پرسش :
در سوره اسرا آيه 45 مي فرمايد: " تمام موجودات جهان خدا را تسبيح مي گويند. نحوة تسبيح موجودات چگونه است؟
پاسخ :
"تسبح له السموات السبع والارض و من فيهنّ و إنْ منْ شيء إلاّ يسبّح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم". اين آيه دلالت مي كند تمامي ذرّات موجودات عالَم، صاحب شعور و ادراك هستند و در برابر خالق خود كرنش مي كنند.
مراد از تسبيح گويي اشيا با توجه به اين كه زبان ندارند، اين است كه هر موجودي چون نياز صرف است و به خدا وابستگي كامل دارد، با تمام وجود تسبيح خدا مي گويد. چون هر ذره اي از عالَم وجود نقص خود را مي داند و از طرفي تمام كمالات را در خدا مي بيند، زبان به تسبيح و تحميد خدا مي گشايد و از درون هر ذرّه اي "سبحان الله والحمد الله" بلند است. چون همة اشيا عين احتياج و نيازند و خدا عين بي نيازي و كمال و جمال است، او را تسبيح و تقديس مي كنند.[1]
علامة طباطبايي فرمود: "حق اين است تسبيح كه آية شريفه آن را براي تمامي موجودات اثبات مي كند به معناي حقيقي است".[2]
در آيات ديگر نيز به تسبيح موجودات تصريح شده: "إنّا سخّرنا الجبال معه يسبحن بالعشي والابكار؛[3] كوه ها شامگاهان و صبحگاهان تسبيح مي گويند".
"و سخر نامع داود الجبال يسبّحن معه و الطير؛[4] كوه ها و پرنده ها همراه با داود تسبيح مي گفتند".
علاوه بر اين، روايات بسياري از طرق اهل سنّت و شيعه در دست داريم كه نسبت تسبيح به موجودات داده، از آن جمله روايات بي شماري است كه مي گويد: سنگريزه ها در دست رسول خدا(ص) تسبيح گفتند.[5]
بنابراين از ديدگاه قرآن، عالَم هستي يك پارچه زمزمه و غوغا است. هر موجودي به نوعي به حمد و ثناي حق مشغول است و غلغله اي خاموش در پهنة عالَم هستي طنين افكنده كه بي خبران توانايي شنيدن آن را ندارند امّا انديشمنداني كه قلب و جانشان به نور ايمان زنده و روشن است، اين صدا را از هر سو به خوبي به گوش و جان مي شنوند:
گر تو را از عيب چشمي باز شد نُطق آب و نطق خاك و نطق گِل جملة ذرات در عالَم نهان ما سميعيم و بصير و باهشيم از جمادي سوي جانِ جان شويد فاش تسيح جمادات آيدت با تو ذرات جهان همراز شد هست محسوس حواس اهل دل با تو مي گويند روزان و شبان با شما نامحرمان ما خامشيم غلغل اجزاي عالم بشنويد وسوسه ي تأويل ها بزدايت
در تفسير حقيقت اين حمد و تسبيح در ميان دانشمندان و فلاسفه و مفسران بسيار گفتگو است. بعضي آن را حمد و تسبيح "حالي" و بعضي تسبيح "گفتاري و زباني" دانسته اند.
1_ جمعي معتقدند كه همة ذرات موجودات اين جهان اعم از آن چه ما آن را عاقل مي شماريم يا بي جان و غير عاقل، همه داراي يك نوع درك و شعورند و در عالم خود تسبيح و حمد خدا مي گويند هر چند ما قادر نيستيم به نحوة درك و احساس آن ها پي ببريم و زمزمة حمد و تسبيح آن ها را بشنويم.
2_ بسياري معتقدند كه اين تسبيح و حمد همان است كه آن را "زبان حال" مي ناميم.
اين زبان حال گاهي آن قدر قوي و نيرومند است كه "زبان قال" را تحت الشعاع قرار مي دهد، مانند اين كه به شخصي كه آثار ناراحتي و درد و رنج و بي خوابي در چهره و چشم او نمايات است مي گوييم: هر چند تو از ناراحتيت سخن نمي گويي، امّا چشم تو مي گويد كه ديشب به خواب نرفته اي و چهره ات گواهي ميدهد كه از درد و ناراحتي رنج مي برد.
عالَم هستي با آن نظام عجيبش، با آن همه راز ها و اسرارها كه در هر ذره اي جهاني با نظم و دقّت حساب شده اي پيدا است، اين ستاره ها و سيّاره ها و كهكشان ها و گردش دقيق زمين و خورشيد و خلقت عجيب و دقيق و حساب شدة بدن انسان و ساير موجودات فرياد مي زنند: آفرين بر خدا، پاك و منزه است او؛ او بزرگتر است؛ نيست خدايي به جز او.[6]
تبارك الله احس الخالقين، سبحان الله، الله اكبر، الحمدلله، لااله الاّالله.
پی نوشتها:
[1] الميزان، ج 13، ص 110.
[2] همان.
[3] ص (38) آية 18.
[4] انبيا (21) آية 79.
[5] الميزان، ج 13، ص 111.
[6] تفسير نمونه، ج 12، ص 133 تا 136، با تلخيص و اضافات.
eporsesh.com
"تسبح له السموات السبع والارض و من فيهنّ و إنْ منْ شيء إلاّ يسبّح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم". اين آيه دلالت مي كند تمامي ذرّات موجودات عالَم، صاحب شعور و ادراك هستند و در برابر خالق خود كرنش مي كنند.
مراد از تسبيح گويي اشيا با توجه به اين كه زبان ندارند، اين است كه هر موجودي چون نياز صرف است و به خدا وابستگي كامل دارد، با تمام وجود تسبيح خدا مي گويد. چون هر ذره اي از عالَم وجود نقص خود را مي داند و از طرفي تمام كمالات را در خدا مي بيند، زبان به تسبيح و تحميد خدا مي گشايد و از درون هر ذرّه اي "سبحان الله والحمد الله" بلند است. چون همة اشيا عين احتياج و نيازند و خدا عين بي نيازي و كمال و جمال است، او را تسبيح و تقديس مي كنند.[1]
علامة طباطبايي فرمود: "حق اين است تسبيح كه آية شريفه آن را براي تمامي موجودات اثبات مي كند به معناي حقيقي است".[2]
در آيات ديگر نيز به تسبيح موجودات تصريح شده: "إنّا سخّرنا الجبال معه يسبحن بالعشي والابكار؛[3] كوه ها شامگاهان و صبحگاهان تسبيح مي گويند".
"و سخر نامع داود الجبال يسبّحن معه و الطير؛[4] كوه ها و پرنده ها همراه با داود تسبيح مي گفتند".
علاوه بر اين، روايات بسياري از طرق اهل سنّت و شيعه در دست داريم كه نسبت تسبيح به موجودات داده، از آن جمله روايات بي شماري است كه مي گويد: سنگريزه ها در دست رسول خدا(ص) تسبيح گفتند.[5]
بنابراين از ديدگاه قرآن، عالَم هستي يك پارچه زمزمه و غوغا است. هر موجودي به نوعي به حمد و ثناي حق مشغول است و غلغله اي خاموش در پهنة عالَم هستي طنين افكنده كه بي خبران توانايي شنيدن آن را ندارند امّا انديشمنداني كه قلب و جانشان به نور ايمان زنده و روشن است، اين صدا را از هر سو به خوبي به گوش و جان مي شنوند:
گر تو را از عيب چشمي باز شد نُطق آب و نطق خاك و نطق گِل جملة ذرات در عالَم نهان ما سميعيم و بصير و باهشيم از جمادي سوي جانِ جان شويد فاش تسيح جمادات آيدت با تو ذرات جهان همراز شد هست محسوس حواس اهل دل با تو مي گويند روزان و شبان با شما نامحرمان ما خامشيم غلغل اجزاي عالم بشنويد وسوسه ي تأويل ها بزدايت
در تفسير حقيقت اين حمد و تسبيح در ميان دانشمندان و فلاسفه و مفسران بسيار گفتگو است. بعضي آن را حمد و تسبيح "حالي" و بعضي تسبيح "گفتاري و زباني" دانسته اند.
1_ جمعي معتقدند كه همة ذرات موجودات اين جهان اعم از آن چه ما آن را عاقل مي شماريم يا بي جان و غير عاقل، همه داراي يك نوع درك و شعورند و در عالم خود تسبيح و حمد خدا مي گويند هر چند ما قادر نيستيم به نحوة درك و احساس آن ها پي ببريم و زمزمة حمد و تسبيح آن ها را بشنويم.
2_ بسياري معتقدند كه اين تسبيح و حمد همان است كه آن را "زبان حال" مي ناميم.
اين زبان حال گاهي آن قدر قوي و نيرومند است كه "زبان قال" را تحت الشعاع قرار مي دهد، مانند اين كه به شخصي كه آثار ناراحتي و درد و رنج و بي خوابي در چهره و چشم او نمايات است مي گوييم: هر چند تو از ناراحتيت سخن نمي گويي، امّا چشم تو مي گويد كه ديشب به خواب نرفته اي و چهره ات گواهي ميدهد كه از درد و ناراحتي رنج مي برد.
عالَم هستي با آن نظام عجيبش، با آن همه راز ها و اسرارها كه در هر ذره اي جهاني با نظم و دقّت حساب شده اي پيدا است، اين ستاره ها و سيّاره ها و كهكشان ها و گردش دقيق زمين و خورشيد و خلقت عجيب و دقيق و حساب شدة بدن انسان و ساير موجودات فرياد مي زنند: آفرين بر خدا، پاك و منزه است او؛ او بزرگتر است؛ نيست خدايي به جز او.[6]
تبارك الله احس الخالقين، سبحان الله، الله اكبر، الحمدلله، لااله الاّالله.
پی نوشتها:
[1] الميزان، ج 13، ص 110.
[2] همان.
[3] ص (38) آية 18.
[4] انبيا (21) آية 79.
[5] الميزان، ج 13، ص 111.
[6] تفسير نمونه، ج 12، ص 133 تا 136، با تلخيص و اضافات.
eporsesh.com