پرسش :
سند دو توقيع صادر شده از امام مهدى عليه السلام بر شيخ مفيد رحمة الله عليه چگونه قابل اثبات است ؟
پاسخ :
سند اين دو توقيع را از جهاتى مى توان مورد توجه قرار داده و براى اعتبار آن چاره اى انديشيد ، گر چه شيخ طبرسى كه تنها ناقل اين دو توقيع است آنها را مرسلا و بدون سند نقل كرده است .
1- طبرسى اين دو روايت را از مسلمات به حساب آورده كه اين به نوبه خود دلالت بر اعتقاد به صحت سند نزد او دارد و ممكن است كه طبرسى به جهت شهرت و وضوح اين دو توقيع سند آنها را حذف كرده است همان گونه كه سند بسيارى از روايات را حذف كرده است .
2- مضامين عالى كه در اين دو روايت است و نيز خبرهاى صادقى كه در آن دو به آنها اشاره شده نيز از جمله شواهد صدق اين دو توقيع و انتساب به حضرت مهدى عليه السلام است .
و امرى كه موجب ازدياد و اطمينان به اين دو توقيع است اينكه محدث بحرانى بعد از آنكه اشعار منسوب به امام زمان عليه السلام در رثاى شيخ مفيد را نقل مى كند كه بر قبر او نوشته شده بود ، مى فرمايد:((اين اشعار از امام زمان عليه السلام نسبت به شيخ مفيد رحمة الله عليه بعيد نيست ، بعد از آنكه توقيعاتى از ناحيه حضرت عليه السلام براى شيخ فرستاده شد ، توقيعاتى كه مشتمل بر تعظيم و اجلال فراوانى بوده است ...)). آن گاه مى گويد:((شيخ يحيى بن بطريق حلى در رساله نهج العلوم الى فى المعدوم معروف به((سؤال اهل حلب))دو طريق در تزكيه شيخ مفيد ذكر كرده است :
الف : صحت نقل او از ائمه طاهرين عليه السلام ، آن طورى كه در تصانيف او از مقنعه و ديگر كتب ذكر شده است .
ب : آنچه را كه عموم شيعه روايت كرده و مورد قبول قرار داده است كه صاحب الامر - صلوات الله و سلامه عليه و على آبائه - دو نامه به او نوشته است به اين نحو كه در هر سال يك نامه ، و عنوان نامه((به سوى برادر سديد ...))است ، و اين بالاترين تعبير در مدح و تزكيه و ثناى شيخ مفيد در گفتار امام امت و جانشين ائمه است .
گفتار ابن بطريق دلالت دارد بر آنكه اين دو توقيع مورد اجماع است . و نيز از كلام طبرسى در مقدمه احتجاج استفاده مى شود كه اين دو توقيع از قسم احاديثى است كه مورد اجماع علما بوده و لذا سند آن دو را ذكر نكرده است .
ابن شهر آشوب در((معالم العلماء))در ترجمه شيخ مفيد مى گويد:((صاحب الزمان عليه السلام او را شيخ مفيد ناميد ...))(1) . ظاهرا مراد او همان چيزى است كه در توقيع حضرت به شيخ مفيد آمده است كه فرمود:للاخ السديد و الولى الرشيد الشيخ المفيد ....
3- طبرسى در مقدمه كتاب((احتجاج))مى گويد:((بيشتر رواياتى را كه نقل مى كنيم سند آنها را نمى آوريم يا به جهت وجود اجماع بر آن روايت است ، و يا به جهت موافقت آن با دليل عقل و يا شهرت آن در سيره ها و كتاب ها بين مخالف و موافق ...)). (2)
اين دو توقيع نيز از يكى از اين سه احتمال خالى نيست .
4- مصلحت عمومى نيز اقتضاى صدور چنين نامه ها و توقيعاتى را در اوايل عصر غيبت كبرا داشته است .
يكى اينكه حضرت با اين نامه ها به جماعت شيعيانش دستورات لازم را برساند.
و ديگر اينكه با فرستادن اين نامه ها به دست علماى صالح امثال شيخ مفيد رحمة الله عليه رياست و زعامت او را تثبيت كرده ، مردم را به اطاعت از او در عصر غيبت كبرا تشويق كند. همان گونه كه در نامه خود به ابن بابويه خطاب به او فرمود:يا شيخى ! يا اباالحسن.
پی نوشتها:
1- معالم العلماء ، ص 113 ، رقم 765.
2- مقدمه احتجاج ، 14.
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
سند اين دو توقيع را از جهاتى مى توان مورد توجه قرار داده و براى اعتبار آن چاره اى انديشيد ، گر چه شيخ طبرسى كه تنها ناقل اين دو توقيع است آنها را مرسلا و بدون سند نقل كرده است .
1- طبرسى اين دو روايت را از مسلمات به حساب آورده كه اين به نوبه خود دلالت بر اعتقاد به صحت سند نزد او دارد و ممكن است كه طبرسى به جهت شهرت و وضوح اين دو توقيع سند آنها را حذف كرده است همان گونه كه سند بسيارى از روايات را حذف كرده است .
2- مضامين عالى كه در اين دو روايت است و نيز خبرهاى صادقى كه در آن دو به آنها اشاره شده نيز از جمله شواهد صدق اين دو توقيع و انتساب به حضرت مهدى عليه السلام است .
و امرى كه موجب ازدياد و اطمينان به اين دو توقيع است اينكه محدث بحرانى بعد از آنكه اشعار منسوب به امام زمان عليه السلام در رثاى شيخ مفيد را نقل مى كند كه بر قبر او نوشته شده بود ، مى فرمايد:((اين اشعار از امام زمان عليه السلام نسبت به شيخ مفيد رحمة الله عليه بعيد نيست ، بعد از آنكه توقيعاتى از ناحيه حضرت عليه السلام براى شيخ فرستاده شد ، توقيعاتى كه مشتمل بر تعظيم و اجلال فراوانى بوده است ...)). آن گاه مى گويد:((شيخ يحيى بن بطريق حلى در رساله نهج العلوم الى فى المعدوم معروف به((سؤال اهل حلب))دو طريق در تزكيه شيخ مفيد ذكر كرده است :
الف : صحت نقل او از ائمه طاهرين عليه السلام ، آن طورى كه در تصانيف او از مقنعه و ديگر كتب ذكر شده است .
ب : آنچه را كه عموم شيعه روايت كرده و مورد قبول قرار داده است كه صاحب الامر - صلوات الله و سلامه عليه و على آبائه - دو نامه به او نوشته است به اين نحو كه در هر سال يك نامه ، و عنوان نامه((به سوى برادر سديد ...))است ، و اين بالاترين تعبير در مدح و تزكيه و ثناى شيخ مفيد در گفتار امام امت و جانشين ائمه است .
گفتار ابن بطريق دلالت دارد بر آنكه اين دو توقيع مورد اجماع است . و نيز از كلام طبرسى در مقدمه احتجاج استفاده مى شود كه اين دو توقيع از قسم احاديثى است كه مورد اجماع علما بوده و لذا سند آن دو را ذكر نكرده است .
ابن شهر آشوب در((معالم العلماء))در ترجمه شيخ مفيد مى گويد:((صاحب الزمان عليه السلام او را شيخ مفيد ناميد ...))(1) . ظاهرا مراد او همان چيزى است كه در توقيع حضرت به شيخ مفيد آمده است كه فرمود:للاخ السديد و الولى الرشيد الشيخ المفيد ....
3- طبرسى در مقدمه كتاب((احتجاج))مى گويد:((بيشتر رواياتى را كه نقل مى كنيم سند آنها را نمى آوريم يا به جهت وجود اجماع بر آن روايت است ، و يا به جهت موافقت آن با دليل عقل و يا شهرت آن در سيره ها و كتاب ها بين مخالف و موافق ...)). (2)
اين دو توقيع نيز از يكى از اين سه احتمال خالى نيست .
4- مصلحت عمومى نيز اقتضاى صدور چنين نامه ها و توقيعاتى را در اوايل عصر غيبت كبرا داشته است .
يكى اينكه حضرت با اين نامه ها به جماعت شيعيانش دستورات لازم را برساند.
و ديگر اينكه با فرستادن اين نامه ها به دست علماى صالح امثال شيخ مفيد رحمة الله عليه رياست و زعامت او را تثبيت كرده ، مردم را به اطاعت از او در عصر غيبت كبرا تشويق كند. همان گونه كه در نامه خود به ابن بابويه خطاب به او فرمود:يا شيخى ! يا اباالحسن.
پی نوشتها:
1- معالم العلماء ، ص 113 ، رقم 765.
2- مقدمه احتجاج ، 14.
منبع : موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران