهر گردان.[5]
و مسلم در كتاب صحيح از يزيد بن حيان عن زيد بن ارقم نقل ميكند: «رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرموده است: من در ميان شما دو گوهر گرانبها به جا ميگذارم، كتاب خدا كه ريسمان الهي است و هر كس از آن پيروي كند هدايت مييابد و كسي كه آن را رها كند به گمراهي خواهد رفت. عرضه داشتم آيا همسران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از اهل بيت ميباشند؟ فرمودند: خير، به خدا سوگند زن روزگاري را با مرد است و سپس مرد او را طلاق داده و زن به قوم خود باز ميگردد. اهل بيت من كساني هستند كه صدقه را بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ بر خود حرام كردهاند.[6]
و عبدالرحمن بن ابي ليلي گويد: «كعب بن عجره با من روبرو شد، گفت: «آيا هديهاي كه از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ گرفتهام را به شما هديه كنم؟» گفتم بده. گفت: «از آن بزرگوار سوال كرديم، صلوات بر شما اهل بيت چگونه ميباشد؟» فرمود: بگويند: «اللهم صل علي محمد و آل محمد كما صليت علي ابراهيم و علي آل ابراهيم انك حميد مجيد، اللهم بارك علي محمد و آل محمد كما باركت علي آل ابراهيم انك حميد مجيد. مؤلف اضافه ميكند كه اين حديث با همين الفاظ و حروف از الامام محمد بن اسماعيل البخاري نقل شده كه اهل بيت همان آل ميباشند.[7]
و ابوالحمراء خادم پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ درباره آيه «و امر اهلك بالصلاه و امطر عليها» ميگويد: «پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ هميشه (موقع نماز) درب خانه علي و فاطمه ـ عليهما السلام ـ را ميزد و ميفرمود: «نماز، خدا رحمت كند شما را و آيه 33 سوره احزاب را قرائت ميكرد.»[8] البته اگر بخواهيم روايتي كه ذيل اين آيه شريفه در مناقب اهل است را بياوريم مطلب طولاني خواهد، كه به يك مورد براي شاهد بسنده ميكنيم:
قرطبي در تفسير خود روايتي كه در مستدرك حاكم آورده است، و در اينكه صلوات بر آل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بايد باشد، شك نميكند، فقط او در اينكه آل دائرهاش وسيع است يا نه بحث دارد و ميگويد: آل، يعني آل دين او به دليل، آيه شريفه «ادخلوا آل فرعون؛ يعني آل دين موسي ـ عليه السلام ـ» چون او پسر و دختر و پدر و عمي نداشت و همچنين برادر و... بنابراين كسي ايمان ندارد و موحد نيست از آل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نيست، اگر چه با آن بزرگوار قرابت داشته باشد، مثل اباجهل. به همين دليل خداوند فرزند نوح را از اهل او نميداند.[9]
بنابراين ايشان صلوات بر محمد و آل او را از خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل و قبول دارد، ولي در اينكه چه كساني هستند بحث دارد كه فعلاً به آن نميپردازيم.
ابي زكريا بن شرف النووي در كتاب خود «التبيان» در موقع ختم قرآن ميگويد: «دعاهايي مستحب است و او دعاها را كه بيان ميدارد به اين ميرسد كه بگويند: اللهم صل و سلم علي سيدنا محمد و علي آل محمد كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم و بارك علي محمد و علي آل محمد كما باركت علي ابراهيم وآل ابراهيم في العالين انك حميد مجيد.[10]
و نووي در شرح مسلم در قسمت كسي كه ميخواهد داخل مسجد شود دعاهايي را آورده است و ميگويد: «اين قبيل دعا در سنن ابي داود و غيره آمده كه من آن را مفصلا جمعآوري كردهام و در كتابي به نام «اذكار» آوردهام و آن گاه يكي از آنها را اينگونه ذكر ميكند: «اعوذ بالله العظيم و بوجه الكريم و سلطانه من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله اللهم فصل علي محمد و آل محمد و سلم اللهم اغفرلي ذنوبي و افتح لي ابواب رحمتك و في الخروج يقول...».[11]
روايتي از علي بن حسين ـ عليهم السلام ـ نقل شده كه در مني دعا ميكرد تا اينكه رسيد به نعمتهاي خدا و آنها را شكر ميكرد و ميفرمود: «يا ذا المعروف الذي لاينقض و يا ذالنعم التي لاتحول و لاتزول فصل علي محمد و آل محمد و اغفرلنا و ارحمنا».[12]
و مؤلف محترم ينابيع الموده لذوي القربي در ج 1، ص 37، از جواهر العقدين و الصواعق المحرقه نقل ميكند كه از نبي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده كه فرمود: «صلوات بتراء بر من نفرستيد». سوال كردند يا روسل الله صلوات بتراء چگونه است؟ فرمود ـ صلي الله عليه و آله ـ: شما ميگوييد خدايا بر محمد درود فرست، و ساكت ميشويد، بلكه بگوييد: خدايا برمحمد درود فرست و بر خاندان او نيز. يا خدايا بر محمد و خاندان او درود بفرست.
و مرحوم علامه اميني(ره) از امام شافعي شعري ميكند كه اينگونه سروده است:
«يا اهل بيت رسول الله حبكم فرض من الله في القرآن انزله
كفاكم من عظيم القدر إمنكم من لم يصل عليكم لا ملاه له».
يعني: اي اهل بيت پيامبر خدا دوستي و حب شما از خداوند متعال در قرآني كه بر پيامبرش نازل كرد واجب شده است. و براي قدر و منزلت و عظمت شما همين قدر بس كه كسي كه در نماز بر شما درود نفرست نمازش صحيح نيست و نمازي مورد قبول ندارد. كه در ذيل آن ميگويد: شايد نماز صحيح نباشد براي او به دليل قول پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه در نماز درود بر آل او واجب است و يا احتمال دارد كه نماز كامل اداء نكرده باشد.[13]
و همچنين علامه اميني از كتاب «الصواعق» نقل كرده كه الدار قطني و البيهقي حديثي را نقل كردهاند، كه ميفرمايد: كسي كه نماز بخواند و برمن و اهلبيت من درود نفرست نمازش قبول نيست. و شافعي اين حديث را استناد قول خود مبني بر اينكه، درود بر خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ازواجبات نماز است، همانگونه كه بر خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ واجب است. و همچنين از فخر رازي در تفسيرش نقل كرده كه ميگويد: درود بر خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ منصب بزرگي است و به همين دليل اين دعا و درود در خاتمه تشهد در نماز قرار داده شد. كه گفته شده: خدايا بر محمد و خاندان او درود فرست و... . [14]
پس، لفظ آل محمد ابتكار شيعيان نبود، بلكه از صدر اسلام از زبان مبارك پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ذكر شده و مسلمين هم همانگونه بيان كردهاند، كه در كتب روائي و تفسيري و تاريخي اهل سنّت فراوان ديده ميشود، و شبهه كننده محترم حتي به يكي از كتب برادران اهل سنّت توجه نداشتندكه اتفاقاً آنان بيشتر بر محمد و آل او درود فرستادن را ذكر كردهاند،كه اينجا مجال بيان آن نيست. و همانگونه كه بيان شد منبعي در سعه و ضيق آن بحث دارند كه عدهاي را در آل و خاندان اضافه كنند نه اينكه كسي منكر باشد.
اينجا روايتي كه (اللهم صلي علي محمد و آل محمد و بارك علي محمد و آل محمد كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم، و باركت علي ابراهيم و آل ابراهيم) را كه در كتب روائي و تفسيري برادران اهل سنّت آمده بيان ميكنيم تا مشخص شود كه يك نگاه اندك و سطحي حتي به منابع و كمي انصاف حكم ميكند كه لفظ «آل» از ابتكارات شيعه نيست بلكه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل و سيره مسلمين گرديده است.
كتاب المسند امام شافعي، ص 42؛ سند احمد، ج 3، ص 47 و ج 4، ص 118 و ج 5، ص 274 و ج 6، ص 8؛ و سنن الدارمي، ج 1، ص 209؛ و صحيح بخاري، ج 4، ص 118 و ج 6، ص 27 و ج 7، ص 156؛ سند احمد، ج 3، ص 156؛ و صحيح مسلم، ج 2، ص 16؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 292؛ سنن ابن داود، ج 1، ص 221؛ سنن ترمذي، ج 1، ص 301 و ج 5، ص 28؛ و سنن النسائي، ج 3، ص 45؛ مستدرك حاكم، ج 1، ص 268؛ سنن الكبري، ج 1، ص 446؛ مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 2، ص 144؛ شرح سنن النسائي، ج 3، ص 45.
[1] . هود، 73.
[2] . احزاب، 33.
[3] . ترجمه الميزان، سيد محمدباقر موسوي همداني، ج 16، ص 365، ذيل آيه شريفه.
[4] . مستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري، ج 3، ص 147 ـ 148، و شواهد التنزيل.
[5] . سنن بيهقي، ج 2، ص 150.
[6] . صحيح مسلم، ج 7، ص 123، چ دار الفكر، بيروت، 8 جلدي؛ و فضل الصحابه، ص 22، احمد بن شعيب النسائي.
[7] . مستدرك، محمد بن محمد الحاكم النيشابوري، 4 جلدي، ج 3، ص 147، سال 1406، دار المعرفه، بيروت، و ر.ك: زاد الميسر، ابن جوزي، ص 208 و 215؛ و سنن الدارمي، ج 1، ص 209؛ و صحيح بخاري، ج 4، ص 118.
[8] . شواهد التنزيل لقواعد التفصيل في آيات النازله في اهل البيت، عبدالله بن احمد العروف بالحاكم الحسكاني، ج اول، ص 497، چ اول، سال 1421، مجمع احياء التفاقه الاسلاميه، تابعه للوزاره الارشاد الاسلامي، تهران.
[9] . الجامع لاحكام القرآن، لابي عبدالله محمد بن احمد الانصاري القرطبي، ج 1، ص 382، چ موسسه تاريخ عربي، بيروت، لبنان؛ و باز رجوع شود به روايات فراواني كه ايشان ذيل آيه شريفه «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي» و ج 16، ص 22؛ كه صراحت به اهل بيت و نام آنان دارد كه علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ ميباشند.
[10] . التبيان في آداب حملهالقرآن، ابي زكريا بن شرف النووي، ص 162، چ 3، سال 1414، نشر دار ابن حزم، بيروت.
[11] . صحيح مسلم بشرح النووي، النووي، 18 جلدي، ج 5، ص 224، چ دوم، 1407، دار الكتاب العربي، بيروت.
[12] . اشكر الله عزوجل، الحافظ ابي بكر عبدالله بن عبيد بن ابي الدنيا، ص 85، ج 2، سال 1407، دار ابن كثير.
[13] . الغدير، علامه اميني، 11 جلدي، ج 2، ص 303، چ دار الكتب العربي، بيروت، سال 1279.
[14] . فخر رازي، تفسير كبير، ج 7، ص 391، به نقل از الغدير، علامه اميني، ج 2، ص 303.
www.andisheqom.com
واژه «اهل البيت»، تنها دوبار در قرآن كريم، استعمال شده است. يكي درباره حضرت ابراهيم ـ عليه السلام ـ هنگامي كه فرشتگان به همسرش گفتند: « رَحْمَه اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ».[1] و ديگري درباره اهل بيت رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ : « إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً»[2] و اين آيه همان آيه معروف به تطهير است و مراد از آن، پنج تن آل عبا هستند.
مسلمانان، در طول تاريخ، به تبعيّت از قرآن كلمه «اهل بيت» را در مورد خاندان حضرت رسول الله ـ صلي الله عليه و آله ـ بكار بردهاند و به طوري اين اصطلاح اختصاصي شد كه استفاده از آن براي معناي ديگري احتياج به قرينه دارد.
در تفسير الميزان آمده است: «روايات در اين باره از هفتاد عنوان متجاوز است و آنچه اهل سنت نقل كردهاند، از روايات شيعه بيشتر است. اهل سنت آن را از چهل طريق، به روايت ام سلمه، عايشه،ابي سعيد خدري، سعد، وائله بن اسقع، ابيحمرا، ابن عباس، ثوبان غلام حضرت رسول ـ صلي الله عليه و آله ـ، عبدالله بن جعفر بن علي بن ابيطالب و حسن بن علي ـ عليه السلام ـ نقل كردهاند. شيعه نيز، آن را بيشتر از سي حديث از حضرت علي ـ عليه السلام ـ ، امام سجاد ـ عليه السلام ـ ، و امام محمد باقر و امام جعفر صادق ـ عليهم السلام ـ ، ام سلمه، ابوذر، ابي ليلا، ابي الاسود، عمرو بن ميمون اودي و سعد بن ابيوقاص، نقل نمودهاند.[3]
آيه 33 سوره احزاب به اتفاق مفسران و انديشمندان اسلام در شأن و مقام والاي اهل بيت پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ نازل گرديده است. برادران اهل سنت نيز روايات فراواني در شأن نزول اين آيه ذكر نمودهاند، از جمله:
حاكم نيشابوري در مستدرك مينويسد: «عبدبن جعفر از رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ روايت ميكند كه آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ هنگامي كه رحمت الهي را در حال نزول ديدند فرمودند: به سوي من بخوانيد، صفيه گفت: چه كسي را؟ فرمود: اهل بيتم را، علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ را. آن گاه كه آمدند، آن حضرت ـ صلي الله عليه و آله ـ عباي خويش را بر روي آنان افكند، سپس دستانش را بالا برده وعرض كرد: خداوندا! اينان اهل بيت من هستند، سپس بر محمد و آل محمد صلوات فرستاد. در اين هنگام خداي حكيم اين آيه را نازل فرمود.[4]
و از ام سلمه نقل شده كه: «آيه تطهير در خانه من و در حالي كه پنج تن آل عبا در آن بودند، نازل گرديد. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ آنان را با عبايي كه بر روي آنان افكند، پوشانيد. سپس عرضه داشت اينان اهل بيت من هستند، پروردگارا! رجس و پليدي را از آنان دور كن و ايشان را پاك و مطهر گردان.[5]
و مسلم در كتاب صحيح از يزيد بن حيان عن زيد بن ارقم نقل ميكند: «رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرموده است: من در ميان شما دو گوهر گرانبها به جا ميگذارم، كتاب خدا كه ريسمان الهي است و هر كس از آن پيروي كند هدايت مييابد و كسي كه آن را رها كند به گمراهي خواهد رفت. عرضه داشتم آيا همسران پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از اهل بيت ميباشند؟ فرمودند: خير، به خدا سوگند زن روزگاري را با مرد است و سپس مرد او را طلاق داده و زن به قوم خود باز ميگردد. اهل بيت من كساني هستند كه صدقه را بعد از پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ بر خود حرام كردهاند.[6]
و عبدالرحمن بن ابي ليلي گويد: «كعب بن عجره با من روبرو شد، گفت: «آيا هديهاي كه از پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ گرفتهام را به شما هديه كنم؟» گفتم بده. گفت: «از آن بزرگوار سوال كرديم، صلوات بر شما اهل بيت چگونه ميباشد؟» فرمود: بگويند: «اللهم صل علي محمد و آل محمد كما صليت علي ابراهيم و علي آل ابراهيم انك حميد مجيد، اللهم بارك علي محمد و آل محمد كما باركت علي آل ابراهيم انك حميد مجيد. مؤلف اضافه ميكند كه اين حديث با همين الفاظ و حروف از الامام محمد بن اسماعيل البخاري نقل شده كه اهل بيت همان آل ميباشند.[7]
و ابوالحمراء خادم پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ درباره آيه «و امر اهلك بالصلاه و امطر عليها» ميگويد: «پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ هميشه (موقع نماز) درب خانه علي و فاطمه ـ عليهما السلام ـ را ميزد و ميفرمود: «نماز، خدا رحمت كند شما را و آيه 33 سوره احزاب را قرائت ميكرد.»[8] البته اگر بخواهيم روايتي كه ذيل اين آيه شريفه در مناقب اهل است را بياوريم مطلب طولاني خواهد، كه به يك مورد براي شاهد بسنده ميكنيم:
قرطبي در تفسير خود روايتي كه در مستدرك حاكم آورده است، و در اينكه صلوات بر آل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بايد باشد، شك نميكند، فقط او در اينكه آل دائرهاش وسيع است يا نه بحث دارد و ميگويد: آل، يعني آل دين او به دليل، آيه شريفه «ادخلوا آل فرعون؛ يعني آل دين موسي ـ عليه السلام ـ» چون او پسر و دختر و پدر و عمي نداشت و همچنين برادر و... بنابراين كسي ايمان ندارد و موحد نيست از آل پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نيست، اگر چه با آن بزرگوار قرابت داشته باشد، مثل اباجهل. به همين دليل خداوند فرزند نوح را از اهل او نميداند.[9]
بنابراين ايشان صلوات بر محمد و آل او را از خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل و قبول دارد، ولي در اينكه چه كساني هستند بحث دارد كه فعلاً به آن نميپردازيم.
ابي زكريا بن شرف النووي در كتاب خود «التبيان» در موقع ختم قرآن ميگويد: «دعاهايي مستحب است و او دعاها را كه بيان ميدارد به اين ميرسد كه بگويند: اللهم صل و سلم علي سيدنا محمد و علي آل محمد كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم و بارك علي محمد و علي آل محمد كما باركت علي ابراهيم وآل ابراهيم في العالين انك حميد مجيد.[10]
و نووي در شرح مسلم در قسمت كسي كه ميخواهد داخل مسجد شود دعاهايي را آورده است و ميگويد: «اين قبيل دعا در سنن ابي داود و غيره آمده كه من آن را مفصلا جمعآوري كردهام و در كتابي به نام «اذكار» آوردهام و آن گاه يكي از آنها را اينگونه ذكر ميكند: «اعوذ بالله العظيم و بوجه الكريم و سلطانه من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله اللهم فصل علي محمد و آل محمد و سلم اللهم اغفرلي ذنوبي و افتح لي ابواب رحمتك و في الخروج يقول...».[11]
روايتي از علي بن حسين ـ عليهم السلام ـ نقل شده كه در مني دعا ميكرد تا اينكه رسيد به نعمتهاي خدا و آنها را شكر ميكرد و ميفرمود: «يا ذا المعروف الذي لاينقض و يا ذالنعم التي لاتحول و لاتزول فصل علي محمد و آل محمد و اغفرلنا و ارحمنا».[12]
و مؤلف محترم ينابيع الموده لذوي القربي در ج 1، ص 37، از جواهر العقدين و الصواعق المحرقه نقل ميكند كه از نبي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ نقل شده كه فرمود: «صلوات بتراء بر من نفرستيد». سوال كردند يا روسل الله صلوات بتراء چگونه است؟ فرمود ـ صلي الله عليه و آله ـ: شما ميگوييد خدايا بر محمد درود فرست، و ساكت ميشويد، بلكه بگوييد: خدايا برمحمد درود فرست و بر خاندان او نيز. يا خدايا بر محمد و خاندان او درود بفرست.
و مرحوم علامه اميني(ره) از امام شافعي شعري ميكند كه اينگونه سروده است:
«يا اهل بيت رسول الله حبكم فرض من الله في القرآن انزله
كفاكم من عظيم القدر إمنكم من لم يصل عليكم لا ملاه له».
يعني: اي اهل بيت پيامبر خدا دوستي و حب شما از خداوند متعال در قرآني كه بر پيامبرش نازل كرد واجب شده است. و براي قدر و منزلت و عظمت شما همين قدر بس كه كسي كه در نماز بر شما درود نفرست نمازش صحيح نيست و نمازي مورد قبول ندارد. كه در ذيل آن ميگويد: شايد نماز صحيح نباشد براي او به دليل قول پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ كه در نماز درود بر آل او واجب است و يا احتمال دارد كه نماز كامل اداء نكرده باشد.[13]
و همچنين علامه اميني از كتاب «الصواعق» نقل كرده كه الدار قطني و البيهقي حديثي را نقل كردهاند، كه ميفرمايد: كسي كه نماز بخواند و برمن و اهلبيت من درود نفرست نمازش قبول نيست. و شافعي اين حديث را استناد قول خود مبني بر اينكه، درود بر خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ازواجبات نماز است، همانگونه كه بر خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ واجب است. و همچنين از فخر رازي در تفسيرش نقل كرده كه ميگويد: درود بر خاندان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ منصب بزرگي است و به همين دليل اين دعا و درود در خاتمه تشهد در نماز قرار داده شد. كه گفته شده: خدايا بر محمد و خاندان او درود فرست و... . [14]
پس، لفظ آل محمد ابتكار شيعيان نبود، بلكه از صدر اسلام از زبان مبارك پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ذكر شده و مسلمين هم همانگونه بيان كردهاند، كه در كتب روائي و تفسيري و تاريخي اهل سنّت فراوان ديده ميشود، و شبهه كننده محترم حتي به يكي از كتب برادران اهل سنّت توجه نداشتندكه اتفاقاً آنان بيشتر بر محمد و آل او درود فرستادن را ذكر كردهاند،كه اينجا مجال بيان آن نيست. و همانگونه كه بيان شد منبعي در سعه و ضيق آن بحث دارند كه عدهاي را در آل و خاندان اضافه كنند نه اينكه كسي منكر باشد.
اينجا روايتي كه (اللهم صلي علي محمد و آل محمد و بارك علي محمد و آل محمد كما صليت علي ابراهيم و آل ابراهيم، و باركت علي ابراهيم و آل ابراهيم) را كه در كتب روائي و تفسيري برادران اهل سنّت آمده بيان ميكنيم تا مشخص شود كه يك نگاه اندك و سطحي حتي به منابع و كمي انصاف حكم ميكند كه لفظ «آل» از ابتكارات شيعه نيست بلكه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل و سيره مسلمين گرديده است.
كتاب المسند امام شافعي، ص 42؛ سند احمد، ج 3، ص 47 و ج 4، ص 118 و ج 5، ص 274 و ج 6، ص 8؛ و سنن الدارمي، ج 1، ص 209؛ و صحيح بخاري، ج 4، ص 118 و ج 6، ص 27 و ج 7، ص 156؛ سند احمد، ج 3، ص 156؛ و صحيح مسلم، ج 2، ص 16؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 292؛ سنن ابن داود، ج 1، ص 221؛ سنن ترمذي، ج 1، ص 301 و ج 5، ص 28؛ و سنن النسائي، ج 3، ص 45؛ مستدرك حاكم، ج 1، ص 268؛ سنن الكبري، ج 1، ص 446؛ مجمع الزوائد، الهيثمي، ج 2، ص 144؛ شرح سنن النسائي، ج 3، ص 45.
[1] . هود، 73.
[2] . احزاب، 33.
[3] . ترجمه الميزان، سيد محمدباقر موسوي همداني، ج 16، ص 365، ذيل آيه شريفه.
[4] . مستدرك علي الصحيحين، حاكم نيشابوري، ج 3، ص 147 ـ 148، و شواهد التنزيل.
[5] . سنن بيهقي، ج 2، ص 150.
[6] . صحيح مسلم، ج 7، ص 123، چ دار الفكر، بيروت، 8 جلدي؛ و فضل الصحابه، ص 22، احمد بن شعيب النسائي.
[7] . مستدرك، محمد بن محمد الحاكم النيشابوري، 4 جلدي، ج 3، ص 147، سال 1406، دار المعرفه، بيروت، و ر.ك: زاد الميسر، ابن جوزي، ص 208 و 215؛ و سنن الدارمي، ج 1، ص 209؛ و صحيح بخاري، ج 4، ص 118.
[8] . شواهد التنزيل لقواعد التفصيل في آيات النازله في اهل البيت، عبدالله بن احمد العروف بالحاكم الحسكاني، ج اول، ص 497، چ اول، سال 1421، مجمع احياء التفاقه الاسلاميه، تابعه للوزاره الارشاد الاسلامي، تهران.
[9] . الجامع لاحكام القرآن، لابي عبدالله محمد بن احمد الانصاري القرطبي، ج 1، ص 382، چ موسسه تاريخ عربي، بيروت، لبنان؛ و باز رجوع شود به روايات فراواني كه ايشان ذيل آيه شريفه «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده في القربي» و ج 16، ص 22؛ كه صراحت به اهل بيت و نام آنان دارد كه علي و فاطمه و حسن و حسين ـ عليهم السلام ـ ميباشند.
[10] . التبيان في آداب حملهالقرآن، ابي زكريا بن شرف النووي، ص 162، چ 3، سال 1414، نشر دار ابن حزم، بيروت.
[11] . صحيح مسلم بشرح النووي، النووي، 18 جلدي، ج 5، ص 224، چ دوم، 1407، دار الكتاب العربي، بيروت.
[12] . اشكر الله عزوجل، الحافظ ابي بكر عبدالله بن عبيد بن ابي الدنيا، ص 85، ج 2، سال 1407، دار ابن كثير.
[13] . الغدير، علامه اميني، 11 جلدي، ج 2، ص 303، چ دار الكتب العربي، بيروت، سال 1279.
[14] . فخر رازي، تفسير كبير، ج 7، ص 391، به نقل از الغدير، علامه اميني، ج 2، ص 303.
www.andisheqom.com