سه‌شنبه، 23 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

پيشگامان نهضت پروتستان چه کسانی هستند؟


پاسخ :
1. مارتين لوتر[1] (1483 ـ 1546 م)
عموماً لوتر را طلايه دار نهضت اصلاح دينى به حساب مى آورند. او يك كشاورززاده ى آلمانى بود. ابتدا به لباس رهبانيت درآمد و چون روح تشنه اش سيراب نشد، در سال 1507 م. به طبقه ى كشيشان پيوست و به مقام استادى دانشگاه «ويتنبرگ» رسيد.[2]
امروزه بسيارى معتقدند كه درس گفته هاى لوتر در دانشگاه ويتنبرگ مبانى تحولات الهياتى بعدى او را استوار ساخت. در طى سال هاى 1513 ـ 1518 م كه وى كتاب مقدس را تدريس مى كرد، ديدگاه هايش دست خوش تغييرات بنيادى شد.[3]
در سال 1510 سفرى به رم داشت و در آن جا عمق فساد دستگاه پاپى را ديد و در اثناى مطالعه ى رساله هاى پولس نيز به اين نتيجه رسيد كه نجات به «اعمال» ميسر نيست، بلكه انسان تنها با «ايمان» نجات مى يابد. در مورد «عدالت خدا» نيز تفكرات خاصى داشت كه مايه ى انديشه هاى بعدى او شد.[4]
لوتر در مورد باورها و ديدگاه هاى نوين خود شروع به موعظه و تعليم كرد و در سال 1517 م. نود و هفت اصل را در دانشگاه ويتنبرگ عرضه كرد تا مورد بررسى قرار گيرند و در آنها نگرش «آگوستينى» از فيض و نجات را مطرح كرد؛ اما اين اصول چندان مورد توجه قرار نگرفتند.[5]
شهرت «لوتر» در اثر مخالفت هايى بود كه با «فروش آمرزش نامه» داشت. «آلبرت» سراسقف «مانيز» در سراسر قلمرو خود مجوّز فروش آمرزش نامه ها را صادر كرده بود. «يوهان تتسل» كه مسئول فروش نامه ها در منطقه ى ويتنبرگ بود، خشم لوتر را برانگيخت. وى اين عمل را بسيار ناپسند شمرد و همراه با دوستان خويش نامه اى معروف، مشتمل بر 95 اصل نوشت و در آن فروش آمرزش نامه و بسيارى از عقايد و اعمال كليساى كاتوليك را رد كرد.
يك نسخه از اين نامه براى سراسقف آلبرت و نسخه اى ديگر براى اسقف منطقه نوشته شد. از قضا يكى از اين نسخه ها به دست يك ناشر افتاد و وى آن را به زبان آلمانى منتشر ساخت. نسخه هاى چاپ شده به سرعت فروش رفت و جنب و جوش عظيمى در آلمان به وجود آورد و لوتر در عرض يك شب تبديل به يك قهرمان شد.[6]
همكار لوتر، «فيليپ ملانشتون»، بعدها گزارش داد كه اين مواد 95گانه در 30 اكتبر 1517 م بر سر در كليساى جامع ويتنبرگ براى مشاهده ى مردم نصب شد. عده اى اين تاريخ را به عنوان «روز آغاز نهضت اصلاح دينى» جشن مى گيرند.
در ژوئن 1519 م. در مناظره اى كه بين لوتر و «يوهان آك» عالم برجسته ى الهيات اهل «اينگوستات» در گرفت، شالوده ى نهضت اصلاح دينى از اختلاف عقيده بر سر مسئله ى فروش آمرزش نامه به اختلاف نظر درباره ى «مرجعيت پاپ» و فرمان روايى وى بر دنياى مسيحيت گسترش يافت.[7] در سال 1520 م. لوتر رساله اى به نام «رئوس مطالب» منتشر كرد و در آن با شديدترين لحن به تازه ترين دعاوى الهيات كاتوليك درباره ى مرجعيت و فرمان روايى پاپ بر كليسا پاسخ داد و در همان سال سه اثر عمده را منتشر ساخت كه موقعيت او رابه عنوان اصلاحگرى برجسته و مردمى تثبيت كرد. لوتر در رساله ى «خطاب به اشراف آلمان»، با شور و هيجان براى ضرورت اصلاح كليسا استدلال كرد، كه بسيار مورد توجه واقع شد.[8]
موفقيت چشم گير لوتر با اثر ديگرى به نام «اسارت بابلى كليساى مسيح» تكميل شد. او در اين اثر قوى چنين استدلال كرد كه بشارت انجيلى در اسارت كليساى رسمى قرار گرفته است. او معتقد بود كه كليساى قرون وسطى انجيل را در نظام پيچيده ى كشيشان و آيين هاى مقدس زندانى كرده است؛ كليسا بر انجيل مهترى مى كند، در حالى كه بايد خدمت گزار آن باشد. لوتر اين مطلب را در اثر سوم خويش به نام «آزادى فرد مسيحى» توضيح داد و بر «آزادى» و «وظايف مؤمن»، هر دو، تأكيد كرد.[9]
لوتر در اين زمان در كانون مناقشه و محكوميت قرار داشت. در 15 ژوئن 1520 م پاپ با صدور توقيعى، لوتر را شديداً توبيخ كرد و از او خواست تا از ديدگاه هايش صرف نظر كند، اما او از قبول اين درخواست سرپيچى كرد و با آتش زدن توقيع پاپ در ملأ عام بر وخامت اوضاع افزود و نتيجه اين شد كه در ژانويه ى همان سال «تكفير» و حكم «توقيف» او صادر شد.[10]
در اين ميان، يكى از شاه زادگان آلمانى كه با او سابقه ى دوستى داشت، او را در كاخ «وارتبوك» (قلعه اى در نزديكى «آيزناخ») مخفى كرد و در ظاهر چنين وانمود كردند كه او ربوده شده است.[11]
لوتر در مدت هشت ماهى كه در اختفا به سر مى برد، توانست كتاب مقدس را براى اولين بار به زبان آلمانى ترجمه و در اختيار مردم قرار دهد.
طولى نكشيد كه امپراطور ـ كه مأمور اجراى حكم لوتر بود ـ درگير جنگ شد و لوتر با استفاده از اين فرصت از مخفى گاه خود بيرون آمد و به نشر افكارش پرداخت.
وى در سال 1522 م به ويتنبرگ بازگشت و رهبرى نهضت اصلاح دينى را در آن شهر به عهده گرفت. انديشه هاى او به سرعت در سراسر آلمان، و تا سال 1946 م. ـ كه مرگ او فرا رسيد ـ در سراسر اروپا رواج يافت.[12]
2. اولريش تسوينگلى[13]
تسوينگلى (1484 ـ 1531 م) مؤسس جنبش اصلاحات در سوييس است. او هم زمان با لوتر در مورد اصلاح دينى شروع به موعظه كرد. وى تا اندازه اى تحت تأثير لوتر قرار داشت، اما متفكرى مستقل به شمار مى رفت و برخى از ديدگاه هايش با لوتر موافق نبود. طبعاً پس از مدت كوتاهى، پروتستانيسم به دو شاخه ى: لوترى و اصلاح شده (شاخه ى پروتستان هاى سوييس) تقسيم شد. تسوينگلى هنگام مرگ سن زيادى نداشت و ژان كالوين فرانسوى جانشين وى شد و از اين رو، الهيات اصلاح شده توسط تسوينگلى به الهيات كالوينيسم مشهور شد.[14]
تسوينگلى بازگشت به عهد جديد را پايه و اساس ايمان مسيحى قرار داد. او در شهر زوريخ متون اناجيل چهارگانه و نامه هاى رسولان را در معرض استفاده ى عموم قرار داد.[15]
وى در سال 1522 م، به اين عقيده ى نهايى رسيد كه مسيحيان فقط بايد طبق احكام كتاب مقدس، نه غير آن، عمل كنند و هر چه از غير كتاب مقدس به مسيحيت راه يافته، باطل است.
عقايد او يك درجه بالاتر از لوتر بود، زيرا لوتر مى گفت: هر چه نهى صريحى در مورد آن در كتاب مقدس نباشد، و يا به جهتى مفيد دانسته شود، جايز است.
تسوينگلى طبق مبادى تند خود، از مردم زوريخ خواست كه تمام صور و تماثيل و صليب ها را از كليساها بردارند و سرودها را بدون ارغنون بسرايند و براى آن كه آداب ورسومى را كه در كتاب مقدس نيامده، در كليسا موقوف سازد، چنين اظهار كرد:
عيسى كه در هنگام عشاى ربانى گفت: «اين نان و شراب، خون و گوشت بدن ماست.» مقصودش آن نبود كه حقيقتاً پاره اى از جسم اوست، بلكه مى خواست بگويد كه آن دو علامت وجود او هستند؛ از اين رو، برخلاف عقل است كه تصور شود بدن و خون عيسى در آن واحد هم در آسمان باشد و هم در روى ده ها هزار محراب بر روى زمين.
به زعم او نان و شراب را بايد امرى رمزى دانست كه در حقيقت يادگار مقدسى از به صليب آويختن عيسى و فداكارى او در راه نجات بشرى است. پس راه صحيح براى انجام مراسم عشاى ربانى آن است كه هر عيسوىِ معتقد سعى كند حتى الامكان كردار و گفتار خود را مطابق مسيحيان صدر اول قرار دهد و از تشريفات ظاهرى و رسوم و آداب صورى به حداقل اكتفا كند.[16]
تسوينگلى به مكتب انسان گرايى «اراسموس» تمايل داشت و همين باعث شد كه براى عقل بهاى زيادى قايل شود. او بر اين باور بود كه هيچ آموزه اى نبايد با عقل تضاد داشته باشد؛ در حالى كه لوتر نقش مهمى براى عقل در الهيات قايل نبود.[17]
انديشه هاى تسوينگلى در زمان حياتش در نواحى مركزى اروپا گسترش زيادى يافت و كم كم نزاع بين پيروان اين اصلاحگر و پيروان مسيحيت سنتى بالا گرفت و اين امر باعث بروز برخوردها و جنگ هايى بين پيروان او و كاتوليك ها شد و خود او نيز در 11 اكتبر 1531 م در يكى از اين جنگ ها به قتل رسيد.[18]
3. ژان كالوين[19]
كالوين در 10 ژوئيه ى 1509 م در شهر اسقف نشين نويان ـ در هفتاد مايلى شمال شرقى پاريس ـ به دنيا آمد.
مطالعات گسترده ى وى در زمينه ى حقوق مدنى او را با شيوه هايى آشنا ساخت كه بعدها، در دوره اى كه وى يك مصلح شمرده مى شد، از آنها استفاده كرد. مواجهه ى كالوين با اومانيسم فرانسه سهمى اساسى در شكل دادن برداشت او از شيوه اى داشت كه طبق آن، كتاب مقدسى توانست شكل امروزى به خود بگيرد.
وى در سال 1534 م. يكى از پرشورترين طرف داران نهضت اصلاح دينى به شمار مى رفت. كالوين در سال 1536 م كتابى به نام مبادى دين مسيحى منتشر ساخت كه تأثير حياتى بر نهضت اصلاحات داشت. اين كتاب شرحى نظام مند و روشن بر مطالب اصلى ايمان مسيحى بود و نويسنده را آن چنان در كانون توجهات ديگران قرار داد كه به مرور باعث تغييرات و اضافات فراوانى در آن كتاب شد، به طورى كه از شش فصل، در سال 1559 به هشتاد فصل افزايش يافت.
امروزه اين اثر يكى از بزرگ ترين آثار دوره ى نهضت دينى به شمار مى رود.
ژان كالوين در دوران پختگى علمى و سياسى، با تجربه ى گران قدرى كه در طول ساليان متمادى به دست آورده بود، به ژنو رفت و هم طرح الهيات مورد نظر خود را تكميل و هم سازمان كليساى اصلاح شده ى ژنو را تأسيس كرد؛ هم چنين «انجمن كشيشان» را براى اجراى نظم در كليسا و آكادمى ژنو را براى تربيت كشيشان كليساهاى اصلاح شده پايه گذارى كرد؛ و سرانجام در تاريخ 27 مه 1564 م ديده از جهان فروبست.[20]
پی نوشتها:
[1]. Martin Luther
[2]. عبدالرحيم سليمانى اردستانى، مسيحيت، ص 218.
[3]. مقدمه اى بر تفكر نهضت اصلاح دينى، ص 196.
[4]. عبدالرحيم سليمانى اردستانى، مسيحيت، ص 218؛ محمد رضا زيبايى نژاد، مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 310؛ و مقدمه اى بر تفكر نهضت اصلاح دينى، ص 230.
[5]. مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 310.
[6]. جان بى ناس، تاريخ جامع اديان، ص 670؛ و تونى لين، تاريخ تفكر مسيحى، ص 216.
[7]. مقدمه اى بر نهضت تفكر نهضت اصلاح دينى، ص 197؛ و مسيحيت شناسى مقايسه اى، ص 310.
[8]. اين رساله حاوى چند مطلب مهم بوده است، از جمله اين كه: روحانيان بايد گريبان خود را از چنگ روم برهانند و كليسايى ملى تشكيل دهند. بايد به روحانيان اجازه ى زناشويى داده شود. زيارت اماكن مقدسه، برگزارى مراسم براى مردگان و ايام تعطيل، جز يكشبنه ها منسوخ شود، بايد نمايندگان پاپ را از سرزمين آلمان راند. (همان منبع).
[9]. مقدمه اى بر نهضت تفكر نهضت اصلاح دينى، ص 199.
[10]. همان؛ و نيز ر.ك: تاريخ جامع اديان، ص 670.
[11]. همان، ص 671.
[12]. تاريخ جامع اديان، ص 670؛ تاريخ تفكر مسيحى، ص 260 ـ 262؛ مقدمه اى بر نهضت تفكر نهضت اصلاح دينى، ص 200؛ و عبدالرحيم سليمانى اردستانى، مسيحيت، ص 219.
[13]. Huldrych Zwingli
[14]. تاريخ تفكر مسيحى، ص 242.
[15]. تا قبل از آن استفاده ى مستقيم از كتاب مقدس توسط مردم امكان پذير نبود و آموزه هاى آن فقط از طريق روحانيت در اختيار مردم قرار مى گرفت.
[16]. تاريخ جامع اديان، ص 672.
[17]. تاريخ تفكر مسيحى، ص 276.
[18]. مقدمه اى بر نهضت تفكر نهضت اصلاح دينى، ص 205، و عبدالرحيم سليمانى اردستانى، مسيحيت، ص 222.
[19]. John Calvin
[20]. مقدمه اى بر نهضت تفكر نهضت اصلاح دينى، ص 210 ـ 214، (با تلخيص و تغيير).
منبع: مسيحيت، سيد محمد اديب آل على، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.