پرسش :
چرا قوانين اسلامي حق سرپرستي را به مرد مي دهند، نه به زن؟ اگر حقي براي فرزندان دختر قائل بوديم و نظر آنها را در رأي قاضي مؤثر مي دانستيم، با اين حكم همخواني داشت، اگر مرد و زني داراي شرايط مساوي مادي، شخصيّتي، اجتماعي و... بودند، قاضي دادگاه اسلامي بعد از طلاق حضانت بچهها را به چه كسي واگذار مي كند؟
پاسخ :
حضانت و تربيت كردن بر اساس ادله و رواياتي كه در اين باب وارد شده، نسبت به فرزند پسر تا دو سال و نسبت به فرزند دختر تا هفت سال به مادر واگذار شده است، ولي بعد از اتمام اين دوره، وظيفه قيموميت و ولايت پدر تا زمان بلوغ پسر و دختر به جاي خود باقي است.(1) اين وظيفه پدر است كه فرزند خود را اداره كند و امتيازي براي پدر محسوب نمي شود، بلكه مسئوليّت و وظيفهاي سنگين است كه خداوند بر دوش پدر نهاده و اين وظيفه را از مادر برداشته است. بنابراين اگر قرار شود به اين مسئله اعتراض شود، بايد مرد اعتراض بكند و بگويد: خدايا، تو اين وظيفه سنگين را بر من تحميل كردي و بر مادر بچه هيچ وظيفهاي تحميل نكردي! اگر اسلام حضانت دختر را پس از هفت سالگي به مرد سپرده، بار عظيمي را از دوش زنان برداشته است، نه اين كه او را صالح براي اين امر مهم نداند. از طرفي به صورت مطلق حق حضانت را بر عهده مردها قرار نداده است. اگر صلاحيت مرد براي حاكم شرع محرز نشود، حضانت را بر عهده زن قرار مي دهد.
اگر قاضي در مقام دعوا بين زن و شوهر در نگهداري بچه بعد از دو سال و هفت سال، حق را به جانب مرد مي دهد، نه به خاطر اين است كه به مرد امتيازي مي دهد، بلكه آن وظيفه سنگين را كه خداوند بر عهده پدر قرار داده است، به او مي دهد تا امور طفل زمين نماند.
با اين حال (كه نگهداري فرزند وظيفه است، نه فرق گذاري و تبعيض بين حق مرد و زن) مرد و زن مي توانند با توافق يكديگر بعد از دو سال و هفت سال حق حضانت و اداره فرزند را به زن بدهند. مسئله حضانت كه يك مسئوليت است، با مسئله ديدار فرزند و... كه جزء حقوق است، متفاوت است و به همين خاطر از زنان گرفته نشده است.
پي نوشتها:
1. تحرير الوسيله، ج 2، حقوق اولاد.
eporsesh.com
حضانت و تربيت كردن بر اساس ادله و رواياتي كه در اين باب وارد شده، نسبت به فرزند پسر تا دو سال و نسبت به فرزند دختر تا هفت سال به مادر واگذار شده است، ولي بعد از اتمام اين دوره، وظيفه قيموميت و ولايت پدر تا زمان بلوغ پسر و دختر به جاي خود باقي است.(1) اين وظيفه پدر است كه فرزند خود را اداره كند و امتيازي براي پدر محسوب نمي شود، بلكه مسئوليّت و وظيفهاي سنگين است كه خداوند بر دوش پدر نهاده و اين وظيفه را از مادر برداشته است. بنابراين اگر قرار شود به اين مسئله اعتراض شود، بايد مرد اعتراض بكند و بگويد: خدايا، تو اين وظيفه سنگين را بر من تحميل كردي و بر مادر بچه هيچ وظيفهاي تحميل نكردي! اگر اسلام حضانت دختر را پس از هفت سالگي به مرد سپرده، بار عظيمي را از دوش زنان برداشته است، نه اين كه او را صالح براي اين امر مهم نداند. از طرفي به صورت مطلق حق حضانت را بر عهده مردها قرار نداده است. اگر صلاحيت مرد براي حاكم شرع محرز نشود، حضانت را بر عهده زن قرار مي دهد.
اگر قاضي در مقام دعوا بين زن و شوهر در نگهداري بچه بعد از دو سال و هفت سال، حق را به جانب مرد مي دهد، نه به خاطر اين است كه به مرد امتيازي مي دهد، بلكه آن وظيفه سنگين را كه خداوند بر عهده پدر قرار داده است، به او مي دهد تا امور طفل زمين نماند.
با اين حال (كه نگهداري فرزند وظيفه است، نه فرق گذاري و تبعيض بين حق مرد و زن) مرد و زن مي توانند با توافق يكديگر بعد از دو سال و هفت سال حق حضانت و اداره فرزند را به زن بدهند. مسئله حضانت كه يك مسئوليت است، با مسئله ديدار فرزند و... كه جزء حقوق است، متفاوت است و به همين خاطر از زنان گرفته نشده است.
پي نوشتها:
1. تحرير الوسيله، ج 2، حقوق اولاد.
eporsesh.com