پرسش :
آیا مسیحیان عقیده به عصمت كليسا و پاپ دارند؟
پاسخ :
پيروان كليساى كاتوليك و ارتدكس «كليسا» را «معصوم» مى دانند؛ به اين معنا كه اجتماع مسيحيت توسط روح القدس از خطا محفوظ مى ماند؛ و معتقدند كه مسيح پس از صعود به آسمان روح القدس را فرستاد تا مؤمنان را هدايت كند و او هيچ گاه كليسا را رها نمى كند؛ بنابراين بايد تمام حقايقى را كه كليسا تعليم مى دهد پذيرفت. كليساى كاتوليك علاوه بر عصمت كليسا، عصمت را براى كليساى روم مخصوصاً ثابت مى داند. در حقيقت نور عصمت از كليساى روم به جهان مسيحيت مى تابد. كليساى روم عصمت خود را از دو طريق، يعنى پاپ و مجامع جهانى كه پاپ برپا كرده است، كسب مى كند.[1]
در قرون پس از اصلاح دينى، دو نگرش در مورد مرجعيت كليساى كاتوليك وجود داشت: گروهى كه در اقليت بودند پاپ را رهبرى مى دانستند كه مرجعيت او در چهارچوب اصول و قوانين كليسايى است و نظرهاى شوراى عمومى كليسا را بر نظرهاى پاپ مقدم مى داشتند و معتقد بودند تا وقتى كليسا موافقت خود را با نظر پاپ اعلام نكرده، نظر وى قابل اصلاح است. ديدگاه ديگر كه اكثريت بر آن اصرار داشتند اين بود كه پاپ، رهبر مطلق كليساست و شوراهاى عمومى اعتبار خود را از او مى يابند. پاپ «پيوس نهم» از پيروان جدى اين نظريه بود. در شوراى «واتيكان اول» (1869 ـ 1870 م) اين موضوع مورد بحث قرار گرفت و بيانيه اى به نفع ديدگاه اكثريت صادر شد:
پاپ روم وقتى بر اساس اقتدارى كه به او اعطا شده و توسط وعده ى الهى كه به او به سبب جانشينى پطرس متبارك داده شده، سخن مى گويد. سخن او مصون از خطاست و اين امرى است كه از سوى منجى الهى به كليسايش بخشيده شده است تا كليسايش به هنگام تعريف آموزه اى مربوط به ايمان و امور اخلاقى مصون از خطا باشد؛ بنابراين، نظرهاى پاپ روم اصلاح شدنى نبوده، بر اساس رضايت و خشنودى كليسا نيست. اما اگر كسى (كه خدا نكند چنين باشد) بر آن باشد تا با اين حكم به مخالفت برخيزد، ملعون باد.[2]
در اين بيانيه دو نكته ى مهم وجود دارد: اولا، سخنان پاپ تنها در مورد مسائلى كه وى اقتدار دارد، يعنى در قلمرو الهيات و امور اخلاقى، مصون از خطاست؛ و ثانيا، عصمت پاپ به پشتوانه ى كليسا و تصديق اسقف ها وابسته نيست و او نيازى به مشورت كليسا ندارد.
پی نوشتها:
[1]. پطرس فرماج، ايضاح التعليم المسيحى، ص 176.
[2]. تونى لين، تاريخ تفكر مسيحى، ص 480.
منبع: مسيحيت، سيد محمد اديب آل على، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم
پيروان كليساى كاتوليك و ارتدكس «كليسا» را «معصوم» مى دانند؛ به اين معنا كه اجتماع مسيحيت توسط روح القدس از خطا محفوظ مى ماند؛ و معتقدند كه مسيح پس از صعود به آسمان روح القدس را فرستاد تا مؤمنان را هدايت كند و او هيچ گاه كليسا را رها نمى كند؛ بنابراين بايد تمام حقايقى را كه كليسا تعليم مى دهد پذيرفت. كليساى كاتوليك علاوه بر عصمت كليسا، عصمت را براى كليساى روم مخصوصاً ثابت مى داند. در حقيقت نور عصمت از كليساى روم به جهان مسيحيت مى تابد. كليساى روم عصمت خود را از دو طريق، يعنى پاپ و مجامع جهانى كه پاپ برپا كرده است، كسب مى كند.[1]
در قرون پس از اصلاح دينى، دو نگرش در مورد مرجعيت كليساى كاتوليك وجود داشت: گروهى كه در اقليت بودند پاپ را رهبرى مى دانستند كه مرجعيت او در چهارچوب اصول و قوانين كليسايى است و نظرهاى شوراى عمومى كليسا را بر نظرهاى پاپ مقدم مى داشتند و معتقد بودند تا وقتى كليسا موافقت خود را با نظر پاپ اعلام نكرده، نظر وى قابل اصلاح است. ديدگاه ديگر كه اكثريت بر آن اصرار داشتند اين بود كه پاپ، رهبر مطلق كليساست و شوراهاى عمومى اعتبار خود را از او مى يابند. پاپ «پيوس نهم» از پيروان جدى اين نظريه بود. در شوراى «واتيكان اول» (1869 ـ 1870 م) اين موضوع مورد بحث قرار گرفت و بيانيه اى به نفع ديدگاه اكثريت صادر شد:
پاپ روم وقتى بر اساس اقتدارى كه به او اعطا شده و توسط وعده ى الهى كه به او به سبب جانشينى پطرس متبارك داده شده، سخن مى گويد. سخن او مصون از خطاست و اين امرى است كه از سوى منجى الهى به كليسايش بخشيده شده است تا كليسايش به هنگام تعريف آموزه اى مربوط به ايمان و امور اخلاقى مصون از خطا باشد؛ بنابراين، نظرهاى پاپ روم اصلاح شدنى نبوده، بر اساس رضايت و خشنودى كليسا نيست. اما اگر كسى (كه خدا نكند چنين باشد) بر آن باشد تا با اين حكم به مخالفت برخيزد، ملعون باد.[2]
در اين بيانيه دو نكته ى مهم وجود دارد: اولا، سخنان پاپ تنها در مورد مسائلى كه وى اقتدار دارد، يعنى در قلمرو الهيات و امور اخلاقى، مصون از خطاست؛ و ثانيا، عصمت پاپ به پشتوانه ى كليسا و تصديق اسقف ها وابسته نيست و او نيازى به مشورت كليسا ندارد.
پی نوشتها:
[1]. پطرس فرماج، ايضاح التعليم المسيحى، ص 176.
[2]. تونى لين، تاريخ تفكر مسيحى، ص 480.
منبع: مسيحيت، سيد محمد اديب آل على، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم