پرسش :
آيا تفأل زدن به قرآن صحيح است؟ در كتاب اصول كافي، ج 4 حضرت صادق(عليهالسلام) تفأل زدن به قرآن را نهي كردهاند و در توضيح آمده است كه تفأل زدن به قرآن امكان دارد باعث بدگماني به قرآن شود. اين در حالي است كه مفاتيح الجنان در حديثي از رسول اكرم(صلي الله وعليه وآله) تفأل زدن به قرآن را مجاز شمرده است. آيا تفأل زدن به قرآن صحيح است.
پاسخ :
تفأل بر دو قسم است: تفأل به خير و تفأل به بدي كه همان فال بد زدن است كه در عربي "تطيّر" و "طيره" مينامند و ريشه اصلي آن كلمه "طير" به معني "پرنده" ميباشد و از آن جا كه عرب فال بد را غالبا. به وسيله پرندگان ميزد، گاهي صداي كلاغ را به فال بد ميگرفت و گاهي پريدن پرندهاي را از دست چپ نشانه تيره روزي ميپنداشت. كلمه "تطيّر" به معني فال بد زدن به طور مطلق آمده است. به همين جهت در روايات تفسير نمونه، ج 6، ص 316.
اسلامي مذمت و نهي از تفأل شده، همان طور كه در قرآن مجيد كراراً به آن اشاره گرديده و محكوم شده است، از جمله در حديثي از پيغمبر اكرمصلي الله وعليه وآله نقل شده كه: "الطيره شرك". فال بد زدن و آن را مؤثر در سرنوشت تفسير نمونه، ج 6، ص 318.
آدمي دانستن يك نوع شرك به خدا است".
اين حديث مطلق است و شامل قرآن و غير آن ميشود.
قسم دوم، تفأل به خير است. در حديث است كه پيامبرصلي الله وعليه وآله فرمود: "تفألوا بالخير تجدوه؛ كارها را به فال نيك بگيريد و اميدوار باشيد تا به آن برسيد". طلب خير با قرآن كه استخاره ميباشد، از قسم دوم است، كه مرحوم حاج شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان ذكر فرموده و آن را مجاز دانستهاند. علماي عصر حاضر از جمله امام خميني استخاره را كه "طلب خير از خدا كردن است" به وسيله قرآن مجاز دانستهاند. ايشان ميفرمايد: "مشورت با خداوند متعال و استخاره از طرق مأثوره براي رفع تحير اشكال ندارد".
امام خميني، استفتائات، ج 2، ص 28.
بنابراين به گفته مرحوم مجلسي بايد روايات نهي شده از تفأل به قرآن را تأويل كرد؛
اوّلاً: بگوييم مراد از اين احاديث نهي از فال گشودن از قرآن است كه احوال آينده را از آيات استنباط كنند، چنان كه برخي از جاهلان اين آيه را وسيله روزي خود كرده، به اين نحو مردم را فريب ميدهند.
ثانياً: مراد از اين روايات، نهي از تفأل و تطمير باشد كه اكثر خلق از ديدن و شنيدن بعضي امور، فال بد ميزنند و بعضي را بر خود مبارك و بعضي را شوم ميگيرند، يعني از شنيدن بعضي از آيات، فال نيك و فال بد ميگيرند. شايد حكمتش اين باشد كه باعث كم اعتقادي مردم به قرآن نگردد، اگر موافق نيفتاد. بنابراين، ابوالفضل طريقه دار، استخاره و تفأل، ص 128.
حديث نقل شده از اصول كافي نيز از اين قبيل روايات است.
eporsesh.com
تفأل بر دو قسم است: تفأل به خير و تفأل به بدي كه همان فال بد زدن است كه در عربي "تطيّر" و "طيره" مينامند و ريشه اصلي آن كلمه "طير" به معني "پرنده" ميباشد و از آن جا كه عرب فال بد را غالبا. به وسيله پرندگان ميزد، گاهي صداي كلاغ را به فال بد ميگرفت و گاهي پريدن پرندهاي را از دست چپ نشانه تيره روزي ميپنداشت. كلمه "تطيّر" به معني فال بد زدن به طور مطلق آمده است. به همين جهت در روايات تفسير نمونه، ج 6، ص 316.
اسلامي مذمت و نهي از تفأل شده، همان طور كه در قرآن مجيد كراراً به آن اشاره گرديده و محكوم شده است، از جمله در حديثي از پيغمبر اكرمصلي الله وعليه وآله نقل شده كه: "الطيره شرك". فال بد زدن و آن را مؤثر در سرنوشت تفسير نمونه، ج 6، ص 318.
آدمي دانستن يك نوع شرك به خدا است".
اين حديث مطلق است و شامل قرآن و غير آن ميشود.
قسم دوم، تفأل به خير است. در حديث است كه پيامبرصلي الله وعليه وآله فرمود: "تفألوا بالخير تجدوه؛ كارها را به فال نيك بگيريد و اميدوار باشيد تا به آن برسيد". طلب خير با قرآن كه استخاره ميباشد، از قسم دوم است، كه مرحوم حاج شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان ذكر فرموده و آن را مجاز دانستهاند. علماي عصر حاضر از جمله امام خميني استخاره را كه "طلب خير از خدا كردن است" به وسيله قرآن مجاز دانستهاند. ايشان ميفرمايد: "مشورت با خداوند متعال و استخاره از طرق مأثوره براي رفع تحير اشكال ندارد".
امام خميني، استفتائات، ج 2، ص 28.
بنابراين به گفته مرحوم مجلسي بايد روايات نهي شده از تفأل به قرآن را تأويل كرد؛
اوّلاً: بگوييم مراد از اين احاديث نهي از فال گشودن از قرآن است كه احوال آينده را از آيات استنباط كنند، چنان كه برخي از جاهلان اين آيه را وسيله روزي خود كرده، به اين نحو مردم را فريب ميدهند.
ثانياً: مراد از اين روايات، نهي از تفأل و تطمير باشد كه اكثر خلق از ديدن و شنيدن بعضي امور، فال بد ميزنند و بعضي را بر خود مبارك و بعضي را شوم ميگيرند، يعني از شنيدن بعضي از آيات، فال نيك و فال بد ميگيرند. شايد حكمتش اين باشد كه باعث كم اعتقادي مردم به قرآن نگردد، اگر موافق نيفتاد. بنابراين، ابوالفضل طريقه دار، استخاره و تفأل، ص 128.
حديث نقل شده از اصول كافي نيز از اين قبيل روايات است.
eporsesh.com