يکشنبه، 6 فروردين 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

شخصيت لقمان از ديدگاه قرآن و روايات چگونه است؟


پاسخ :
در قرآن، نام «لقمان» فقط در سوره ى لقمان آمده است:
(لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ...)[1]
به لقمان حكمت داديم و گفتيم: شكر خداى به جا آور! هر كس شكرگزار خداوند باشد، در واقع شكرگزار خودش شده است و هر كس كفران كند، خداوند بى نياز و حميد است.»
بيشتر مفسران بر اين باورند كه لقمان «حكيم» بوده، ولى نبوّت نداشته است؛ اما بعضى از مفسران، حكمت را به معناى نبوّت تفسير كرده اند.
او غلامى حبشى و سياه پوست بوده؛ لب هايى ضخيم داشت و در زمان حضرت داود(عليه السلام) زندگى كرد.
در حديثى از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم:
«لقمان، نبى و پيامبر نبوده است، ولى بنده اى بود كه بسيار تفكر مى كرد؛ خدا را دوست داشت و خداوند هم او را دوست داشت و با بخشيدن حكمت بر او منّت نهاد.»
قرآن، برخى از پندهاى لقمان حكيم را چنين بازگو كرده است:
لقمان فرزندش را موعظه مى كرد و مى گفت: اى فرزندم! از شرك به خداوند بر حذر باش؛ زيرا شرك ظلم بزرگى است.
اى فرزندم! اگر ظلم به اندازه ى كوچك ترين ذرهّ و دورن سنگ، مخفى باشد، و يا در آسمان باشد، خداوند آن را حاضر مى كند.
فرزندم! نماز بخوان و نهى ار منكر كن و در مصيبت ها، مقاومت نما، اين ها از مهم ترين امور هستند. صورت خود را در برابر مردم كج مكن -تن به ذلت نده -و در روى زمين با غرور راه نرو! خداوند انسان فخر فروش و گردكش را دوست ندارد. در راه رفتن معتدل باش! صداى خود را بلند مكن كه بدترين صوت، صداى الاغ است.[2]
لقمان از ديدگاه حضرت امام صادق(عليه السلام)
«حمّاد» از حضرت امام صادق(عليه السلام) درباره ى لقمان و حكمت او پرسيد، حضرت فرمود: به خدا قسم! حكمت لقمان از جهت مال و خاندان و قدرت جسمانى و جمال نبود، بلكه او در اطاعت خداوند مردى قوى بود، ورع -تقوى -داشت؛ ساكت، باوقار، دقيق و متفكر بود؛ رأى و نظرى صحيح داشت؛ بر روى نمى خوابيد؛ در نظافت شخصى بسيار مراقب بود؛ از ترس گناه به چيزى نمى خنديد؛ هرگز غضب نكرد؛ با كسى شوخى نمى كرد؛ براى بهره مندى از دنيا شاد و براى محروميّت غمگين نمى شد؛ فرزندان زيادى داشت؛ چندتن از فرزندانش را از دست داد، ولى در سوگ آن ها گريه نكرد؛ بين ديگران صلح و آشتى برقرار مى كرد؛ با دانشمندان و حكيمان روابط زيادى برقرار مى كرد؛ دائماً در حال جهاد با نفس بود و از شيطان دورى مى كرد؛ قلب خود را با تفكر درمان مى نمود و با عبرت ها، خود را پند مى داد.
خداوند به گروهى از فرشتگان امر فرمود كه به لقمان ندا دهند -لقمان فقط صداى آنان را شنيد- اى لقمان! آيا مى خواهى خداوند به تو حكومت دهد و تو در ميان مردم قضاوت كنى؟
لقمان فرمود: اگر خداوند امر كند، اطاعت مى كنم و اگر به اختيار من بگذارد، عافيت را برمى گزنيم. ملائك پرسيدند: چرا؟
فرمود: قضاوت، سخت ترين مرحله ى دين است. اگر قاضى درست قضاوت كند در سلامت است و اگر اشتباه كند، راه بهشت را اشتباه كرده است؛ كسى كه دنيا را به آخرت بفروشد، در دنيا و آخرت زيان كار است؛ دنيا را از دست مى دهد و آخرت را نيز به دست نخواهد آورد.
ملائك از سخن و حكمت او تعجب كردند و نطق او را تحسين نمودند. وقتى لقمان حكومت را نپذيرفت، آن را به حضرت داود(عليه السلام)عرضه كردند و ايشان قبول كرد و بارها مورد آزمايش قرار گرفت.
لقمان به ديدن حضرت داود(عليه السلام) مى رفت و او را موعظه مى كرد، حضرت داود نيز به او مى گفت: خوشا به حال تو كه حكومت را نپذيرفتى! خداوند به تو حكمت عطا كرد و به داود حكومت داد و مرا آزمود.[3]
مواعظ لقمان به فرزندش
سپس امام صادق(عليه السلام) فرمود: يا حمّاد! لقمان فرزندش را موعظه مى كرد و مى فرمود: فرزندم! وقتى دنيا را پشت سر بگذارى، به آخرت روى مى آورى؛ آنچه در پيش دارى نسبت به آنچه كه پشت سر مى گذارى، نزديك تر است.
فرزندم! با دانشمندان همنشينى كن و در حضور آن ها زانو بزن و با آن ها مجادله نكن. از دنيا به مقدار ضرورت قناعت كن و منزوى نباش كه انگل ديگران خواهى شد. در امور دنيا به قدرى مداخله كن كه به آخرت تو ضرر نرساند. روزه اى بگير كه شهوت تو را قطع كند؛ روزه اى را كه به نماز صدمه بزند، ترك كن؛ زيرا خداوند نماز را از روزه بيشتر دوست دارد -منظور روزه ى مستحبى است .-
فرزندم! دنيا دريايى عميق است كه دانشمندان بسيارى در آن غرق شده اند؛ ايمان را كشتى خود قرار ده! توكل داشته باش و تقوى پيشه كن! اگر نجات يافتى، رحمت خداوند است و اگر هلاك شدى، به سبب گناهان تو است.
فرزندم! اگر در كودكى ادب آموختى، وقتى بزرگ شدى بهره اش را خواهى ديد.
فرزندم! از تنبلى بر حذر باش! اگر دنيا را از دست دادى، آخرت را از دست مده!
اگر در زمان آموختن، طلب علم را از دست بدهى، آخرت تو خراب مى شود؛ از شبانه روز، سهمى براى طلب علم قرار ده كه بدترين فساد، ضايع كردن طلب علم است. با افراد لجوج، دوستى و با فقيه، مجادله و با سلطان، دشمنى نكن! با گمراه، همراه و با گناهكار، برادر و با متهم، هم سخن مشو! علم بيندوز همان گونه كه مال مى اندوزى!
فرزندم! از خداوند بترس به گونه اى كه اگر روز قيامت تمام عبادت هاى جن و انس را به تو دادند، باز از عذاب خدا در ترس باشى؛ به خداوند اميدوار باش، به گونه اى كه اگر روز قيامت تمام گناهان جن و انس را بر دوش تو گذارند، به آمرزش اميدوار باشى.
فرزندش عرض كرد: پدر جان! من طاقت اين همه را ندارم! من فقط يك قلب دارم!
لقمان گفت: فرزندم! اگر قلب مؤمن را بيرون آورند و باز كنند، در آن دو نور مشاهده مى شود؛ يك نور خوف و يك نور اميد؛ هيچ كدام از ديگرى بيشتر نيست. هر كس به خدا ايمان آورد، قول خدا را تصديق مى كند و كسى كه قول خدا را تصديق كند، امر خداوند را اطاعت مى نمايد. كسى كه از خداوند اطاعت نكند، قول خدا را قبول نكرده است.
فرزندم! به دنيا اعتماد نداشته باش و قلب خود را به آن مشغول مكن! خداوند هيچ چيز را بى ارزش تر از دنيا نيافريده است؛ آيا نمى بينى كه خداوند پاداش بندگان مطيع را نعمت دنيا و عقوبت گنه كاران را بلاى دنيا قرار نداده است؟![4]
پی نوشتها:
[1]. لقمان، 12 ـ 19؛ مجمع البيان، ج 8، ص 80.
[2]. ر.ك: ميزان الحكمه، ج4، ص3124، حديث 19666؛ بحار الانوار، ج 3، ص 409.
[3]. بحارالانوار، ج13، ص409.
[4]. بحارالانوار، ج13، ص 409، ر.ك: به ميزان الحكمه، ج 4، ص 3124.
منبع: سرگذشت ها و عبرت ها در آيينه ى وحى، سيد مرتضى قافله باشى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1383).


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.