دوشنبه، 15 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چرا مرد مي‎تواند چهار زن بگيرد ولي براي زن چنين حقي وجود ندارد؟


پاسخ :
يكي از شبهاتي كه در برخي محافل علمي بر اسلام وارد كرده‎اند، مربوط به تعدد زوجات است. گفته‎اند كه چرا اسلام اجازه داده است كه يك مرد بتواند چهار زن بگيرد؛ ولي اين اجازه به زن داده نشده و داشتن بيش از يك شوهر، ممنوع و حرام شمرده شده است؟
اين پرسش، پرسشي نيست كه امروزه طرح شده باشد، بلكه از روايات وارده در اين زمينه به دست مي‎آيد كه در عصر حضور معصومين(ع) نيز چنين پرسشي مطرح بوده است. براي ما كه معتقد به تعاليم و احكام اسلام هستيم، آنچه كه در متون ديني آمده، پذيرفته شده است؛ چرا كه يقين داريم كه هيچ يك از دستورات اسلام، بدون حكمت و مصلحت نيست. اما به خاطر روشن شدن مسئله و پاسخ به پرسش، لازم است كه بدترين پرسش را با منطقي‎ترين صورت پاسخ‎گو باشيم و اين از سيره‎ي پيشوايان دين ماست كه به پيروان خود تعليم داده‎اند.
در زمان امام رضا(ع) شخصي همين سؤال را از امام(ع) مي‎پرسد و امام در پاسخ مي‎فرمايد:
علت اين كه مرد مي‎تواند چهار زن بگيرد ولي زن نمي‎تواند بيش از يك شوهر داشته باشد، اين است كه مرد اگر چهار زن هم داشته باشد، فرزندي كه هر يك از آنها بياورد فرزند اوست؛ ولي زن اگر دو همسر يا بيش‎تر داشته باشد، فرزندي كه به دنيا مي‎آورد، معلوم نمي‎شود از كدام شوهر است؛ زيرا همه‎ي شوهران در هم‎خوابگي با او شريكند و در نتيجه، بديهي است كه در چنين وضعي، هم روابط نَسَبي به هم مي‎خورد و هم در مسئله‎ي ارث اشكال پديد مي‎آيد و سرانجام، معارف را نيز تباه مي‎سازد.
در حديث ديگري از امام صادق(ع) وارد شده كه فرمودند:
خدا غيرت را به مردان داد و به همين جهت بر زنان حرام كرده است كه با غير همسرشان رابطه داشته باشند.
علامه (ره) با توجه به روايات وارده و احاديثي كه در ذيل آيات مربوط به اين موضوع در سوره‎ي نساء آمده است، مي‎فرمايند:
اين حكم اسلام با توجه به رعايت حكم فطرت مي‎باشد و آن چه كه اسلام در اين زمينه مي‎گويد با آن چيزي كه تمدن غرب آن را تبليغ مي‎كند، بسيار متفاوت است. چون اسلام با شرايط خاص و رعايت عدالت و حفظ موازين شرع اين مسئله را تجويز نموده است؛ برخلاف غربي‎ها كه اين عمل را چون حيوانات در جامعه‎ي خود رواج داده‎اند و در عين حال به تعدد زوجات اجازه نداده‎اند.[1]
برخي از دلايل علمي نيز در اين حكم وجود دارد كه ايشان در بحثِ علميِ تفسير الميزان، در ذيل آيه‎ي دوم سوره‎ي نساء بيان داشته‎اند كه در اين جا براي رعايت اختصار از بيان آن معذوريم. در ميان روايات اين باب، نكته‎اي كه جالب توجه است اين است كه در برخي نصوص روايي وارد شده است كه بيش‎ترِ فرزندانِ سفيه و نادان از خانواده‎هايي متولد مي‎شوند كه والدين آنها، خصوصاً مادر خانواده، فرد هوس‎ران و شهوت‎پرستي است، چون فرزندان، بيش‎تر، از مادر ارث مي‎برند.
پس هيچ ترديدي در اين نيست كه همه‎ي احكام اسلام، بر پايه‎ي حكمت و علتي بنا نهاده شده است كه علم، به برخي از آنها دست يافته و بسياري از آنها هنوز هم مجهول مانده است.
البتّه، پاسخ مسئله همان است كه امام رضا(ع) فرمودند و ليكن شايد گفته شود كه كلام امام(ع) از حيث عقلي قانع كننده نيست.
اين اشكال تا حدّي پذيرفته است؛ به جهت اين‌كه امام(ع) حكمت مسئله را بيان فرموده‌اند نه علت آن را. و آنان‌كه با تعاليم اديان آشنايي دارند، به خوبي مي‌دانند كه بسياري از دستورات ديني، در هر مكتبي، تعبدي محض است و عقل و استدلالات عقلي را در آن راهي نيست.
آنان ‌كه داراي روحيه‌ي تعبد پذيري هستند، چون پيشوايان دين را معصوم و مصون از خطا و گناه، و عمل حرام را داراي مفسده‌ي شديده مي‌دانند، بدون چون و چراي عقلي از آن دوري مي‌جويند.
پی نوشت:
1. الميزان، ج 2، آيه‌ي 2 تا 6 سوره‌ي نساء.
منبع: جوانان و پرسش‌هاي اخلاقي، مصطفي خليلي، ناشر: مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ علميه(بهار 1381)


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.