پرسش :
سيدحسن تقى زاده که بود و چه نقشی در مشروطه داشت؟
پاسخ :
سيدحسن تقى زاده به سال 1295 ق. در خانواده اى اهل علم ديده به جهان گشود؛ در سنين كودكى به آموزش قرآن و كتاب هاى ادبيات عرب پرداخت؛ سپس در نوجوانى به علوم عقلى روى آورد و كتاب هايى از علم نجوم و حساب و هندسه را فرا گرفت؛ مقدارى در علم طب نيز تحصيل كرد و در هيجده سالگى به آموختن علم طب جديد گرايش پيدا كرد و به همين دليل ابتدا زبان فرانسه را آموخت و تا سن بيست سالگى علوم تشريح و فيزيك و شيمى و حساب و هندسه ى فرنگى را نيز فرا گرفت. او از دروس حوزوى هم بهره داشت و در بخشى از عمر خود لباس روحانيت بر تن مى كرد. در همين دورانِ جوانى با عقايد شيخيه آشنا شد، يعنى كتاب هاى شيخ احمد احسايى را نزد شاگرد شيخ احمد آموزش ديد؛ و در ضمن مطالعه ى اين كتب، كتاب هاى تجددخواهان ايرانى و خارجى و روزنامه هاى آنها را نيز مطالعه مى كرد. اين مطالعات در غرب گرايى او تأثير به سزايى داشت.
البته مسافرت هاى متعدد او از سال 1322 ق. يعنى دو سال قبل از پيروزى انقلاب مشروطه، به مناطق داغستان، مى توانست عامل ديگرى در غرب زدگى او باشد؛ چرا كه مناطق فوق مخصوصاً ايروان و تفليس در آن دوران مدخل غرب گرايى به حساب مى آمدند.
به هر حال، تقى زاده پس از مسافرت هاى خارجى متعدد در سال 1324 ق. هنگام پيروزى مشروطه، در حالى كه بيست و نه سال داشت به تهران آمد و باخبر شد كه مردم تبريز او را به عنوان نماينده ى مجلس شوراى ملى دوره ى اول انتخاب كرده اند؛ از اين رو وارد مجلس شد و در دوران نمايندگى خويش، رهبرى جناح تندرو مشروطه خواهان غرب گرا را بر عهده گرفت و نقش چشم گيرى در سكولاريزه كردن نهضت و حذف روحانيت ايفا نمود.[1]
گفتنى است كه تقى زاده مدتى لباس روحانيت را بر تن كرد، ولى پس از بروز تحول فكرى و رشد انديشه ى غرب گرايى در شخصيتش، از كسوت روحانيت بيرون آمد.
تقى زاده خود درباره ى روند شكل گيرى شخصيت خويش چنين مى نويسد:
پس از مدتى، تمايل من بيشتر به علوم فرنگى قرار گرفت و كتب فرانسوى و كتب ايرانى متجدد را مى خواندم... و نيز تمايل زيادى به امور و افكار سياسى و آزادى طلبى پيدا كردم كه به تدريج شدت يافت. خواندن كتب طالبوف و آنچه نظير آنها به دست مى آمد، مخصوصاً نوشتجات ميرزا ملكم خان كه از هر چيز بيشتر اين يكى در من تأثير عظيم نمود و مطالعه ى مرتب روزنامه هاى اختر،... و ثريا و پرورش و حكمت منتشر در مصر و حبل المتين منتشر در كلكته و خواندن سياحت نامه ى ابراهيم بيگ كه از كتب ممنوعه بود و جرايد «ژون تركها» كه در پاريس منتشر مى شد و محرمانه به ايران مى رسيد، مانند شوراى امت، افكار مرا به حدى نضج داد كه در سال 1316 ق. حوزه اى از اشخاص بيدار و متجدّد تبريز شكل داديم.[2]
و در جاى ديگر در مورد تأثيرپذيرى از انديشه هاى ملكم خان مى نويسد:
بايد بگويم از اوايل مايه ى اطلاعات و فهم سياسى من صدى هشتادش از ميرزا ملكم خان بود. از همه جا كتاب هاى او را پيدا كرده مى خواندم. در مسير زندگى سياسى من تأثير عمده اى كرد.[3]
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: موسسه ى فرهنگى قدر ولايت، سيد حسن تقى زاده، ص 25 ـ 27.
[2]. همان، ص 23.
[3]. زندگى طوفانى، به كوشش ايرج افشار، ص 383.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).
سيدحسن تقى زاده به سال 1295 ق. در خانواده اى اهل علم ديده به جهان گشود؛ در سنين كودكى به آموزش قرآن و كتاب هاى ادبيات عرب پرداخت؛ سپس در نوجوانى به علوم عقلى روى آورد و كتاب هايى از علم نجوم و حساب و هندسه را فرا گرفت؛ مقدارى در علم طب نيز تحصيل كرد و در هيجده سالگى به آموختن علم طب جديد گرايش پيدا كرد و به همين دليل ابتدا زبان فرانسه را آموخت و تا سن بيست سالگى علوم تشريح و فيزيك و شيمى و حساب و هندسه ى فرنگى را نيز فرا گرفت. او از دروس حوزوى هم بهره داشت و در بخشى از عمر خود لباس روحانيت بر تن مى كرد. در همين دورانِ جوانى با عقايد شيخيه آشنا شد، يعنى كتاب هاى شيخ احمد احسايى را نزد شاگرد شيخ احمد آموزش ديد؛ و در ضمن مطالعه ى اين كتب، كتاب هاى تجددخواهان ايرانى و خارجى و روزنامه هاى آنها را نيز مطالعه مى كرد. اين مطالعات در غرب گرايى او تأثير به سزايى داشت.
البته مسافرت هاى متعدد او از سال 1322 ق. يعنى دو سال قبل از پيروزى انقلاب مشروطه، به مناطق داغستان، مى توانست عامل ديگرى در غرب زدگى او باشد؛ چرا كه مناطق فوق مخصوصاً ايروان و تفليس در آن دوران مدخل غرب گرايى به حساب مى آمدند.
به هر حال، تقى زاده پس از مسافرت هاى خارجى متعدد در سال 1324 ق. هنگام پيروزى مشروطه، در حالى كه بيست و نه سال داشت به تهران آمد و باخبر شد كه مردم تبريز او را به عنوان نماينده ى مجلس شوراى ملى دوره ى اول انتخاب كرده اند؛ از اين رو وارد مجلس شد و در دوران نمايندگى خويش، رهبرى جناح تندرو مشروطه خواهان غرب گرا را بر عهده گرفت و نقش چشم گيرى در سكولاريزه كردن نهضت و حذف روحانيت ايفا نمود.[1]
گفتنى است كه تقى زاده مدتى لباس روحانيت را بر تن كرد، ولى پس از بروز تحول فكرى و رشد انديشه ى غرب گرايى در شخصيتش، از كسوت روحانيت بيرون آمد.
تقى زاده خود درباره ى روند شكل گيرى شخصيت خويش چنين مى نويسد:
پس از مدتى، تمايل من بيشتر به علوم فرنگى قرار گرفت و كتب فرانسوى و كتب ايرانى متجدد را مى خواندم... و نيز تمايل زيادى به امور و افكار سياسى و آزادى طلبى پيدا كردم كه به تدريج شدت يافت. خواندن كتب طالبوف و آنچه نظير آنها به دست مى آمد، مخصوصاً نوشتجات ميرزا ملكم خان كه از هر چيز بيشتر اين يكى در من تأثير عظيم نمود و مطالعه ى مرتب روزنامه هاى اختر،... و ثريا و پرورش و حكمت منتشر در مصر و حبل المتين منتشر در كلكته و خواندن سياحت نامه ى ابراهيم بيگ كه از كتب ممنوعه بود و جرايد «ژون تركها» كه در پاريس منتشر مى شد و محرمانه به ايران مى رسيد، مانند شوراى امت، افكار مرا به حدى نضج داد كه در سال 1316 ق. حوزه اى از اشخاص بيدار و متجدّد تبريز شكل داديم.[2]
و در جاى ديگر در مورد تأثيرپذيرى از انديشه هاى ملكم خان مى نويسد:
بايد بگويم از اوايل مايه ى اطلاعات و فهم سياسى من صدى هشتادش از ميرزا ملكم خان بود. از همه جا كتاب هاى او را پيدا كرده مى خواندم. در مسير زندگى سياسى من تأثير عمده اى كرد.[3]
پی نوشتها:
[1]. ر.ك: موسسه ى فرهنگى قدر ولايت، سيد حسن تقى زاده، ص 25 ـ 27.
[2]. همان، ص 23.
[3]. زندگى طوفانى، به كوشش ايرج افشار، ص 383.
منبع: از عدالت خانه تا مشروطه ى غربى، جواد سليمانى، انتشارات مركز مديريت حوزه علميه قم (1384).