پرسش :
شبهه: از ميان اقوامي چون سرخ پوست و سياه پوست و زرد پوست پيامبري بر نخواسته است. و اين با مدعاي ما كه معتقديم براي همه انسان ها پيامبر مي آيد منافات دارد.
پاسخ :
نكته قابل تذكر اين است كه ظهور پيامبر از ميان قومي غير سرخپوست يا زردپوست يا... هيچ مشكلي ايجاد نميكند و با هدف نهايي مبعوث كردن رسُل كه هدايت انسانها است منافاتي ندارد زيرا ديني را كه پيامبري ميآورد براي ديگر اقوام هم هست و به همه عالَم عرضه ميشود «قران براي عالَم انذار دهنده است»[1] و اگر كسي دنبال حق است، به محض برخورد با او، آن را ميپذيرد. چون ديني كه خداوند ميآورد بر حقيقت انسانيت و فطرت او مطابقت دارد. آنچه مهم است جهاني بودن زبان ديني است كه پيامبر ميآورد.
حال در پاسخ به اين سؤال كه چرا پيامبران از آسياي ميانه ظهور ميكردند و چرا در ميان اقوام ديگر ظهور نكردند بايد گفت «ممكن است در آن قسمتها جمعيتي نبوده و يا اگر بوده ما دليلي نداريم كه خداوند براي آنها انبيايي نفرستاده است چون از همه انبيايي كه آمار و نامشان در جوامع روايي ما هست تنها نام بعضي در قرآن ذكر شده است.[2]شايد در ميان آن اقوام نيز انبيايي بودهاند كه در قرآن قصه آنان نيامده است و اگر هم پيامبر اولوالعزمي در ميان آن اقوام نبوده، شايد به خاطر كم بودن جمعيت آن منطقه در آن زمان باشد».[3] «گروهي از عارفان و حكيمان به استناد برخي از تواريخ، حضرت ادريس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان كه حضرت شيث را همان آغاثا ذيمون دانستند و عدهاي شايد بر اثر همين هرمس و آغاثاذيمون و فيثاغورس، مانند آنها مثل ارسطو... را از انبيا دانستند».[4]كه اينان از اقوام ديگري هستند و از آسيا برنخواستهاند. «يكي از لوازم نبوت عامه اين است كه هيچ مردمي بدون راهنماي غيبي نيستند و ممكن نيست، خداوند ملتي را بدون راهنما رها كند، زيرا خدا مربّي، مدبر انسان است و انسان مسافري است كه عوالمي را پشت سر گذاشته و عوالمي را در پيش روي دارد. از اين رو امكان ندارد جمعيتي در منطقهاي زندگي كند و خداوند براي آنها راهنما نفرستد».[5]
«يا خود پيامبر يا اوصياي او يا كتاب او، براي ديگران ارسال ميشود».[6] از طرفي ديگر «مركز نبوت و رسالت انبيا يك روستا و يا يك منطقه كوچك و محدود نبود... و صداي انبيا هميشه از مراكز كشورها برخاسته است، زيرا وظيفه آنان ابلاغ پيام الهي به همه مردم آن منطقه است و اين رسالت بدون شهرتِ دعوت و شيوعِ دعوي حاصل نميشود و آن شهرت و اين شيوع بايد ازمركز جمعيت و هسته مركزي اجتماع تودهها شكل يابد».[7] در زمانهاي قديم، بعضي اقوام مانند سرخپوستها در گوشهاي گنگ از دنيا زندگي ميكردند كه كسي از آنان خبري نداشت و آنها هم از كسي خبري نداشتند. حال اگر پيامبري در ميان آنان بيايد امّا در مركز كشور نيايد دعوت او عمومي نخواهد شد و صداي او به گوش جهانيان نميرسد. چنان كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ هنگام رسالت به كشورهايي مانند: روم و ايران نامه نوشت و آنان را دعوت به دين اسلام كرد و «خود پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمودند: كه من اختصاص به قوم خاصي ندارم، من براي سياه پوست و زردپوست و سفيد پوست مبعوث شدهام».[8] و همين باعث ميشود كه صعيب از روم و سلمان از ايران دور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جمع شوند. در آخر به اين نكته بايد اشاره شود كه نبوت انبيا دو گونه بوده است. بعضي از انبياء براي قوم خاصي مبعوث ميشدند مثل حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ كه براي قوم بني اسراييل مبعوث شده بود.[9] و دعوت خويش را فقط در قوم بنياسراييل گسترش داد.[10] بعضي ديگر از انبيا مثل پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دعوتش فراگير و جهان شمول بود و براي تمام مردم مبعوث گرديده بود.[11] نتيجه اين ميشود كه شايد در يك زمان چند پيامبر با هم براي چند قوم مبعوث ميشدند و در جوامع روايي و قرآن نام بعضي از آنها برده شده است. و بخاطر دلايلي به بعضي ديگر اشاره نشده است.
[1] . سوره فرقان، آيه 1.
[2] . سوره غافر، آيه 78.
[3] . سيره پيامبران در قرآن، ص 49، جوادي آملي، چ دوّم، نشر اسراء.
[4] . همان، ص 236.
[5] . سوره فاطر، آيه 24.
[6] . سيره پيامبران در قرآن، ص 48، همان.
[7] . همان، ص 47.
[8] . بحار الانوار، ج 16، ص 323، به نقل از دين شناسي، جوادي آملي، چ اوّل.
[9] . سوره صف، آيه 5.
[10] . مفاهيم قرآن، جعفر سبحاني، ج 3، ص 78، چ چهارم، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ .
[11] . سوره اعراف، آيه 158.
www.andisheqom.com
نكته قابل تذكر اين است كه ظهور پيامبر از ميان قومي غير سرخپوست يا زردپوست يا... هيچ مشكلي ايجاد نميكند و با هدف نهايي مبعوث كردن رسُل كه هدايت انسانها است منافاتي ندارد زيرا ديني را كه پيامبري ميآورد براي ديگر اقوام هم هست و به همه عالَم عرضه ميشود «قران براي عالَم انذار دهنده است»[1] و اگر كسي دنبال حق است، به محض برخورد با او، آن را ميپذيرد. چون ديني كه خداوند ميآورد بر حقيقت انسانيت و فطرت او مطابقت دارد. آنچه مهم است جهاني بودن زبان ديني است كه پيامبر ميآورد.
حال در پاسخ به اين سؤال كه چرا پيامبران از آسياي ميانه ظهور ميكردند و چرا در ميان اقوام ديگر ظهور نكردند بايد گفت «ممكن است در آن قسمتها جمعيتي نبوده و يا اگر بوده ما دليلي نداريم كه خداوند براي آنها انبيايي نفرستاده است چون از همه انبيايي كه آمار و نامشان در جوامع روايي ما هست تنها نام بعضي در قرآن ذكر شده است.[2]شايد در ميان آن اقوام نيز انبيايي بودهاند كه در قرآن قصه آنان نيامده است و اگر هم پيامبر اولوالعزمي در ميان آن اقوام نبوده، شايد به خاطر كم بودن جمعيت آن منطقه در آن زمان باشد».[3] «گروهي از عارفان و حكيمان به استناد برخي از تواريخ، حضرت ادريس را همان هرمس پنداشتند، هم چنان كه حضرت شيث را همان آغاثا ذيمون دانستند و عدهاي شايد بر اثر همين هرمس و آغاثاذيمون و فيثاغورس، مانند آنها مثل ارسطو... را از انبيا دانستند».[4]كه اينان از اقوام ديگري هستند و از آسيا برنخواستهاند. «يكي از لوازم نبوت عامه اين است كه هيچ مردمي بدون راهنماي غيبي نيستند و ممكن نيست، خداوند ملتي را بدون راهنما رها كند، زيرا خدا مربّي، مدبر انسان است و انسان مسافري است كه عوالمي را پشت سر گذاشته و عوالمي را در پيش روي دارد. از اين رو امكان ندارد جمعيتي در منطقهاي زندگي كند و خداوند براي آنها راهنما نفرستد».[5]
«يا خود پيامبر يا اوصياي او يا كتاب او، براي ديگران ارسال ميشود».[6] از طرفي ديگر «مركز نبوت و رسالت انبيا يك روستا و يا يك منطقه كوچك و محدود نبود... و صداي انبيا هميشه از مراكز كشورها برخاسته است، زيرا وظيفه آنان ابلاغ پيام الهي به همه مردم آن منطقه است و اين رسالت بدون شهرتِ دعوت و شيوعِ دعوي حاصل نميشود و آن شهرت و اين شيوع بايد ازمركز جمعيت و هسته مركزي اجتماع تودهها شكل يابد».[7] در زمانهاي قديم، بعضي اقوام مانند سرخپوستها در گوشهاي گنگ از دنيا زندگي ميكردند كه كسي از آنان خبري نداشت و آنها هم از كسي خبري نداشتند. حال اگر پيامبري در ميان آنان بيايد امّا در مركز كشور نيايد دعوت او عمومي نخواهد شد و صداي او به گوش جهانيان نميرسد. چنان كه پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ هنگام رسالت به كشورهايي مانند: روم و ايران نامه نوشت و آنان را دعوت به دين اسلام كرد و «خود پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ ميفرمودند: كه من اختصاص به قوم خاصي ندارم، من براي سياه پوست و زردپوست و سفيد پوست مبعوث شدهام».[8] و همين باعث ميشود كه صعيب از روم و سلمان از ايران دور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ جمع شوند. در آخر به اين نكته بايد اشاره شود كه نبوت انبيا دو گونه بوده است. بعضي از انبياء براي قوم خاصي مبعوث ميشدند مثل حضرت موسي ـ عليه السّلام ـ كه براي قوم بني اسراييل مبعوث شده بود.[9] و دعوت خويش را فقط در قوم بنياسراييل گسترش داد.[10] بعضي ديگر از انبيا مثل پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ دعوتش فراگير و جهان شمول بود و براي تمام مردم مبعوث گرديده بود.[11] نتيجه اين ميشود كه شايد در يك زمان چند پيامبر با هم براي چند قوم مبعوث ميشدند و در جوامع روايي و قرآن نام بعضي از آنها برده شده است. و بخاطر دلايلي به بعضي ديگر اشاره نشده است.
[1] . سوره فرقان، آيه 1.
[2] . سوره غافر، آيه 78.
[3] . سيره پيامبران در قرآن، ص 49، جوادي آملي، چ دوّم، نشر اسراء.
[4] . همان، ص 236.
[5] . سوره فاطر، آيه 24.
[6] . سيره پيامبران در قرآن، ص 48، همان.
[7] . همان، ص 47.
[8] . بحار الانوار، ج 16، ص 323، به نقل از دين شناسي، جوادي آملي، چ اوّل.
[9] . سوره صف، آيه 5.
[10] . مفاهيم قرآن، جعفر سبحاني، ج 3، ص 78، چ چهارم، مؤسسه امام صادق ـ عليه السّلام ـ .
[11] . سوره اعراف، آيه 158.
www.andisheqom.com